پای یک زن در میان بود،اما...

همیشه پای یک زن در میان است. با این جمله چندان موافق نیستم، اما آنچه می‌خواهم برایتان بازگو کنم مصداق همین جمله است. در این پرونده زنی باعث قربانی شدن 2 مرد شده بود، البته خود قربانی بی‌مهری مرد دیگر بود.
کد خبر: ۳۸۶۴۱۵

روز محاکمه وقتی 2 متهم پرونده یعنی ستاره و ستار را به دادگاه آوردند، زن چهره یک قربانی را به خود گرفته بود و سعی داشت طوری وانمود کند که انگار گولش زده‌اند و او قربانی شده است.

اما گفته‌های متهم ردیف اول پرونده نشان داد، پشت این پرونده خونین توطئه یک زن وجود داشته است.

متهم یکی از هم‌محلی‌هایش را به قتل رسانده بود. او ماجرا را این‌طور توضیح داد: مدتی بود که با ستاره رابطه داشتم و ما تقریبا با هم نامزد کرده بودیم. حتی قرار ازدواج هم با هم گذاشته بودیم.

تا این‌که ستاره به من گفت جوانی عکس‌هایش را دزدیده است و می‌خواهد او را رسوا کند. او مدعی بود که آن جوان قصد اخاذی دارد.

من هم که بشدت غیرتی شده بودم، از ستاره خواستم تا با آن پسر قرار بگذارد و بعد وقتی او سر قرار حاضر شد من هم به او چاقو زدم و او را کشتم و بعد عکس‌ها را برداشتم.

بعد از بازداشت بود که متوجه شدم این جوان قربانی ستاره شده است، ستاره به او قول ازدواج داده بود همان‌طور که به من قول داده بود، اما این همه ماجرا نبود.

بعد از بازداشت بود که من متوجه شدم ستاره شوهر دارد و برای این‌که من به خواسته‌هایش تن بدهم چنین ادعایی کرده است.

آن کسی که همه چیز را باخت من بودم، ستاره چون از مقتول خسته شده بود، تصمیم گرفت که من را جلو بیندازد و من که اسیر عشق او شده بودم تصمیم گرفتم هر طور شده است خواسته‌اش را انجام دهم تا عشقم را به او ثابت کنم.

من واقعیت را بعد از بازداشت متوجه شدم و از دست ستاره شکایت دارم.

این واقعیت بود. ستاره شوهر داشت و با دو مرد دیگر هم رابطه برقرار کرده بود.

همان‌طور که در ابتدای صحبتم گفتم پای یک زن در میان بود، این زن ستاره نام داشت.

او را به جایگاه احضار کردم و از او توضیح خواستم، ستاره ترسیده بود و نمی‌توانست به من جواب بدهد او سعی داشت این ترس را پنهان کند، اما واقعا پنهان کردنی نبود از او خواستم آرام باشد و توضیح دهد او گفت: من با ستار رابطه داشتم و این موضوع را قبول دارم، اما چون شوهر داشتم هرگز به او قول ازدواج نداده بودم.

مقتول هم می‌خواست با من دوست شود چون قبول نکردم کیفم را دزدید و عکس‌هایم را برداشت و تهدیدم کرد که بین مردم  پخش می‌کند.

من از او خواستم در مقابل پول آن عکس‌ها را پس دهد، وقتی قبول نکرد تصمیم گرفتم به شوهرم بگویم. شوهرم توجهی نکرد من برای او مهم نبودم به همین خاطر هم تصمیم گرفتم موضوع را به ستار بگویم.حرف‌های این زن تا حدی واقعیت بود، اما او همه چیز را نگفت و در رفتارش صداقت نداشت. بررسی‌هایی که پلیس انجام داده بود، حکایت از این داشت که این زن رابطه‌های زیادی داشته است و متاسفانه شوهرش نیز در جریان قرار داشته است، اما هیچ اقدامی برای اصلاح رفتار همسرش نمی‌کرده است. واقعیت این بود که شوهر ستاره برای این‌که هزینه‌ای برای همسرش نکند، اجازه می‌داد او با مردان غریبه رابطه برقرار کند و این کار باعث می‌شد تا ستاره هم به کارهای شوهرش اعتراض نکند. زندگی بی‌محبت و پر از فساد شوهر ستاره او را به زنی بی‌تعهد و بی‌اخلاق
تبدیل کرده بود.

پای این زن را به زندگی مردان دیگر باز کرده بود. درواقع این زن قربانی زندگی سرد با شوهرش شده بود و مردان دیگر را قربانی خود کرده و وارد زندگی آنها شده بود.

هرچند در این پرونده پای یک زن در میان بود، اما پشت بدبختی‌های این زن یک مرد یعنی شوهرش نقش پررنگی داشت. مردی که قرار بود خوشبختی را برایش بیاورد. شوهر بی‌وفا و بی‌تعهد ستاره عامل اصلی این بدبختی‌ها بود.

ستار به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد و ستاره هم به 5 سال حبس محکوم شد. اما شوهر این زن همچنان به کارهای خودش ادامه داد و من هنوز به فکر آن کودک 5 ساله‌ای هستم که فرزند ستاره و شوهرش بود.

محمدرضا محمدی کشکولی ـ قاضی دادگاه کیفری استان تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها