سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ناظمی گویا بیشتر به شعر سپید تعلق خاطر دارد. در صفحه نخست وبلاگ با دو شعر سپید روبهرو میشویم که براساس همان میتوان دنیای واژگانی شاعر و نیز نگاه زیبایی شناختی او را به خوبی دریافت. شعر ناظمی عطر و بو و سادگی زندگی ایلیاتی را دارد و حتی در شعرهایی که از این فضا فاصله میگیرد، نوعی نوستالژی آشکار یا حتی پنهان مثلا در قامت اعتراض به مظاهر زندگی شهری در آن دیده میشود.
شاعر تاکید ویژهای بر پرداخت تصویری شعرش دارد و بر آن نیست که با متفاوت گوییهای رایج (!) به سمت یک نوع تعلیق زبانی برود. به عبارت بهتر شعر او راحت خوانده میشود و راحت ارتباط برقرار میکند و بنابراین بخوبی اثر میگذارد. شاعر شما را به دنبال خویش نمیکشد، بلکه این شمایید که شانه به شانه شعر حرکت میکنید و با زبان صمیمانه آن همراه میشوید و با آن به گپ و گفت مینشینید. همین حال و هواست که سبب میشود، مثلا در همین شعر برگزیده، دوبارهخوانی شعر سبب شود بیشتر به این نکته پی ببرید که رسیدن به سادگی سختترین کار شاعرانه است.
به عبارت بهتر دشوارگویی و مبهم کردن فضا به نفع ایجاد شگفتی کار راحتتری است تا این که بخواهید سادگی و روانی اثر را پاس بدارید، اما در عین حال توان ایجاد فراروی از نثر و خلق «تعجیب» را داشته باشید.
در همین شعر میبینید که توجه شاعر به موسیقی درونی که حاصل توالی درست واژهاست در کنار طنز خفیف و مستتر برخی سطرهای شعر و نیز توجه به هارمونی کلمات و فراخوانی درستشان سبب شده است این ویژگیها، بدون هیچ اغراق غیرشاعرانهای در خدمت شعر قرار بگیرند. با هم شعر را میخوانیم:
ملالی نیست
جر تناوب دوری تو
در فصل ییلاق ایل
وقتی که من در شکاف کوه جا میمانم
و کنگرها تلخ میشوند
راستی وقتی کبریتها نم میکشند
باد به آتش چپ چپ نگاه میکند
و توله گرگها یاد دختر چوپان میافتند
از حال من بپرسی
تفنگ و تنبور لای هراتی پوسیدهاند
و بوی دامن تو بر زین اسب باقی مانده!
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد