سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رهنما که کارشناس ارشد تربیت بدنی و اهل شهرستان صومعهسراست از 10 سال پیش در ردههای مختلف سنی، عضو کادر فنی تیم ملی بوده است و سابقه رساندن تیم امید ایران به نایبقهرمانی جهان در کشور ترکیه را نیز در کارنامه دارد.
او که 2 سال پیش برای نخستین بار به سرمربیگری تیم ملی بزرگسالان برگزیده شده بود به دنبال تغییرات در فدراسیون از کار برکنار شد ولی امسال بار دیگر برای آمادهسازی و شرکت ایران در بازیهای آسیایی این سمت را برعهده گرفت.
در روزهایی که سرنوشت تعیین نفر نخست کادر فنی تیم ملی روشن نیست با این مربی زحمتکش و تحصیلکرده که همواره با انتقادهایی تند و گزنده دست و پنجه نرم میکند به گفتوگو نشستیم.
آیا هنوز سرمربی تیم ملی کاراته هستید؟
من به عنوان سرمربی تیم ملی در بازیهای آسیایی گوانگجو برگزیده شده بودم و پس از پایان آن رقابتها مسوولیت گزینش تیم ملی و هدایت آن در بازیهای جامولایت به من واگذار شد که البته برگزاری این جام اساسا منتفی شد. با این حال، طبق قرارداد، تا حدود یک ماه دیگر به عنوان سرمربی تیم ملی حقوق خواهم گرفت.
بعد از آن آیا مذاکرههایی برای ادامه همکاری شما با فدراسیون در سمت فعلی انجام نشده است؟
نه در این مورد، مذاکرههایی صورت نگرفته است ولی مایلم بروم و در هر جایی که به خدمتگزاری ادامه میدهم به سرمربی بعدی تیم ملی به هر نحوی که میتوانم کمک کنم.
ولی شما همیشه رویهای منتقدانه داشتهاید، چگونه میخواهید از این پس حمایت کنید؟
بله درست است من در 20 سال اخیر که به عنوان بازیکن، مربی و سرمربی در سطح اول کاراته ایران حضور داشتهام همیشه چهرهای منتقدانه داشتهام ولی در تورنمنت فرانسه که انصافا تیم ما نتایجی عالی گرفت کاملا احساس تنهایی کردم. در گوانگجو هم جو بسیار سنگینی را در برابر مطبوعات و مسوولان متحمل شدم. در حقیقت اکنون به این نتیجه رسیدهام که بداخلاقیها در جامعه کاراته ایران فراگیر شده است و هر کس در جایی مسوولیتی گرفت همه میخواهیم او را بزنیم تا بیفتد. تصمیم گرفتهام دیگر از انتقاد دست بردارم و در جامعه کاراته فقط نگاهی حامیانه و برخوردهایی مساعدتی انجام دهم.
ریشه این بداخلاقیها در کجاست؟
ما متاسفانه در گذشته به افراد نفوذی در خانواده کاراته اجازه دادیم بیمحابا به بزرگان و اسطورههایی مثل آرینخو بیاحترامی کنند. اگر اهالی جامعه کاراته بدون در نظر گرفتن آنکه آن فرد رئیس فدراسیون بوده است به وی واکنش مناسب را نشان میدادند این بداخلاقیها فراگیر نمیشد آن طور که اکنون چنین چند دستگی در بین ما حاکم شود. به هر حال من به نوبه خود میخواهم برای دفاع از کیان کاراته، با فردی که به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب شده است و با کسی که به عنوان سرمربی برگزیده میشود و همچنین با افرادی که براساس نظر کادر فنی به عنوان ملیپوشهای ایران انتخاب میشوند دست مودت و یاری بدهم.
اگر فدراسیون تمایل داشت با شما به عنوان سرمربی ادامه همکاری دهد، میپذیرید؟
با 2 شرط بله. اول اینکه متاسفانه منابع مالی ورزش ما بهشکل عادلانه و منصفانهای به گردش در نمیآید و این امنیت روحی ـ ذهنی ملیپوشان را به مخاطره انداخته است. من خواستار کوتاه شدن دست دلالهایی هستم که سهم زیادی در این سوءگردش دارند. دومین شرطم هم به همراه داشتن نفس گرم بزرگان است. شرایط موجود آنقدر شکننده است که هیچ فرد یا گروهی به تنهایی نمیتواند کار را پیش ببرد. به عنوان یک مربی 43 ساله که عاشق کار است فکر میکنم نیازمند حضور بزرگتری بر سر خود و تیم ملی هستم.
شما اختلافی دیرین با افرادی مثل ناظریان و دباغیان داشتید...
بله من حدود 15 سال با این دو عزیز اختلاف دیدگاه داشتم ولی خوشبختانه به واسطه امیر مهدیزاده توانستم با آنها صحبت کنم و به تفاهم برسم.
شما امیر مهدیزاده را امیر کاراته ایران لقب دادید تا بعد از ناکامی او در گوانگجو، بار حملات را متوجه خود کنید...
من 3 سال او را از تیم ملی خط زده بودم، اما یک سال واقعا آمادگی حیرتآوری داشت و به او میدان دادم. به هر حال قبل از شروع مسابقهها باید با حرفهایم روحیه را به تیم تزریق میکردم مثل اینکه گفتم با 4 طلا از 4 شرکتکننده خود از گوانگجو برمیگردیم. متاسفانه برخی دوستان مطبوعاتی از این حیث کملطفی کردند.
توجیه فنی شما از نتایج به دست آمده در گوانگجو چیست؟
در گوانگجو ما با 4 شرکتکننده خود دو طلا گرفتیم و دو نفر دیگر حذف شدند. این نتایج در حالی به دست آمد که رئیس کنفدراسیون کاراته آسیا عنوان کرده بود کاراته در حال حذف شدن از بازیهای آسیایی است و ما میخواهیم در این دوره مدالهای آن بین کشورها تقسیم شود. البته نمیخواهم با این نقل قول توجیهگر نتایج تیممان باشم به هر حال معتقدم اگر با قدرتی به مراتب بالاتر از سایر حریفان به میدان میرفتیم راه را بر این راهبرد کنفدراسیون میبستیم، مثلا اگر توان فنی ما به جای A ، 2A بود راهی برای طلاگرفتن سایر حریفان باقی نمیماند. با تجربه زیادی که در این رشته داشتم میدانستم و گفته بودم نتیجهگیری در رشته غیررکوردی مثل کاراته تا حد زیادی تابع عوامل بیرونی است ولی واقعا نمیدانستم تا این حد مسائل غیرفنی و بیرونی موثرند.
این نتیجه و عملکرد را ضعیف ارزیابی میکنید یا قوی؟
متاسفانه مهمترین کمبود ما انجام کارهای مستند، علمی و برپایه تحقیق و پژوهش است. بر همین اساس ارزیابیهای دقیق و کارشناسانهای هم صورت نمیگیرد تا عیار کار و نتایج به خوبی روشن شود. حدود نیم قرن است کاراته به کشور ما آمده و تاکنون فرصت دریافت بیش از 120 مدال طلا از رقابتهای قهرمانی جهان را داشتهایم، در حالیکه تنها سهم ما 3 طلا بوده است. در حقیقت نمیتوانیم بگوییم ما در کاراته جهان آنقدر رشد کردهایم که اگر در جایی مدالی از دستمان رفت، شکستی بزرگ برایمان رقم خورده است. باید بیاییم تعداد مدالهایمان در ادوار مختلف قهرمانی جهان، قهرمانی آسیا و بازیهای آسیا را محاسبه کرده و نمودار سیر صعودی و نزولی نتایج خود را مشخص کنیم تا شاخص معینی برای ارزیابیهایمان به دست آوریم. بنابراین فعلا نمیتوان پاسخ علمی ـ تحقیقی قاطعی به پرسش شما داد. زمانی مبارزه انتخابی یک روزشکار 60 کیلویی با حریف 67 کیلویی را مورد اعتراض قرار دادم و آن را غیرمنصفانه خواندم، در پاسخ یک مجله رزمی نوشت رهنما مجید جلالی کاراته ایران شده است. در حالیکه مسوولان به این واقعیت پی بردند و اکنون دیگر این قضیه نهادینه شده است که برای تعیین نفر برتر هر وزن، صرفا رقابت بین افرادی در همان وزن صورت گیرد. متاسفانه ما در همه زمینهها هنجاریابی نکردهایم و خیلی جاها واقعا نمیدانیم چه میخواهیم و دچار اشتباهاتی میشویم. یک مثال دیگر میزنم زمانی برخی ملیپوشان به سیستم تمرینی تیم ملی اعتراض میکردند و میگفتند برگزاری اردوهای زیاد، فرسایشی است و ما باید با روش اروپایی کارمان را دنبال کنیم. در حالیکه یک تیم اروپایی حداقل در 20 تورنمنت بینالمللی شرکت میکند تا راهی مسابقههای بزرگی شود. در مقابل ما اصلا چنین امکانی نداریم و ناچاریم با برگزاری اردو، جبران مافات کنیم. نکته اینجاست که اگر هنجاریابی علمی صورت گیرد میتوانیم شرایط اردوهایمان را طوری اصلاح کنیم که ضریب فرسودگی به حداقل برسد. در حقیقت کمبود ما کمبود آموزش است. نیامدهایم آموزش کامل ببینیم و آموزش کافی دهیم.
پس معتقدید چون میانگینی از نتایج به دست آمده در دورههای پیشین ارائه نشده است نمیتوان گفت نتایج تیم شما بالاتر یا پایینتر از میانگین بوده است؟
رهنما: بالاترین حسن لیگ کاراته، تامین معیشتی برخی از کاراتهکاهاست ولی درعین حال بیبرنامگیهایش زبانزد است همچنانکه از لحاظ فنی هم در جهت پیشبرد برنامههای ملی نبوده و بازیکن را به سمت پدیده بازیکنسالاری سوق داده است
بله، معتقدم برای ابقا یا پایان همکاری با کادر فنی باید بررسی کارشناسی صورت گیرد یا اینکه نظریه دومی را دنبال کنیم به این مفهوم که زمانی مثلا 3 یا 4 ساله به یک مربی بدهیم و صرفنظر از اینکه او در این دوره چه نتایجی به دست میآورد برای حضور گردشی نخبگان، در پایان مدت او را عوض کنیم و فرد شایسته دیگری را برای طی کردن همان دوره جایگزین کنیم.
تاکید شما روی کلمه «شایسته» حتما مفهوم خاصی را دنبال میکند.
مسلما بله. مثالی میزنم چند سال پیش در یکی از برنامههای ورزشی تلویزیون از علیرضا دبیر به عنوان کارشناس کشتی دعوت به عمل آمده بود، در حالیکه او در اواخر یا پایان دوره قهرمانی خود قرار داشت. در همان برنامه ارتباط تلفنی با منصور برزگر گرفته شد. برزگر در واکنش به این موضوع گفت: «دبیر قهرمان بسیار خوبی است نه آنالیزور. او باید فعلا فکرش معطوف به قهرمانی باشد» متاسفانه ما دوره گذار بین قهرمانان و مربیان نداریم و تعریفی برای فرآیندهای مختلف تعریف نکردهایم، نه برای مدیر، نه بازیکن و نه مربی. این حلقه گمشده مختص کاراته نیست و در رشتههای دیگر هم دیده میشود، همچنان که برای داور هم باید بازتعریف داشته باشیم. کسی که دوره بازیاش به پایان میرسد بلافاصله نمیتواند ادعای مربیگری تیم ملی کند.
بهعنوان سرمربی بومی تیم داماش گیلان شرایط لیگ کاراته را چگونه میبینید؟
لیگ کاراته هم مثل هر پدیده دیگری دارای محاسن و معایبی است، ولی شاید معایب کار بیشتر باشد. بالاترین حسن، تامین معیشتی برخی از کاراتهکاهاست ولی درعین حال بیبرنامگیهایش زبانزد است. لیگ از لحاظ سیستماتیک مشکلات زیادی دارد و از لحاظ فنی هم در جهت پیشبرد برنامههای ملی نبوده و بازیکن را به سمت پدیده بازیکنسالاری سوق داده است. در این لیگ، حق مربیان زحمتکش و بازیکنسازی مثل تورج ساسانی که کرمانشاهی است و ستارههای زیادی ساخته براحتی تضییع میشود.
شما با استفاده از بازیکنانی بومی (گیلانی) توانستهاید خود را به عنوان یکی از 2 تیم برتر لیگ معرفی کنید.
زمانی گفته میشد در گیلان، بچهها با دستکش بوکس بهدنیا میآیند. الان میگویند گیلانی با لباس و کمربند کاراته به دنیا میآید. ما علاوه بر نفرات تیم خود، شمار زیادی از چهرههای برتر لیگ را از استان خود به تیمهای دیگر صادر کردهایم. اصلا در تاریخ کاراته از 3 طلای جهانی ایران یکی، گیلانی و از 9 طلایی ما در بازیهای آسیایی 2 تا متعلق به این استان بودهاند.
حتی 3 سال پیش کاپیتانهای هر سه تیم ملی بزرگسالان، امید و جوانان ایران، گیلانی بودند. ریگساری در تیم امید، حسنیپور در تیم جوانان و ویشگاهی در تیم ملی بزرگسالان، از افتخارات دیگر ما این بوده که طی 15سال اخیر، 30 درصد مدالهای ملی کاراته را ورزشکاران استان ما به دست آوردهاند و حتی در برخی تورنمنتها مثل قهرمانی جوانان جهان در کشور تونس هر 3 طلای ایران توسط قهرمانان ما به دست آمد. در عین حال میپذیریم که تقریبا همه این موفقیتها در رشته کومیته (مبارزه) بوده است و ما در کاتا حرفهای چندانی نداشتهایم.
و در پایان؟
از همه دوستانی که در دوران سرمربیگری تیم ملی چه منتقد من بوده و چه مشوقم تشکر میکنم و میگویم در حوزه ورزش قهرمانی چیز دیگری از خداوند نمیخواهم و فضا را برای دیگران باز میگذارم تا هرکه به گشودن در ادامه موفقیتها نزدیکتر است وارد عمل شود و با تمام توان به او کمک میکنم. امیدوارم فرهنگ تعامل و همکاری کامل بر رشتهها مستولی شود و در ضمن مدیون خانوادهام هستم و همچنان در کنار خانواده به مسوولیت مدیریت ورزش قهرمانی ادارهکل استان گیلان ادامه خواهم داد.
مجید عباسقلی
گروه ورزش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد