اوایل کارم در دادگاه کیفری استان تهران بود که پرونده‌ای را برای رسیدگی به من ارجاع دادند. در این پرونده دختری جوان که منشی یک پزشک بود از او شکایت کرده و مدعی شده بود که از سوی او مورد اذیت و آزار قرار گرفته است.
کد خبر: ۳۴۷۷۹۰

پزشکان به دلیل حرفه‌ای که دارند و قسمی که می‌خورند افراد بسیار اخلاق‌گرایی هستند و کمتر اتفاق می‌افتد دست به کاری خلاف اخلاق بزنند. ضمن این‌که مطابق مدارکی که در پرونده ارائه شده، دختر منشی گفته بود این اتفاق چند ماه قبل افتاده است.

پرونده‌های تجاوز به عنف باید حتما از سوی دادگاه کیفری مورد بازپرسی قرار گیرند و دادسرا صلاحیت بازجویی در این خصوص را ندارد. من هم در این پرونده با توجه به این‌که می‌توانستم طبق قانون بازجویی‌های لازم را انجام دهم، تحقیقات خودم را آغاز کردم.

ابتدا منشی جوان را به دادگاه فراخواندم و خواستم توضیح دهد حادثه چطور اتفاق افتاد.او به من گفت در مطب، پزشک جوان به او حمله کرد و او را مورد اذیت و آزار قرار داد. کمی بیشتر که با دختر جوان صحبت کردم، متوجه شدم او قبلا از متهم قول ازدواج گرفته بود.

او به من گفت: وقتی مورد اذیت و آزار قرار گرفتم، پزشک جوان از من خواست شکایت نکنم و به من گفت می‌خواهد با من ازدواج کند. چند ماه از این ماجرا گذشت و فهمیدم به من دروغ گفته است. او نمی‌خواست با من ازدواج کند به همین دلیل هم تصمیم گرفتم شکایت کنم.

پزشک جوان که به عنوان متهم وارد دادگاه شده بود، وقتی حرف‌های این دختر را شنید به من گفت منشی‌اش همه واقعیت را نگفته است.

او گفت: من و دخترجوان با هم در مطب بودیم. او کارهایی می‌کرد که توجه مرا جلب کند و من هم با میل خودش با او رابطه برقرار کردم.

او به من اصرار می‌کرد با هم ازدواج کنیم و من به خاطر این‌که نامزد داشتم، قبول نمی‌کردم البته به این دختر نگفته بودم نامزد دارم. یک روز نامزدم به مطب آمد و وقتی خانم منشی او را دید و متوجه شد چند ماه دیگر ما با هم ازدواج خواهیم کرد، شروع به دادو فریاد کرد و با این رفتارش کاری کرد که نامزدم قهرکند و برود.

من زندگی‌ام را از دست داده بودم و نمی‌توانستم دیگر نامزدم را که عاشقانه دوستش داشتم، برگردانم و خیلی ناراحت بودم. از خانم منشی خواستم دیگر به مطب نیاید و او جواب داد باید با هم ازدواج کنیم. وقتی دید من برسر حرفم هستم و نمی‌خواهم با او ازدواج کنم از من خواست مبلغ 50 میلیون تومان به او پول بدهم.

این خواسته‌اش را هم قبول نکردم و او هم مرا تهدید کرد که شکایت می‌کند. حرفش را جدی نگرفتم. با این حال چند روز بعد پلیس سراغم آمد و مرا بازداشت کرد. این دختر می‌خواهد از من اخاذی کند. من با او ارتباط داشتم اما به میل خودش بود. من او را مجبور نکردم.

بعد از چند ماه تحقیق متوجه شدیم پزشک جوان واقعیت را گفته و دختر منشی برای این‌که پولی به دست بیاورد با پزشک جوان ارتباط برقرار کرده و زمانی که فهمیده نمی‌تواند آن پول را بگیرد، شکایت کرده است.

در نهایت آن دو به جرم رابطه نامشروع به شلاق محکوم شدند و پرونده بسته شد.

حسین ساعی ـ رئیس شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها