در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
میخواهم از نکتهای شروع کنم که شاید بیارتباط با اتفاقات اخیر در حوزه مجسمهسازی شهری نباشد. میخواهم بدانم که اهمیت مجسمه و حجم در فضاهای شهری چیست؟
در یک تعریف کلی اطلاعرسانی از هویت مفاخر گذشته در قالب پیکره و ارتقای آگاهی عموم رسالت اصلی یک مجسمهساز است تا با شبیهسازی ظاهری و القای حس به لحاظ بصری، شخصیت مورد نظر را توصیف کند. یک حجم هنری را نباید فقط یک شیء تزیینی تلقی کرد بلکه در حقیقت هویت و زبان جمعی یک قوم و ملت از پیشینه خود است. این زبان پیام خود را در نهایت ایجاز و سکون بازگو میکند. تا جایی که ما میتوانیم این امر را در متون مذهبی خودمان نیز بازیابیم. چنانچه مولی علی(ع) در نامه 31 نهجالبلاغه به صراحت آوردهاند که «تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه بر سر پیشینیانش آمده است به یادش آور». از نگاهی دیگر همچنین مجسمههای شهری به عنوان نمادهای ملی و حکومتی نیز محسوب میشوند، به طوری که اولین عمل نمادین که پس از سرنگونی هر حکومتی رخ میدهد به پایین کشیدن مجسمههای آن حکومت است.
شاید بسیاری بخواهند بدانند که یک سردیس یا تندیس چگونه ساخته میشود.
به طور خلاصه برای ساخت یک سردیس مجسمهساز ابتدا پس از بازیابی نرمافزاری چهره و به دست آوردن مختصات نقاط مرجع، آنها را نظیر به نظیر روی مدلاژ گچی پیاده میکند تا شباهت حاصل شود. سپس از مدلاژ گچی قالب سیلیکونی گرفته میشود و مدل مومی تهیه میشود. آنگاه به روشی که به آن «پوسته سرامیکی» گفته میشود، قالب ریختهگری تهیه شده و درون آن مذاب برنز جای میگیرد تا مجسمه نهایی به وجود آید.
کلا فرآیند ریختهگری مجسمههای برنزی ضمن ریسک خرابی بالا، زمان و هزینههای زیادی را شامل میشود. به طوری که در حال حاضر، ریختهگری یک سردیس برنزی حدود 6 میلیون تومان هزینه می برد.
کمی به حال برگردیم و اتفاقاتی که چند وقتی است سر مجسمههای تهرانی میآید. از آنجا که شما نیز یکی از هنرمندانی بودید که 2 اثر هنریاش در خلال سرقتهای اخیر ربوده شده است، چگونه از مفقود شدن مجسمههای ستارخان و باقرخان مطلع شدید و عکسالعمل شما چه بود؟
ناپدید شدن مجسمهها را یکی از دوستانم به من اطلاع داد. ابتدا تصورم بر این بود که برای مرمت آنها را بردهاند، ولی با تحقیقی که کردم متوجه قضیه شدم. ابتدا مطلب برای من قابل هضم نبود؛ زیرا در زمان نصب این آثار کلیه ملاحظات را به منظور استحکام به کار بسته بودم، ولی در نهایت مجبور به پذیرش شدم.
ربوده شدن سریالی مجسمههای شهر تهران از ابتدای اردیبهشت سال جاری موضوع رسانهها قرار گرفت. علیرغم آنچه سرقتها را در اغلب اخبار، به روزهای بعد از سال جاری نسبت دادهاند، در مورد کارهای خودم باید متذکر شوم که مجسمههای ستارخان و باقرخان را قبل از ایام عید و به فاصله 3 هفته سرقت کرده بودند. این موضوع را در همان زمان پیگیری کردم و متاسفانه در برخی موارد جواب سربالا شنیدم و نتیجهای به همراه نداشت. نهتنها اقدام عاجلی صورت نگرفت بلکه مقاومتی را حس میکردم که این خبر به گوش مدیران ارشد نرسد.
سردیسهای ستارخان و باقرخان، چهاردهمین و پانزدهمین کار من با همکاری برادرم بودند. هر دو اثر 85 سانتیمتر ارتفاع و حدود 80 کیلوگرم وزن داشتند و با مقیاس 2/1 ابعاد طبیعی بدن انسان و از جنس برنز ساخته شدهاند. مجسمه ستارخان در سال 84 در پارک ستارخان واقع در خیابان ستارخان و مجسمه باقرخان در سال 86 در پارک شهرآرا نصب شد. در آن زمان قراردادهای اجرای این دو مجسمه هر یک به مبلغ 7 میلیون تومان منعقد گردید. با احتساب هزینههای جانبی پایه، نصب و... در حقیقت هیچ گونه انتفاع مادی برای من به همراه نداشت.
یعنی شما از قبل از عید میدانستید که آثار هنری شما را به سرقت بردهاند؟
بله در همان زمان و با راهنمایی یکی از مدیران سابق شهرداری، در تاریخ دهم فروردین نامهای را به جناب دکتر قالیباف ـ شهردار تهران ـ نوشتم و رونوشت آن را برای جناب مهندس چمران ـ رئیس محترم شورای شهر تهران ـ ارسال کردم. بعد از طرح موضوع، با دستور شهردار در 22 فروردین مراتب به سازمان بازرسی شهرداری ارجاع شد و همان طور که همگی مطلع هستند همچنان در دستور کار پلیس و ارگانهای ذیربط قرار دارد.
خیلی جالب است بدانید موقعی که هنگام سرقت مجسمه باقرخان تعدادی از سنگهای پایه آن شکست، در چند روز بعد مشاهده کردم پایه را با سنگی از جنس دیگر مرمت کرده بودند.
در مورد پایه مجسمه ستارخان باید اضافه کنم که آن پایه خود یک اثر هنری بود. زحمات زیادی را جهت طراحی اجرای آن متحمل شدم. پس از ربوده شدن مجسمه به طوری که در خبرها و عکسها موجود است، این پایه تا چند روز اخیر نیز سالم باقی مانده بود. هفته پیش دیدم سنگهای آن را شکستهاند و مشخص بود این حرکت به عمد صورت گرفته است. خیلی دوست دارم بدانم آنجا چه میگذرد.
با این اوصاف، موضوع کمی عجیبتر شده است، چرا این اتفاق افتاده است. مگر در روز روشن میتوان مجسمهای را از سطح شهر دزدید. شما اکنون چگونه با این موضوع کنار میآیید؟
به منظور به حداقل رساندن امکان سرقت آثار حجمی شهر، طرحی را در دست تدوین دارم تا مقاومت استحکامی آنها بیشتر شود. در روزهای آتی این طرح را به شهرداری تهران ارائه خواهم کرد. هر چه تدابیر امنیتی بیشتر شود قطعا احتمال آسیبدیدگی کاهش مییابد.
برای مجسمههای ستارخان و باقرخان خوشبختانه مدل گچی آنها را موجود دارم و میتوان از روی آنها قالب ساخت و ریختهگری کرد و با ملاحظات امنیتی و ضد سرقت مجددا نصب کرد.از آنجایی که به لحاظ مادی خسارت زیادی به شهر وارد نشده، جبران آن به سادگی قابل بازگشت است. متاسفانه خسارات معنوی آن جبرانناپذیر است؛ به عنوان مثال مجسمه شهریار اثر استاد علی قهاری و مجسمه انتزاعی نیمتنه اثر استاد محمدعلی مددی نیز در فهرست آثار ربوده شده قرار دارد و این اساتید در قید حیات نیستند.
از همه اینها گذشته با اعلام به موقع خبر از مجاری قانونی و با تدبیر مدیریت شهر، زمینهای برای سوءاستفاده بیگانگان و مغرضین ایجاد نشد، ولی باید قبول کرد که رخداد تخریب آثار هنری شهر خصوصا مجسمه شخصیتهای ملی ـ مذهبی، آسیبهای معنوی و اجتماعی را به همراه داشت. مردم از مسوولان توقع دارند با اقدام عاجل برای جایگزینی سریع مجسمهها و اعلام خبر آن به مردم میتوان بر جو به وجود آمده غلبه کرد.
من جواب سوالم را نگرفتم. مسوولینی که شما از آنها سخن میگویید باید دقیقا چه کار کنند؟
پیام من به مسوولان این است که بیشتر به جای آن که به دنبال مقصر باشند، راه علاجی را تدبیر کنند تا باقیمانده مجسمهها مورد تعرض واقع نشوند.
اما فارغ از شکل بهرهبرداری سارقان فعلی، دغدغه دیگری مبنی بر آشنایی دیگر سارقان با این زمینه، برای من به وجود آمده است. اگر مسوولان با رویکرد مناسبی با موضوع برخورد نکنند احتمال تسری این گونه سرقتها به شهرستانهای دیگر نیز به وجود میآید.
این روزها من شنیدهام که مسوولی در گفتگویی گفته است که نمیتوان برای هر مجسمه نگهبان گذاشت. بنده هم به این امر واقفم منتهی باید عرض کنم که مجسمه ستارخان نزدیک به اتاق نگهبانی پارک بود. این سرقتها توسط یک نفر قابل انجام نیست و مطمئنا چنین سارقانی خودشان را برای هر گونه درگیری آماده و تجهیز میکنند، لذا وجود نگهبان عامل بازدارندهای محسوب نمیشود. موضوع دیگری یکی از دستاندرکاران شهری در خبرهای اخیر مطرح کردند این بود که «نمیتوان مجسمههای شهر را با سیم خاردار محصور کرد یا حفاظ گذاشت». باید در پاسخ به ایشان عرض کنم که فعلا علیرغم ظاهر نامناسب، داشتن حفاظ برای مجسمهها بهتر از دزدیده شدن آنهاست.
یک اثر هنری در حوزه حجم برای آن که ساخته شود انرژی زیاد و زمان زیادی را میطلبد. برگردیم به رابطه حسی شما با آثاری که اکنون شاید در ریختهگریها آب شدهاند. اکنون چه حسی دارید؟
ساخت آثار حجم همان طور که شما گفتید وقت زیادی را میطلبد که این مدت باعث ایجاد خطرات فراوانی نیز میشود. به عنوان مثال در حین ساخت مجسمه ستارخان افتخار آشنایی با نتیجه ستارخان «آقای سامی سردار ملی» را پیدا کردم و الان به دوستی با ایشان افتخار میکنم. همچنین زمانی که شروع به ساخت مجسمه باقرخان کردم، مادربزرگم را از دست دادم.
آن روزها در خلوت خودم میگریستم و مجسمه میساختم. همه اینها گذشت و آثاری ساخته شد که اکنون شاید به قول شما در ریختهگریها ذوب شده و از بین رفتهاند. نمیدانم چه باید بگویم. حس از بین رفتنشان گفتنی نیست. تصور میکنم که جزیی از وجودم را از دست دادهام. روزهای اولی که مطلع شدم که این آثار به سرقت رفتهاند تنها به این فکر میکردم که چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. شاید بهتر بود که اصلا ساخته نمیشدند.
دوباره برگردیم به پرونده سرقت البته اینبار از نگاهی دیگر. فرضیههای زیادی برای سرقت این تندیسها از سطح شهر طرح شده، به نظر شما سارقین چه انگیزهای برای ربودن این تندیسها داشتند؟
به عقیده من کلا در این رابطه دو فرضیه متصور است. فرضیه نخست از بابت نفع مالی وجود دارد. همان گونه که عرض کردم هزینه ریختهگری برنز برای یک مجسمه نیمتنه حدود 6 میلیون تومان برآورد میشود، در حالی که قسمت اعظم آن صرف فرآیند عملیاتی آن است. قیمت برنز خام در بازار حدود 3 هزار تومان به ازای هر کیلوگرم است. در نتیجه قیمت فلز یک مجسمه 100 کیلوگرمی حدود 300 هزار تومان میشود. در واقع این نوع عمل به ریسک جدا کردن مجسمه، زحمت ذوب کردن و فروش مجدد آن نمیارزد ولی شاید افرادی باشند که به دلایل مادی مبادرت ورزند.فرضیه دومی که متصور است؛ ایجاد فضای ناهنجار به منظور بهرهبرداری سیاسی برخی افراد است. شاید آشنایی و ترغیب دزدان برای رونق بخشیدن به این نوع سرقتها و تخریب اذهان عمومی توسط عوامل دشمن باشد. هر چه هست نتیجهاش نابودی آثار ملی است.در حال حاضر بهتر است در مورد انگیزه سرقتها گمانهزنی نکنیم، اجازه بدهیم تا نتایج بررسیهای سازمان بازرسی، شهرداری و نیروی انتظامی کامل و رسما اعلام شود و اینقدر با عجله پاسخدهی خدمتگزاران را سخت نگیریم.
به نکته خوبی اشاره کردید، شاید انگیزه سرقت برنز این مجسمهها دلیل اصلی در این میان باشد. به نظر شما به غیر از برنز نمیتوان متریال دیگری را جایگزین کرد؟
بهترین جنس برای مجسمههایی که در محیطهای عمومی و فضای باز نصب میشوند، برنز است و جایگزین ندارد؛ زیرا در مقابل شرایط جوی و اقلیمی مقاومت خوبی دارند، ضمن اینکه قابل تخریب نیستند. با شرایط جدید باید اضافه کنم که در برابر سرقت فعلا آسیبپذیر هستند.
آثار یک هنرمند جزیی از وجود او تلقی میشود و من حق مالکیت معنوی آثارم را برای خود قائل هستم. این حقیر به عنوان جزئی از جامعه هنرمندان کشور افتخار پیدا کردم تا نامم بر شناسنامه این دو اثر ثبت شود و خدمتی را برای بیان تاریخ با زبان هنر به هموطنانم داشته باشم. معالاسف با رخداد اخیر این انگیزه ناکام مانده است.
مهدی نورعلیشاهی / گروه فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم