گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

خوش آن رخی که آینه دارش تو بوده‌ای

روزنامه‌‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «خوش آن رخی که آینه دارش تو بوده‌ای»،«تحلیل پیام اوباما و مواضع ما»،«این هشدار آیا نتیجه دارد؟»،«اگر بفهمند»،«سیاست های انتخاباتی محدود کننده»،«پنجره سیاست به سوی عدالت»،«کیفیت اتفاقی نیست»،«سد داماتو میان تهران - واشنگتن»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۴۴۰۱۴

ابتکار

«در سوگ شهادت سید مرتضی آوینی؛ خوش آن رخی که آینه دارش تو بوده‌ای»عنوان سرمقاله‌‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم سید مهدی شجاعی است که در آن می‌خوانید؛

قره العین من آن میوه دل، یادش باد
 که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد

در این حال و روز که بندها ترنم ماندن دارند و زنجیرها سرود نشستن می خوانند، کندن چه کار سترگی است، پر کشیدن چه باشکوه است و پیوستن چه شیرین و دوست داشتنی. کاش با تو بودیم وقت قران انتخاب تو با انتخاب حق.  کاش با تو بودیم آن زمان که دست از این جهان می شستی و رخت خویش از این ورطه بیرون می کشیدی.  کاش با تو بودیم آن زمان که فرشتگان، تو را بر هودج نور می گذاشتند و بالهای خویش را سایه بان زخمهای روشن تو می کردند.  کاش با تو بودیم آن شام آخر که سالارمان، ماه بنی هاشم(علیه السلام)، به شمع وجود تو پروانه سوختن داد. 

گریه ما، نه برای رفتن تو که برای جا ماندن خویش است. احساس می کنم که در این قیل و مقال، چه قال گذاشته شده ایم، چه از پا افتاده ایم، چه در راه مانده ایم، چه در خود فرو شکسته ایم.  احساس می کنم آن زمان که تو دست بر زانو گذاشتی و یا علی گفتی، ما هنوز سر بر زانو نهاده بودیم.  گریه ما، نه برای "رجال صدقوا ما عاهدوا الله" است; گریه ما، نه برای "فمنهم من قضی نحبه" است; گریه ما، گریه جگر سوز "فمنهم من ینتظر" است.  ای خدا! به حق آن امام منتظرت، نقطه شهادتی برای جمله طویل انتظار ما بگذار که طاقتمان سر آمده است، تابمان تمام شده است، توانمان به انتها رسیده است، کاسه صبرمان سرریز شده است و خیمه انتظارمان سوخته است.  مرتضی! ای هم سفر شبهای تابناک مدینه!   مگر نه ما یک ماه تمام، پا به پای هم طواف کردیم؟ مگر نه ما یک ماه تمام در کوچه پس کوچه های مکه و مدینه، چشم در چشم در غربت ولایت گریستیم؟مگر نه ما یک ماه تمام، نفس در نفس به مناجات نشستیم و شهادت را هم از خدای خواستیم؟ این چه گران جانی بود که نصیب من شد و آن چه سبکبالی که نصیب تو؟چرا به خدا نگفتی که خارهای گل را نتراشد؟ چرا به خدا نگفتی که میوه های نارس و آفت زده را هم دور نریزد؟ چرا به خدا نگفتی برای چیدن گل، بر روی علفهای هرز پا نگذارد؟ چرا به خدا نگفتی که پشت در هم کسی ایستاده است؟ چرا به خدا نگفتی...  

اما اکنون از این شکوه ها چه سود؟ تو اینک بر شاخ سار بلند عرش نشسته ای و دست نگاه ما حتی به شولای شفاعت نمی رسد.  مرتضی، دست فروتر بیار و این دست خسته را بگیر. شاخه ها را خم کن تا در این بال شکسته نیز اشتیاق پرواز و امید وصال زنده شود.  درد ما، درد فاصله هاست. مرتضی! قبول کن که تو در اینجا و در کنار ما هم اینجایی نبودی. دمای جان تو با آب و هوای این جهان سازگاری نداشت.  کدام ظرف در جهان می توانست این همه اخلاص را پیمانه کند؟ کدام ترازو می توانست به توزین این همه انتظار بنشیند؟ کدام شاهین می توانست این همه شور و عشق را نشان دهد؟کلامت از آن روی بر دل می نشست و روایتت از آن جهت رنگ حقیقت داشت که از سر وهم و گمان سخن نمی گفتی.   دیده های خویش را به تصویر می نشستی. از نردبان معرفت، بالا رفته بودی و برای ما کوتاه قدان این سوی دیوار، این سوی حجابهای هزار تو، وادی نور را «جز به جز» روایت می کردی. و همین شد که نماندی. و همین شد که برنگشتی و پایین نیامدی. 

چرا برگردی؟ کدام عاقلی از وحدت به کثرت می گریزد؟ کدام بیننده تماشاجویی از نور به ظلمت پناه می برد؟ کدام جمال پرستی چشم از زیبای محض می شوید؟ کدام پرنده ای قفس را به آسمان ترجیح می دهد؟کدام عاشقی، دست معشوق را رها می کند و به زین و یال اسب می چسبد؟ کدام شراب شناس دردی کشی از باده کمی گذرد تا سر کار جام در بیاورد؟   تو کسی نبودی که بی مقصد سفر کنی! "و یدخلهم الجنه عرفها لهم" به چه معناست؟ اگر بهشت وصال را نشانت نداده بودند این همه بی تابی رفتن برای چه بود؟دیروز وقتی حضور عطرآگین ولایت را درکنار پیکر تو دیدم، با خود گفتم وقتی که این سلاله کرم، این شاگرد مکتب عصمت، این سردار لشکر توحید، سرباز خویش را این چنین قدر می شناسد و ارج می نهد، آن سرچشمه کرامت، آن تجسم عصمت، با عاشق عطشناک خویش چه خواهد کرد؟با مرتضی چه خواهد کرد آن مخاطب والای "عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم"؟ و خودم را شماتت کردم از آن شکوه ها که در پی عروجت داشتم.  گفته بودم: اکنون این تنها وامانده سر بر کدام شانه بگذارد و حسرت و هجرانش را برکدام دامان مویه کند؟ و دیدم که چه بی راهه رفته ام. چه کور شده ام در غبار حادثه. مامن این جاست. این جاست آن دامنی که باید سر بر آن نهاد و زار زار گریست.  این جاست آن دلی که اشارت اشک را می فهمد. این جاست آن گوش جانی که زبان زخم را می داند. این جاست آن دستی که بر تاولهای روح، مرهم ولایت می نهند. و این جاست آن دری که به روی خانه امام منتظر (عج) باز می شود.  این بود آن دری که تو کوبیدی و این بود آن مسیری که تو عبور کردی و این بود آن مقصودی که تو بدان رسیدی.

من چگونه باور کنم که تو شربت شهادت را از دستهای او ننوشیده ای؟ " والمستشهدین بین یدیه" مگر دعای همه قنوتهای تو نبود؟ مگر تو نبودی که در کنار بیت الله در گوشم زمزمه می کردی که اگر حضور مجسم ولایت نبود، اگر حضور تردید ناپذیر آقا امام زمان(عج) نبود، گشتن به دور این سنگ و خاک چه بیهوده می نمود؟ رسم عاشقی در عالم چگونه است؟بلند شو سید! آقا آمده است! بلند شو! محال است آقا عاشق دلباخته خود را رها کند. منافی کرامت آقاست، اگر طواف گر شب و روز خویش را با دستهای مرحمت ننوازد.  بلند شو سید! بلند شو و دست به دست نور بده و پا جای پای نور بگذار. اما... اما به آقا بگو تنها نیستی. بگو که دوستانت، هم سفرانت، هم سنگرانت، هم دلانت و هم قلمانت، بیرون در ایستاده اند و در آرزوی زیارت جمالش لحظه می شمرند. می سوزند و گداخته می شوند.

 دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
 یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

رسالت

«تحلیل پیام اوباما و مواضع ما»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم امیر محبیان است که در آن می‌خوانید؛مقام معظم رهبری به عنوان عالیترین مقام جمهوری اسلامی به مناسبت نوروز 1388  درحرم امام رضا(ع)  به ارزیابی محورهای “مسئله ایران و آمریکا” پرداختند و با عنایت به این که مسئله ایران و آمریکا و نحوه تعامل با آمریکا یکی از آزمون های مهم انقلاب است.؛ با دقت نکات کلیدی این “مسئله” را برشمردند.
ارزیابی رهبری از رفتار آمریکا تا کنون
ارزیابی خاص رهبری از مسئله ایران و آمریکا تاکنون  را می توان در  3 محور دسته بندی نمود.
1. رفتار سیاسی آمریکا و سران آن با ایران
2 .رفتار امنیتی آمریکا با ایران
3. رفتار اقتصادی آمریکا با ایران

در حوزه رفتار سیاسی ، برخورد عبوسانه با انقلاب ایران از ابتدا به علت استقلال ایران پس از انقلاب اسلامی و از میان رفتن منافع آمریکا در ایران ، بدرفتاری روسای جمهور آمریکا با نظام جمهوری اسلامی و اهانت روسای جمهور آمریکا به ملت و مسئولان ایران به عنوان کدهای کلی مورد عنایت رهبری ذکر شده است.

در حوزه رفتار امنیتی آمریکا با ایران ، رهبری به تحریک مخالفین و کمک به حرکت های تجزیه طلب و تروریستی در ایران ،حمایت از اقدامات تروریست های جنایتکار نظیر صدام در جنگ تحمیلی ، ساقط کردن هواپیمای مسافربری در آسمان خلیج فارس ،اغتشاش در امنیت منطقه، سرازیر کردن سلاح به منطقه برای مقابله با جمهوری اسلامی ، حمایت بی قید و شرط از رژیم صهیونیستی  و تهدید ایران به مناسبت های گوناگون توسط آمریکا اشاره نمودند.

در حوزه رفتار اقتصادی آمریکا با ایران نیز به تصرف و حبس دارایی های ایران و سی سال تحریم ایران  توسط آمریکااشاره کردند که البته مورد اخیراتفاقا موجب به خود آمدن و جوشیدن از درون و نیز رسیدن به نقطه  کنونی و علم و پیشرفت شد.

ارزیابی رهبری از موضع کنونی دولت اوباما
رهبری معظم انقلاب در همین سخنرانی مهم، در باب ابراز تمایل آمریکا برای مذاکره سخنانی را بیان نمودند که در حول محور های زیر قابل دسته بندی است.
برداشت اولیه از موضع کنونی دولت اوباما: رهبری ابتدا در موردصادقانه بودن مواضع کنونی  دولت آمریکا تردید می کنند و این موضع را با عبارت “ دستی دراز شده باروکش مخملی و باطن چدنی” بیان می دارند . ایشان نشانه این رفتار دوگانه آمریکا را هم تبریک عید اوباما به ملت ایران می دانند که ضمن بیانات نرم در پی متهم کردن ایران به طرفداری از تروریسم و دستیابی به سلاح هسته ای بود. از سوی دیگر رهبری فقدان نشانه برای اثبات واقعی بودن سیاست تغییر را با کدهای زیر ثابت نمودند :
الف: آزاد نکردن دارایی های ملت ایران
ب: برنداشتن تحریم های ظالمانه
ج: دست برنداشتن از تبلیغ و اتهام زنی علیه ملت و مسئولان
د:کنار نگذاشتن دفاع بی قید و شرط از رژیم صهیونیستی
ه: تغییر نکردن ادبیات

موضع رهبری ایران در قبال ابراز تمایل آمریکا برای مذاکره:
 رهبری ایران با توصیه به آمریکا برای اعمال تغییر حقیقی ، براین باورند که تغییر حقیقی یک ضرورت و یک سنت الهی است  و نفرت جهانیان از آمریکا که شواهد بسیار دارد این تغییر را برای آمریکا یک ضرورت  (عقلانی) می سازد.

رهبری سپس با ارائه راه حل هایی بخردانه برای اجرایی کردن این تغییردر نهایت تغییر  رفتارآمریکا رالازمه تغییر رفتار ایران در قبال آمریکا می دانند به عبارت روشن اگر آمریکا برای مذاکره ثابت قدم و دارای نیت سالم است ابتدا باید تغییراتی را در رفتار خود که شاخصه های آن توسط رهبری تبیین شد ، نشان دهد.

در نوشتار آتی گام های اولیه و لازم برای تغییر وضعیت در رابطه ایران و آمریکا راکه آمریکا باید بردارد، با اتکاء به نظرات مقام معظم رهبری تشریح خواهیم نمود.  

آفتاب یزد

«این هشدار آیا نتیجه دارد؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛دو روز قبل تعدادی از روزنامه‌ها نامه‌ای را منتشر کردند که مهدی کروبی برای احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نوشته است. این نامه ظاهراً موضوع جـدیـدی را شامل نمی‌شد زیرا متاسفانه حمایت خاص از یک جریان سیاسی در سال‌های اخیر به امری عـــادی در مـیــان تـعــدادی از رسانه‌های حکومتی و برخی اعضای نهادهای اجماعی تبدیل شده و این حمایت در ماه‌های اخیر به صورت ویژه شامل حال احمدی‌نژاد - به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات دهم - گردیده است. اما مشخصه اصلی نامه اخیر کروبی آن بود که او در یک »اولتیماتوم علنی« از هم طرازان جنتی خواسته است تا تذکرات لازم را به او بدهند. کروبی در عین حال از برخورد علنی خود در صورت »نقض بی‌طرفی نهادهای اجرایی و نظارتی انتخابات« خبر داده است.

نامه هفدهم فروردین ماه کروبی به احمد جنتی، از یک جهت با نامه هشتم بهمن‌ماه او به یک مقام عـالـی‌رتـبه نظامی شباهت داشت. در نامه هشتم بهمن‌ماه کروبی، با یادآوری اظهارات ا~ن مقام نظامی در خصوص »قطعیت عدم تغییر رئیس‌جمهور« آمده بود: »در مـاه‌هـای گـذشـتـه کـه سـخنان عجیب برخی فرماندهان نظامی و موضع‌گیری صریح بعضی از آنها نـسبت به جریان‌های سیاسی کشور را می‌شنیدم و می‌خواندم، با خود فکر می‌کردم اگر این روند متوقف نشد شکایت از این قانون شکنان را نزد جنابعالی بیاورم اما امروز شکایت به کجا برم؟« کروبی هفتاد روز بعد در نامه هفدهم فروردین‌ماه 88، جنتی را مورد پرسش قرار داد که »شورای نگهبان برای این راه‌اندازی شده که اگر نهادی یا گروهی تخلفی را در انتخابات انجام داد،به آن شکایت ببریم. هم اکنون ما از جناب آقای جنتی دبیر محترم شورای نگهبان به کجا شکایت ببریم؟«‌‌

آنچه موجب اعتراض کروبی گردید تمجیدهای ویژه جنتی از احمدی‌نژاد بود که در جمع عده‌ای از ناظران انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد و از دیدگاه کروبی، نقض بی‌طرفی توسط عالی‌ترین مقام ناظر بر انتخابات را آشکار می‌ساخت.

البته نامه اخیر کروبی از نظر واکنش مخاطب آن، با نامه هشتم بهمن‌ماه او تفاوت داشت. زیرا تنها چند ساعت پس از انتشار نامه قبلی کروبی، مقام نظامی که توسط دبیر کل حزب اعتماد ملی مورد خطاب قرار گرفته بود نامه‌ای کوتاه برای او نوشت و تاکید کرد که به هیچ‌وجه در انتخابات دخالت نخواهد کرد. اما نامه کروبی به جنتی- که از جهاتی دارای اهمیت بیشتر بود- با گذشت سه روز هنوز واکنش دبیر شورای نگهبان را به دنبال نداشته است و همین امر، نـگـرانـی‌هـا نـسـبـت به آینده را افزایش می‌دهد. مـوضع‌گیری انتخاباتی نظامیان، رفتار تبعیض‌آمیز رسانه‌های عمومی نسبت به کاندیداها و حمایت علنی ناظران انتخاباتی از یک کاندیدا، علاوه بر تخلف قانونی، بسیاری از طرفداران اصلاحات را دچار این توهم کرده است که گویی نتیجه انتخابات، »از پیش تعیین شده« است و همین تلقی، عده‌ای از آنها را برای حضور در پای صندوق‌های را‌C‌ی، دچار تردید می‌سازد. برهمین اساس مـی‌تـوان پـاسخ‌گویی سریع مقام عالی‌رتبه نظامی به کروبی را یک گام مثبت در جهت آسوده‌سازی خیال بــســیــاری از افـراد نـگـران دانـسـت. در مـقابل، عدم پاسخ‌گویی جنتی می‌تواند برخی توهمات و شائبه‌هادر خصوص نقض بی‌طرفی را تشدید و بر تردید بسیاری از افراد نسبت به حضور در انتخابات بیفزاید که این تردید - حتی اگر هیچ‌گونه تخلفی در انتخابات صورت نگیرد - قطعاً بر تعداد شرکت‌کنندگان در انتخابات و به ویژه بر سبد آرای اصلاح‌طلبان اثر می‌گذارد. از سوی دیگر، تجربه انتخابات ریاست جمهوری دهم و بی اعتنایی آشکار دسـت‌انـدرکاران انتخابات مجالس هفتم و هشتم به اعتراضات کروبی و خاتمی، ثابت می‌کند که موکول کردن اعتراض به بعد از وقوع تخلف احتمالی، چیزی جز تسلیم در برابر نتایجی نیست که کروبی در نامه خود به آن اشاره کرده است. پس کروبی و موسوی به عنوان دو کاندیدای خوش‌اقبال که هر دوی آنها با صراحت یا تلویحاً نگرانی‌هایی در خصوص تضییع حقوق خود مطرح کرده‌اند اکنون نبایستی به هشدارهای مبهم اکتفا کنند. آنها بایستی به تدابیری بیندیشند که هم احـتـمـال وقوع تخلف را به حداقل برساند و هم طرفداران اصلاحات را مطمئن سازد که انگیزه شخصی و گـرایـش‌هـای سـیاسی برخی قدرتمندان، بر روند انتخابات تاثیرگذار نخواهد بود.

البته این نگرانی تنها در اردوگاه اصلاح‌طلبان به چشم نمی‌خورد. نگاهی به اظهارات ماههای اخیر رفسنجانی و نیز سخنان بعضی نمایندگان اصولگرای مجلس در آستانه رای اعتماد به صادق محصولی، نشان می‌دهد که کروبی و موسوی امروز این شانس را دارند که برای صیانت از آرا در انتخابات سرنوشت‌ساز 22 خرداد، علاوه بر توانایی‌های خویش از همکاری افرادی در جناح مقابل نیز استفاده کنند. در غیر این صورت، از هم‌اکنون می‌توان حدس زد که اکتفا به هشدار، نتیجه‌ای جز آنچه پس از انتخابات مجالس هفتم و هشتم و انتخابات ریاست جمهوری نهم مشاهده گردید، به دنبال نخواهد داشت.
 
کیهان

«اگر بفهمند» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن می‌خوانید؛ برای فهم دقیق همه پیام هایی که سخنان عمیق رهبر انقلاب در ابتدای سال 88  در بر داشت، احتمالا زمان زیادی لازم است. بویژه مخاطبان اصلی این سخنرانی، یعنی دشمنان ملت ایران کار سختی در فهم صحیح همه مضامین آن خواهند داشت. علت عمده هم این است که آنچه ایشان در زمانی بسیار کوتاه درباره آینده مناسبات ایران و امریکا فرمودند دقیقا پاسخی بود فشرده، جامع و در عین حال بسیار دقیق به مجموعه کدهایی که حدود 6 ماه است رسانه ها و مراکز مطالعات امنیتی و استراتژیک غرب سعی در تحلیل روابط ایران و غرب بر مبنای آنها داشته اند و ضمنا همواره سعی کرده اند دریابند موضع ایران درباره آنها چیست. بویژه، دولت جدید امریکا که ادعا می کند در حال نوعی بازنگری استراتژیک درباره ایران است می تواند همه آنچه را که برای فهم صحیح و دقیق موضع ایران لازم است در این سخنان بیابد. امریکایی ها می توانند چشم های خود را به روی واقعیت های ایران ببندند و استراتژی جدید خود را -اگر اساسا چیز جدیدی در کار باشد- بر تخیلات و محاسبات غیر واقعی استوار کنند؛ یعنی همان کاری که تا به حال کرده اند. این راهی است که از حالا می توان با اطمینان و قاطعیت سرنوشت آن را پیش بینی کرد. در واقع اگر امریکایی ها مایل به «گشت و گذار در جاده بن بست» باشند، کسی در ایران مانع آنها نخواهد شد، اما اگر دنبال راهی می گردند که نهایتا به یک راه حل ختم شود -واین دقیقا همان چیزی است که باید درباره آن اعتماد سازی کنند-  چاره ای جز مراجعه به سخنان به دقت «کدگذاری» شده رهبر انقلاب ایران در ابتدای سال 88  ندارند. امریکایی ها قبل از هر کاری باید به این نکته توجه کنند که طراحی استراتژیک برای تعامل با ایران، بر مبنای اصولی جز آنچه در آن سخنرانی تبیین شده، رنج بیهوده بردن است و کسی در تهران حتی زحمت بررسی آن را به خود نخواهد داد. این نخستین پیام «مانیفست 88» است، و البته پیام های جزئی تری هم هست که این یادداشت اندکی به آنها خواهد پرداخت.

1-  اولین کد موجود در سخنان رهبر حکیم انقلاب اسلامی این است که تاکید کردند گفت وگو با ایران برای امریکا یک «ضرورت» است. معنای روشن این سخن این است که چنین گفت وگویی برای ایران ضرورت نیست و ایران در موقعیتی است که می تواند میان وضعیت مذاکره یا عدم مذاکره انتخاب کند. این امریکایی ها هستند که به دلیل اشتباه های پی در پی در محیط بین المللی و خصوصا در منطقه خاورمیانه، اکنون خود را گرفتار در گرداب هایی مهیب می بینند که خلاصی از آنها جز با کمک ایران امکانپذیر نیست و به همین دلیل پس از آزمودن همه راه های فرار از بن بست و تلاش ناکام برای حل مشکلات خود از راه های دیگر، اکنون چاره ای جز مراجعه به ایران ندیده است. ایران به خوبی می داند که دست دراز کردن به سمت آن، محصول گرفتار شدن امریکا در وضعیت اضطرار و ناچاری است نه اینکه به واقع امریکایی ها تصمیمی برای اصلاح رفتار خود در مقابل ایران و استوار کردن رابطه با آن بر مبانی جدیدی گرفته باشند. در این باره هیچ سوء تفاهمی در تهران وجود ندارد. نکته مهم تر این است که از فرض ضروری بودن گفت وگو با ایران برای امریکا می توان نتیجه گرفت آنکه متقاضی مذاکره است امریکاست نه ایران. ایران تقاضایی برای گفت وگو با امریکا ندارد و بنابراین نه تنها نمی توان پیشنهاد گفت وگو را به مثابه یک امتیاز به ایران فروخت، بلکه این امریکاست که باید «مقدماتی ضروری» را طی کند تا پیشنهاد مذاکره با ایران، اساسا «قابل بررسی» باشد.

2 -  کد دوم این است که رهبر انقلاب در بیانی ظریف فرمودند ایران در مسائل مهم خود احساساتی برخورد نمی کند و اهل محاسبه است. معنای سرراست این سخن این است که ایران رفتار خود را بر مبنای محاسبه ای که از ماهیت و اهداف رفتار طرف مقابل دارد تنظیم خواهد کرد و آنچه در آینده رخ خواهد داد اولا مبتنی بر محاسبه نه احساسات و ثانیا به شکل «واکنشی» طراحی خواهد شد. در شرایط فعلی از آنجا که فعلا هیچ تفسیر خوش بینانه قابل دفاعی از اقدامات اخیر تیم اوباما درباره ایران وجود ندارد سهل است خود آنها پی در پی تاکید می کنند هدف واقعی شان فراهم آوردن زمینه اعمال فشارهای سنگین تر به ایران از راه بازسازی اجماع جهانی است، نباید توقع داشته باشند «نتیجه محاسبه» ایران، استقبال از مذاکره با آنها باشد. فعلا برآورد ایران -که به آسانی بر مبنای شواهد و قرائن می توان از آن دفاع کرد- این است که هرگونه مذاکره با امریکا یکسره ضرر است چرا که اولا هویت انقلابی ایران را در ازای هیچ مخدوش می کند، ثانیا امریکا پس از حل مشکلات خود با استفاده از امکانات ایران و آنگاه که نفس راحتی کشید، تازه کینه توزی و دشمنی علیه ایران را از موضعی قدرتمند تر آغاز خواهد کرد. امریکایی ها البته نشان داده اند محاسبه کنندگان خوبی نیستند، اما با این وضعیت حتی آنها هم می توانند بفهمند که نتیجه محاسبات ایران نمی تواند موافقت با مذاکره باشد.

3- کد سوم دقتی تحسین برانگیز دارد. رهبر فرمودند تغییر در لحن بدون تغییر در عمل «فریبکاری» است و البته تغییر لحن قابل اعتنایی هم مشاهده نمی شود. دقت نهفته در این سخن آنجاست که در واقع می گوید از طریق رصد این نکته که آیا امریکایی ها تغییری در رفتار خود داده اند یا نه می توان به هدف تغییر لحن احتمالی آنها پی برد. اگر تغییری در رفتار امریکایی ها رخ داده باشد، می توان برای تغییر لحن آنها هم ارزشی قائل شد، ولی اگر تغییری رفتاری در کار نباشد -که نیست- می توان فهمید که در پس تغییر در لحن هم نوعی فریب و دروغ وجود دارد ولو فعلا نتوان جزئیات آن را به دقت توصیف کرد. به عبارت دیگر، رهبری تاکید فرمودند که اگر امریکایی ها بنا ندارند رفتار خود را تغییر بدهند بهتر است لحن خود را هم دستکاری نکنند چون نه فقط مشکلی را حل نمی کند بلکه بر حجم مشکلات میان ایران و امریکا خواهد افزود. آدمی اگر نمی تواند راست بگوید، بهتر است ساکت باشد تا اینکه پشت سر هم دروغ بگوید.

4- کد بعدی که در سخنان رهبر فرزانه انقلاب تبیین شد این بود  که هرگونه تغییر رفتار از ناحیه طرف امریکایی باید اولا «قابل مشاهده» و ثانیا «حداقل ناظر به جبران خطاهای گذشته» و ثالثا همراه با متوقف شدن فوری «ادبیات توهین و تهدید» باشد. ادعای تغییر رفتار یا وعده آن، به هیچ کار ایران نمی آید. قدم های کوچک و تاکتیکی هم کسی را در تهران به طمع نخواهد انداخت. امریکا اگر می خواهد در ایران باور کنند که تغییری در کار است باید مستقیما به سراغ آن مواردی برود که ملت ایران احساس می کنند در آنها از جانب امریکا توهین یا ظلمی بزرگ به آنها روا داشته شده است. نمونه های تاریخی آن موارد در سخنان رهبر انقلاب به دقت برشمرده شد و البته تاکید کردند که قصه منحصر به این موارد نیست. هر وقت نشانی از بحث درباره دارایی های ایران یا محاکمه دریاسالاری که هواپیمای مسافربری ایران را هدف قرار داد و بعد هم مدال افتخار گرفت، در واشینگتن هویدا شد، امریکایی ها می توانند امیدوار باشند که گوشی در تهران برای شنیدن خواهند یافت. والا تا زمانی که تغییرات تاکتیکی و درخواست ها استراتژیک است، تنها توصیه ای که می توان به آقای اوباما کرد این است که وقت خود را برای جلب همکاری ایران تلف نکند و به کارهای دیگرش برسد.

امریکایی ها ماه ها فرصت دارند به این  بخش از فرمایشات رهبری که بیش از 15 دقیقه طول نکشید فکر کنند و تصمیم بگیرند که بالاخره چه خواهند کرد. راه تعامل با ایران بسته نیست اما فعلا آنقدر هم باز نیست که یک امریکایی بتواند از آن رد شود. خیلی روشن و واضح، امریکایی ها باید تصمیم بگیرند که می خواهند عوض -بخوانید «آدم»- شوند یا نه؟ ایران طبعا از اضافه شدن هیئت حاکمه امریکا به جمع موجودات اهلی استقبال خواهد کرد.

جمهوری اسلامی

«تحلیل سیاسی هفته» عنوان سرمقاله‌ روزهای پنجشنبه روزنامه ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛سال نو با بهار پرطراوت و بارش نعمت الهی آغاز شد و سبزی و طراوت همه جا را فرا گرفت . کار و فعالیت پس ازتعطیلات طولانی نوروزی آغاز گشت و مردم برای آغاز سالی پرتلاش و با انگیزه آماده شدند امسال به ابتکار رهبری همانگونه که در پیام نوروزی ایشان تصریح شد سال « اصلاح الگوی مصرف » اعلام گردید که رعایت نکات دقیق و ظریف در نحوه مصرف می تواند ما را به خودکفایی در زمینه های مختلف و پرهیز از برخی ریخت و پاش ها و زندگی توام با تعادل ومیانه روی رهنمون نماید. باید اذعان کرد متاسفانه امروز کشور ما از نظر فرهنگ صحیح مصرف با الگوهای اسلامی فاصله بسیاری دارد که در جنبه های فردی و اجتماعی برای رسیدن به این دستورالعمل ها و درک سادگی و صفای زندگی باید تلاشهای جدی از سوی ملت دولت و دستگاههای فرهنگی صورت پذیرد تا این شعار بتواند حداقل امسال به عنوان یک فرهنگ در بطن و متن زندگی ملت ایران جای خود را باز کند و این چیزی نیست که با تبلیغات زودگذر و برگزاری سمینارهای پرخرج حاصل شود بلکه اگر توانستیم نحوه صحیح مصرف را در رفتار خود به عنوان فرهنگ حاکم کنیم آنوقت می توان امیدوار بود که توصیه رهبری روی زمین نمانده و در زمینه رفتارسازی و کسب صلاح مادی و معنوی مردم گامی اساسی برداشته شده است .

در طلیعه این هفته و در خجستگی طبیعت مردم ایران اسلامی میلاد فرخنده یازدهمین سرو بالندگی و هدایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را گرامی داشتند که هر چند امامت شریف شان بیش از 6 سال طول نکشید ولی با تمام محدودیتی که خلفای عباسی برای ایشان فراهم کرده بودند به حفظ و نشر میراث فرهنگی شیعه پرداخته و با اخلاق حسنه خویش افراد سلیم را جذب کرده و با سخنان دلنشین و روح افزای خود الگوی مجسم قرآن و اسلام بودند.

این روزها و با آغاز سال جدید یکی از مهمترین موضوعات در دستور کار ملت ایران آمادگی برای برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری است و کاندیداها رفته رفته با نزدیک شدن 22 خرداد حضور خود را در صحنه تبلیغات انتخاباتی اعلام می کنند ولی همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند رعایت اعتدال و انصاف در تبلیغات و حفظ حرمتها یک اصل بی تزلزل و خدشه ناپذیر در امر انتخابات است و همه مردم کاندیداها و کارگزاران برگزاری انتخابات باید به طور شفاف و قانونمند به وظایف خود عمل کنند و این سخن رهبر معظم انقلاب که در اجتماع عظیم زائران حرم رضوی در ابتدای سال تصریح فرمودند هیچ نظر خاصی نسبت به هیچیک از کاندیداها ندارند و به هیچکس نمی گویند به چه کسی رای بدهد یا ندهد را درنظر داشته باشند و با توجه به این بیان صریح و بی ابهام به هیچکس اجازه سو استفاده و شایعه سازی ندهند تا زمینه برای برگزاری یک انتخابات سالم فراهم شود.
در مرور رویدادهای خارجی هفته مسائل فلسطین تحولات عراق برگزاری اجلاس گروه 20 و ناتو و سفر اوباما به ترکیه مهمترین اخبار و گزارش ها را تشکیل می دادند.

در فلسطین اشغالی کابینه بنیامین نتانیاهو از پارلمان رژیم صهیونیستی رای اعتماد گرفت و به این ترتیب قدرت در این رژیم به تیمی متشکل از افراطی ترین صهیونیستها افتاد. نتانیاهو که رهبری حزب تندروی لیکود را نیز برعهده دارد خصمانه ترین مواضع علیه فلسطینی ها را دارد و دستش تا مرفق به خون مردم فلسطین آغشته است . نتانیاهو در جریان جنگ غزه نیز به شدت به ایهود اولمرت نخست وزیر قبلی و سایر سردمداران این رژیم می تاخت که چرا در کشتار فلسطینی ها ملاحظه کاری و تردید می کنند. نتانیاهو هیچ اعتقادی به اعاده حقوق فلسطینی ها ندارد و در اظهارات تبلیغاتیش به کرات و بطور علنی اعلام کرده است که بیت المقدس را هرگز با فلسطینی ها تقسیم نخواهد کرد شهرک های صهیونیست نشین را توسعه خواهد داد و پشیزی برای توافقات گذشته این رژیم با فلسطینی ها ارزش قائل نیست .

در کنار نتانیاهو « اویگدورلیبرمن » یکی دیگر از صهیونیستهای افراطی قرار دارد که پست وزارت خارجه این رژیم را برعهده دارد. لیبرمن نیز در دشمنی با فلسطینی ها چیزی کمتر از نیانیاهو ندارد. وی که رهبر حزب افراطی « اسرائیل خانه ما » می باشد با این شرط وارد کابینه ائتلافی نتانیاهو شده است که این کابینه طرح ساخت سه هزار واحد صهیونیست جدید در بیت المقدس را عملی سازد. در کابینه نتانیاهو علاوه بر لیبرمن « موشه یعالون » از لیکود « ایهود باراک » از حزب کار « ایلی یشای » از حزب راستگرای افراطی « شاس » و « دان مریدور » حضور دارند که این امر نشان می دهد صهیونیستها کاملا شمشیر را برای فلسطینی ها و دیگر کشورهای عربی از رو بسته اند.

آنچه که در وهله نخست به نظر می رسد این است که صهیونیستها با روی کار آوردن چهره های افراطی درصدد هستند از اعراب و فلسطینی ها امتیاز بگیرند و به زعم خود با این کابینه تندرو چهره مخدوش این رژیم را ترمیم کرده و اعتبار از دست رفته آن را باز گردانند. از اینرو طبیعی است که در روزهای آینده باید منتظر اقدامات خصمانه تر و رفتار وحشیانه تری از این رژیم بود.

با اینحال واقعیت مهمتری نیز وجود دارد که صهیونیستها نمی توانند آنرا کتمان کنند و آن سردرگمی این رژیم و گرفتار شدن سردمداران آن در بن بست ناامیدی است که دلیل اصلی گرایش جامعه صهیونیستی به افراطیون را باعث شده است .

شکست های پی در پی سیاسی نظامی رژیم صهیونیستی در چند سال اخیر که جنگ 33 روزه لبنان و جنگ غزه اوج آنها بود پایه های موجودیت این رژیم را به شدت به لرزه انداخته و ناقوس مرگ آنرا به صدا درآورده است . یکی از تبعات این شکست ها گرفتار شدن رژیم در بحران داخلی عمیق است . این بحران دامنه دار تاکنون منجر به فروپاشی حزب لیکود به عنوان یکی از دو حزب عمده رژیم صهیونیستی شده و استعفای موشه کاتساو رئیس سابق رژیم صهیونیستی و کناره گیری ایهود اولمرت نخست وزیر سابق را موجب گشته و دوبار شکست « تزیپی لیونی » رئیس حزب « کادیما » در تشکیل کابینه را درپی داشته است .

کابینه نتانیاهو نیز که در چنین فضای غبارآلود و متشنجی شکل گرفته است قطعا قادر به نجات صهیونیستها از باتلاق موجود نخواهد بود و سیر تحولات نشان می دهد که این رژیم روز به روز به شکست نهایی و فروپاشی نزدیک می شود.

این هفته همچنین شاهد اوج گیری ناآرامی ها و انفجارها در عراق بودیم که شدیدترین آن در سالگرد سقوط رژیم بعث بود که براثر شش انفجار پیاپی دهها نفر کشته شدند. این انفجارها یک روز قبل از ورود سرزده اوباما به عراق صورت گرفت . رئیس جمهور جدید آمریکا نیز همانند بوش با ترس و لرز و ناگهانی وارد بغداد شد و به سرعت عراق را ترک کرد.

در این میان ناظران افزایش حملات و انفجارها را کار بعثی ها می دانند که البته بسیاری نیز معتقدند در این عملیات و دور جدید ناآرامی ها آمریکایی ها نیز نقش دارند. آمریکا از چندی قبل تلاش برای روی کار آوردن بعثی ها را در دستور کار خود قرار داده و این موضوعی است که بارها توسط برخی از مقامات بغداد مورد اشاره قرار گرفته است .

واقعیت این است که با نزدیک شدن زمان خروج نیروهای آمریکایی از عراق طبق توافقنامه امنیتی آمریکایی ها قصد دارند با تشدید ناامنی در عراق برای ادامه حضور خود توجیه ایجاد نمایند و درصورت عدم توفیق در این راه بعثی ها را در دولت عراق نفوذ دهند تا به عنوان عوامل خود در ارکان حکومت عراق حضور داشته باشند و هر زمان که اراده کردند اهداف و سیاستهای مورد نظر خود را در عراق پیگیری نمایند.

این هفته همچنین برگزاری دو اجلاس در اروپا یعنی اجلاس « گروه 20 » و ناتو بخشی از اخبار رسانه های خبری را به خود اختصاص داد . اجلاس گروه 20 که با هدف یافتن راه چاره ای برای بحران رو به تزاید اقتصادی جهان برگزار شد بدون دستیابی به نتیجه ای ملموس پایان یافت به طوری که اکثر کارشناسان و رسانه ها متفق القول اعلام کردند با شکست این اجلاس بحران جهانی اقتصاد کماکان ادامه خواهد یافت و حتی شدت نیز خواهد گرفت . تنها توافق مهمی که در این اجلاس اعلام شد تزریق سه هزار میلیارد دلار از سوی کشورهای شرکت کننده در بازارهای مالی جهان برای غلبه بر بحران جاری بود که آنهم در حد وعده بوده است . اجلاس ناتو نیز درحالی برگزار شد که اخبار حاشیه آن بر متن غلبه داشت . تظاهرات و درگیری شدید مخالفین ناتو با نیروهای امنیتی در بیرون اجلاس را کاملا تحت الشعاع قرار داد. در داخل اجلاس نیز تشتت و تفرقه بر فضای اجلاس کاملا آشکار بود به طوری که انتخاب دبیرکل جدید این تشکیلات را تا آخرین دقایق اجلاس به تعویق انداخت .

سفر اوباما به ترکیه دیگر رخداد این هفته بود که بازتاب نسبتا گسترده ای داشت . سفر اوباما به ترکیه را باید در راستای سیاست جدید آمریکا مورد ارزیابی قرار داد که درصدد است با نزدیک نشان دادن رئیس جمهور این کشور به جهان اسلام چهره امپریالیستی و جنگ طلبانه این کشور را بازسازی و ترمیم کند. اوباما در ترکیه به مسجد « ایاصوفیا » رفت و از آن دیدن کرد. اوباما هفته قبل نیز در حاشیه یک اجلاس بین المللی برای نشان دادن به اصطلاح اظهار علاقه خود به مسلمانان هنگام مواجهه با ملک عبدالله پادشاه عربستان به عنوان ادای احترام در برابر وی خم شد که حرکتی غیرمتعارف و کم سابقه از سوی روسای جمهور آمریکا تلقی می شود. این حرکت اوباما مورد اعتراض برخی مقامات در آمریکا نیز قرار گرفت . این رفتارها و موضع گیری های اوباما درحالی صورت می گیرد که در سیاستهای کلی آمریکا نسبت به جهان اسلام هیچ تغییری مشاهده نمی شود. دولت اوباما همچنان از رژیم صهیونیستی با تمام توان و امکانات دفاع و اقدامات این رژیم را مورد تائید قرار می دهد دو کشور مسلمان یعنی عراق و افغانستان را در اشغال دارد و سیاستهای خصمانه دولتهای قبلی آمریکا علیه جمهوری اسلامی را ادامه می دهد. این ها واقعیاتی است که مردم ترکیه نیز در جریان دیدار اوباما از ترکیه مدنظر داشتند و فریب تبلیغات آمریکا را نخوردند و در تظاهرات گسترده ضد آمریکایی از اوباما خواستند کشور آنها را ترک کند.

مردم سالاری

«سیاست های انتخاباتی محدود کننده» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم آرش شیران است که در آن می‌خوانید؛در حالی که تمام مقامات ارشد نظام بر برگزاری پرشور و نشاط انتخابات و حضور حداکثری مردم در پای صندوق های رای تاکید می کنند برخی سیاست های محدودکننده دولت نهم درباره انتخابات ریاست جمهوری تمامی ندارد.

در تازه ترین سیاست های اعلا م شده برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، وزارت علوم اعلا م کرد در صورتی نمایندگان کاندیداها می توانند در دانشگاه ها سخنرانی کنند که جلسات به صورت میزگردی باشد و نماینده سایر کاندیداها نیز در سخنرانی ها حضور داشته باشند. در توصیه های انتخاباتی وزارت علوم به دانشگاه ها همچنین آمده است که فقط دانشگاهیان می توانند در جلسات سخنرانی کاندیداها حضور داشته باشند و افراد غیردانشگاهی حق حضور در این سخنرانی ها را ندارند.

در اواخر سال گذشته بود که درب های چند دانشگاه به روی یکی از کاندیداهای اصلا ح طلب  و از افراد با سابقه و صاحب مسوولیت در نظام بسته شد و به نظر می رسد که سیاست های مذکور نیز استمرار همان نوع برخوردها و به ضرر رقبا طراحی شده است.

مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم اعلا م کرده است که توصیه های  انتخاباتی وزارت علوم به دانشگاه ها به دوران پیش از انتخابات مربوط است اما درباره این که دوران پیش از انتخابات دقیقا چه مقاطع زمانی قبل از روز رای گیری را شامل می شود مشخص نیست. یعنی مشخص نیست که سیاست های اعلا م شده تا پیش از روز برگزاری انتخابات لحاظ می شود یا تا پیش از آغاز مهلت قانونی تبلیغات کاندیداها اعتبار دارد.

از سویی اگر قرار باشد که نماینده هر کاندیدا تنها با حضور نماینده کاندیدای مقابل بتواند در دانشگاه سخنرانی کند آن گاه با امتناع نماینده یک کاندیدا از سخنرانی، نماینده کاندیدای مقابل نیز نمی تواند در دانشگاه سخنرانی کند.

نکته مهم تر سیاست های جدید انتخاباتی دولت نهم در دانشگاه این است که احمدی نژاد با توجه به سفرهای استانی و در اختیار داشتن امکانات خاص احتیاج چندانی به ستاد و سخنران انتخاباتی ندارد و از سویی رئیس دولت نهم با شناخت کاملی که از پایگاه رای خود در جامعه دارد تمایل چندانی نیز برای فعالیت تبلیغاتی در دانشگاه ندارد.

دانشگاه اما یکی از پایگاه های مهم رای رقبا است و آن گونه که تجربیات تاریخی - از جمله انتخابات دوم خرداد 76 - نشان می دهد دانشجویان و دانشگاهیان از عوامل موثر پیروزی جناح چپ در انتخابات های گوناگون بوده اند.

از سوی دیگر، اگر در انتخابات ریاست جمهوری دهم تنها یک کاندیدا در مقابل احمدی نژاد قرار بگیرد امکان سخنرانی نمایندگان وی در دانشگاه ها با توجه به سیاست های اعلا م شده تقریبا صفر است و در  شرایطی که اصلا ح طلبان در تلا ش هستند تنهابا یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند به فرض حضور نیافتن کاندیدای دیگری از جریان اصولگرا به جز احمدی نژاد، اصلا ح طلبان برای استفاده از طرفیت دانشگاه ها مجبور هستند حداقل با دو کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری حاضر شوند. حضور اصلا ح طلبان و جریان های منتقد دولت با دو یا چند کاندیدا چندان به ضرر احمدی نژاد و جریان  پشت پرده  حامی او نیست زیرا سبد رای انتخابات امسال به دو بخش منتقدان و حامیان دولت تقسیم می شود و در صورتی که جریان منتقد دولت با دو  یا چند کاندیدا وارد انتخابات شود رای منتقدان دولت شکسته می شود که نتیجه اش تنها به نفع رئیس فعلی دولت است.
بر تمام شخصیت های موثر و آزاداندیش و چهره های اصلا ح طلب و تحول خواه در مجلس، احزاب و سایر نهادها لا زم است که اعتراض خود را به سیاست های مذکور اعلا م کنند و مانع محدودیت های بیشتر برای  برگزاری بهتر انتخابات و با مشارکت حداکثری مردم شوند.

صدای عدالت

«پنجره سیاست به سوی عدالت»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صدای عدالت به قلم حمید بهلولی ‏است که در آن می‌خوانید؛ در مسیر حیات تاریخی جوامع بنا بر تاثیر عوامل و متغیر های فراوان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پنجره های فرصتی باز می‌شوند که در دیسیپلین سیاستگذاری عمومی (1) به پنجره سیاست(2)‌ معروفند. پنجره سیاست پنجره فرصتی است که امکان عملی کردن سیاست را به دولت و جامعه میدهد و البته باز و بسته شدن ان خود تابع قوانین و اصولی است که شناخت آن قدم اول در مسیر درست استفاده از فرصت‌هاست. جان کینگدان (3) در توضیح این اصول تاکید بر سرعت استفاده از پنجره دارد چرا که در صورت عدم استفاده بسته شدن پنجره سیاست را حتمی می‌داند(4). و موکدا بر اینکه هیچ پنجره‌ای بی‌دلیل باز نمی‌شود و نیز باز نمی‌ماند، تاکید می‌کند.‏بنا بر نظر پیتر جان (5) عواملی که باعث باز شدن پنجره فرصت می‌شوند گاه قابل پیش بینی نیستند یا امکان پیش بینی آنها فراهم نمی‌شود مانند حوادث طبیعی یا اجتماعی و سیاسی و گاه چون سیر منحنی‌های سیاست و ترفندهای اجتماعی عواملی قابل پیش‌بینی‌اند. به هر حال آنچه مهم است دانستن این نکته است که در هنگامی که پنجره سیاست باز می‌شود، باید سیاست مهندسی شده‌ای در سوپ سیاست یعنی در مخزن سیاست‌های بالقوه حضور داشته و آماده گذار به دستور کار باشد. اگر جز این باشد معمولا یکی از چند حالت محتمل ذیل می‌تواند اتفاق بیفتد.‏الف) در فقدان سیاست آماده و مناسب پنجره سیاست بسته می‌شود و فرصت از دست می‌رود.‏ب ) در مهلت کوتاهی که پنجره سیاست باز است سیاست دیگری که برای منظور و هدف دیگری در سوپ سیاست قرار گرفته بوده است و برای هدف جاری مناسب نیست وارد دستور کار می‌شود.‏ج) یک سیاست تعجیلی و فی البداهه که آثار و تبعات آن ناشناخته است ساخته شده و به دستور کار وارد می‌شود.‏معمولا ترکیب‌های مختلف از گزینه‌های بالا می‌تواند تابلو انتخاب‌های سیاستگذاری در ایران معاصر را ترسیم کند. نتیجه حاصل می‌تواند عدم استفاده یا استفاده غلط یا تعلل در استفاده از پنجره فرصت‌هایی که گاه تحت تاثیر تقاطع یا تداخل عوامل و متغیرهای مختلف باز می‌شوند، باشد. چه بسیار چنین پنجره فرصت‌هایی قبل از آنکه سیاستمداران توانمندی استفاده از آنها را ایجاد کرده باشند یا امکان استفاده از آنها را پیدا نمایند، بسته می‌شوند و شاید دیگر هیچگاه گشوده نگردند.‏در سال‌های اول انقلاب بنا به دخالت مجموعه‌ای از عوامل پیچیده از جمله بهم خوردن ساز و کار و هاراکی قبلی قدرت و تعمیق گرایشات ناسیونالیستی- اگالیتاریانیستی در بین نخبگان و گسترش آموزه‌های قدسی-معنوی- انسانی در حوزه عمومی چنین پنجره‌های سیاستی به سرعت برای بسیاری از حوزه‌های توسعه ملی و خصوصا عدالت اجتماعی در ایران گشوده شدند.

برای بعضی از حوزه‌های اجتماعی - تکنیکی که خواسته و نخواسته محل تجمع افراد صاحب صلاحیت و باهوش و علاقه‌مندی شده بود که با درایت توانسته بودند سیاست درستی را فرموله کنند یا حتی سیاست موروثی قابل قبولی- که در نظام سیاسی سابق پنجره فرصت برای ورود پیدا نکرده بوده است- را از سیستم ایمنی انقلاب بگذرانند و در سوپ سیاست قرار دهند این فرصت‌ها کارساز شد. طراحی و اجرای نظام بهداشتی درمانی روستایی ایران در چنین فضایی و در زمان دولت میر حسین موسوی که نگاه و گفتمان غالب آن گفتمان اگالیتاریانیستی با هدف بسط عدالت اجتماعی بود امکان پیاده‌سازی و موفقیت یافت و در نتیجه با توجه به تابلو جمعیتی عصری کشور که دو سوم آن‌را جمعیت روستایی تشکیل می‌داد با ارتقای سریع شاخص‌های بهداشتی قسمت بزرگی از اهداف اولیه بهداشتی کشور به نتیجه رسید و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از پیشگامان ارائه خدمات اولیه بهداشتی (6) در جهان مطرح گردید و البته از این گذر مشروعیت کارآمدی (7) نظام سیاسی تازه تاسیس اسلامی فزونی یافت. با اتمام زمان دولت موسوی این پنجره فرصت نیز با همان سرعتی که باز شده بود بسته شد و نظام ارائه خدمات اولیه سلامتی نیز در همان حالت کودکی و روستایی خود باقی ماند و تقریبا نه تنها هیچگاه نتوانست به‌صورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده به اهداف مرحله بعدی که گسترش در حوزه‌های شهری بود نایل شود بلکه امکان سازگاری خود با تغییرات محیط روستا را هم از دست داد. در دولت بعدی پنجره فرصت برای پزشکی بیمارستانی ارتودوکس با رویکرد ایجاد خدمات درمانی پیشرفته (8) باز شد و تمامی توجهات سیاستگذاران به جای بسط عدالت در سلامت ظاهرا به رشد خدمات بیمارستانی و خودمختار کردن بیمارستان‌ها بر مبنای ساز و کار بازار و وارد کردن تکنولو‍ژی‌‌های گران قیمت معطوف شد لاکن به خاطر دلایل متعددی که- بحث آن موجود لاکن ارائه آن از حوصله این نوشتار بیرون است- در عالم واقع نتیجه‌ای جز خودمختاری و تسلط پزشکان سهام‌دار در بخش خصوصی بر سیاستگذاری و مدیریت حوزه سلامت نداشت و نتیجه چه خوب و چه بد آن شد که الان هست.‏

یکی دیگر از مثال‌هایی که می‌تواند اهمیت استفاده از پنجره فرصت یا پنجره سیاست را نشان دهد، موقعیت ایران در بعد از بازپس‌گیری خرمشهر از متجاوزین در جنگ ایران و عراق بود. جدا از مباحث ارزشی و کارشناسی پیرامون موضوع تاکید این مثال تنها معطوف به پنجره فرصتی است که باز پس‌گیری خرمشهر برای نظام سیاسی ایران ایجاد کرد. نحوه مواجهه با این پنجره سیاست / فرصت توسط سیاستمداران و فرماندهان صاحب رای بود که منجر به دستاوردها و پیامدهای بعدی گردید.‏

پنجره فرصت دیگری که بالقوه می‌توانست دستاوردهای زیادی را برای نظام سیاسی ایران در حوزه توسعه ملی و روابط بین‌الملل ایجاد کند، ریاست جمهوری آقای خاتمی بود ولی وقتی این پنجره باز شد، اصلاح طلبان که امکان چنین پیروزی را حداقل در چنان مدت کوتاهی متصور نمی‌دیدند، در شوک پیروزی فرو رفته بودند و در عالم تئوری و عمل سیاست‌های پخته مهندسی شده‌ای برای عبور از این پنجره سیاست وجود نداشت. آنچه طی ماه‌ها و حتی سال‌های بعد موجود گردید تنها پیش-سیاست‌های اولیه اندکی در حوزه روابط بین‌الملل بود که نه نتیجه کار کارشناسی تیم روابط بین‌الملل رییس جمهور محسوب می‌گردید و نه نتیجه و حاصل کار کارشناسی حزبی که به صورت پلت فورم آماده شده باشد.(9) بلکه در واقع مجموعه‌ای از مفاهیم فاخر و ارزشمندی بودند که توسط گفتمان شخصی خود آقای خاتمی تحت عنوان گفت‌وگوی تمدن‌ها و حاشیه‌های پیرامون آن در حال ایجادبود و متاسفانه بسیاری از آنها موقعی شکل سیاست به خود گرفتند که از پنجره فرصت خاتمی به دلایل داخل و خارج گفتمانی جز سایه‌ای کمرنگ چیزی باقی نمانده بود لذا سیاست‌هایی هم اگر حاصل آمد، اکثرا امکان حضور در دستور کار و اجرایی شدن را نیافتند.‏

با این اشاره کوتاه باید نتیجه گرفت که از طرفی سیاستمداران، سیاستگذاران و مدیران ارشد کشور نیازمند شناخت ماهیت و مکانیزم کار پنجره سیاست و متغیرهای موثر در آنند. عوامل و متغیرهای متعددی که از منشا زمینه‌ای متفاوت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، نظامی و بین‌الملل نشات می‌گیرند می‌توانند در باز شدن و بسته‌شدن پنجره سیاست نقشی به فراخور بازی کنند. از طرف دیگر کشور نیازمند داشتن احزاب و نهادهای مدنی واقعی با ایدئولوژی‌های سیاسی شفاف و اعلام شده است تا امکان تعمیق در مفاهیم کشورداری و تجربه عملی سیاست‌سازی برای مردم و سیاستگذاری برای نخبگان فراهم گردد و مانیفست‌ها و پلت‌فورم‌ها و سیاست‌های قابل فهم با قابلیت عملی شدن و ارزیابی شدن در سوپ سیاست و در برابر رای مردم گذاشته شود تا در صورت پیروزی پیش - سیاست‌های آماده‌ای برای ورود به مراحل نهادی فرایند سیاستگذاری و عبور به موقع از پنجره فرصت فراهم گردد.‏

آمدن امروز میرحسین موسوی می‌تواند پنجره فرصت جدیدی باشد برای عبور سیاست‌های مدبرانه‌ای که ارتقای عدالت و انتظام حقوق شهروندی را توامان با ایجاد بستری از امید و اعتماد ملی هدف گرفته باشد. مانیفست زیست مسلمانی ایشان می‌تواند سند بالا دست - اگر چه اولیه‌ای - برای بیدار کردن همت ملی در ساختن پلات‌فورم‌های توسعه‌ای در کشور باشد که اولین اثر آن کاهش ضریب بی‌ثباتی پنهان در فرایند توسعه کشور است. آمدن میرحسین فرصتی است در ایجاد دولتی که اگر چه انتظار می‌رود همه منابع را در ریشه کنی فقر اقتصادی بسیج کند لاکن امید می‌رود تا تعریف فقر را تنها در فقر اقتصادی خلاصه نکند بلکه ریشه کنی فقر عدالت، فقر حقوق، فقر آزادی، فقر دانایی و فقر فرهنگی را که موجب محرومیت اجتماعی(11) انسان‌ها می‌گردد (12) را نیز در زمره ریشه‌کنی فقر بداند و بشناسد و از طرف دیگر حیطه آزادی را نیز در دایره آزادی بیان خلاصه نبیند که آزادی شهروندان در دسترسی به عدالت (13) و صدا(14) و فرصت‌های برابر (15) را نیز پاس بدارد و در راه نجات کشور از بی‌عدالتی و بسط آزادی‌های مشروع فردی- اجتماعی و ملی به مردی و اخلاق بکوشد.‏

نکته جالب آنکه مطالعات اخیر در حوزه برنامه‌ریزی توسعه سیاستگذاران و دولت‌ها را از تکیه صرف بر شاخص‌های اقتصادی سنتی و تک بعدی چون میانگین‌ها و متوسط نرخ درامد سرانه بر حسب درآمد ناخالص ملی در سیاستگذاری توسعه برحذر می‌دارد و در قدم اول وارد کردن سیاست‌های ضد تبعیض و محرومیت‌زدایی و بهره وری از منابع را لازم دانسته و در نهایت اثر مولفه‌های اجتماعی فرهنگی و سیاسی از جمله مشارکت بهتر و وسیع‌تر مردم در حیات سیاسی کشور و داشتن دولتی کارامد و انسانی را در سرنوشت برنامه‌های توسعه غیرقابل چشم پوشی می‌داند(16). رویکرد اخیر سازمان‌های بین‌المللی - که اغلب با فاصله زمانی رویکرد کارشناسان ملی برنامه‌ریزی در کشورهای فقیر را شکل می‌دهد - در توجه و تاکید براثر متغیر های تعیین کننده اجتماعی (17) در توسعه سلامت، آموزش و رفاه اجتماعی در همین راستا قابل ارزیابی است.‏در پایان اجازه می‌خواهم تاکید کنم که امروز انتخاب موسوی به عنوان رییس‌جمهور می‌تواند پنجره فرصتی را در مقابل چشمان نخبگان و مردم و حتی دنیای منتظر بگشاید که اگر این فرصت خوب درک و برنامه‌ریزی و مدیریت شود می‌تواند همزمان موجب گشوده شدن فرصت‌هایی بی‌بدیل در حوزه روابط بین‌الملل به روی ایران باشد.
ریاست‌جمهوری میرحسین موسوی با به خدمت گرفتن تجربه سترگ سی ساله گذشته مدیریت کشور به همراه همه کامکاری‌ها و ناکامی‌های آن و با تکیه بر خرد جمعی می‌تواند یک‌بار دیگر قسمتی از پنجره فرصت بزرگی را که انقلاب به هزینه زیاد و با ایجاد نوعی مکانیسم نقطه‌گذاری تعادل قبلی(18)، توانسته بود باز کند را مجددا باز نماید و نقش عنصر "عقل و تدبیر و جامع نگری و کفایت" را در حوزه مدیریت عمومی کشور پررنگ‌تر نماید البته اگر بتواند از دام‌های فرا راه که نتیجه فقر و فساد و رانت و بی عدالتی و تضاد نامتوازن از طرفی و صف وانتظارات گروههای فشار و منافع قدیم و جدید از طرف دیگر است بدرایت و بدون تعارفات معمول گرفتار کننده بگذرد. البته کار سختی است که انجام ان نیازمند داشتن فلسفه سیاسی شفاف و معقول و برنامه‌ای علمی و عملی برای حوزه‌های توسعه ای کشور و دروازه هایی گشوده به روی همه آحاد ملت است. امروز ایران نیازمند دولت آشتی ملی است با سیاست‌هایی که قوام از اعتدال و دانش یافته و با پرهیز از خودی و غیرخودی دیدن قاطبه ملت(19) موجب ایجاد مشارکت اجتماعی اثر بخش و وسیع در ابعاد ملی از جمله مشارکت نخبگان در سیاستگذاری و هدایت توسعه کشور با نهادینه کردن یک سیستم اجماع (20) گردد.‏

اگر چه ظرفیت ایجاد چنین دولتی به دوش همه ملت خواهد بود اما پاسخگویی آن با سیاستمدارانی خواهد بود که با ایجاد موازنه مناسب بین مسوولیت- اختیار و پاسخگویی سبد اعتماد و رای ملت را به دوش خواهند کشید. برای ایجاد چنین دولتی عزم ملی لازم است و برای ایجاد چنین عزمی می‌بایست به ایجاد و افزایش اعتماد ملی (21)همت گماشت و مردم را از روزهای اول در تدبیر و مدیریت انتخابات و دولت به صورت خودجوش ولی سازماندهی شده مشارکت داد تا بتوان قدم در راه ایجاد نوعی حاکمیت مشارکتی (22) که با حکومت عوامانه عوام‌گرایانه پوپولیستی تفاوت ماهوی دارد گذاشت. در این راستا می‌بایست استراتزی‌های تغییر قدم به قدم را با تفهیم افکار عمومی و گروه‌های مرجع در راستای ایجاد اجماع بیشتر و تضاد کمتر به کار بست و به این نکته کلیدی توجه کرد که یافتن نقطه ارتباط دینامیک سنت و تغییر از اولویت اساسی در سیاست‌گذاری تحول و توسعه قرار دارد و اگر چه "اقدام در ایجاد تحول و تغییر بدون توجه به سنت‌های رایج و احساسات و رفتار مردم می‌تواند منجر به شکست گردد ولی باید به این نکته دقت کرد که سازگاری تمام عیار با محیط نیز به معنی انصراف از ایجاد تحول و دگرگونی است(23). و البته این نکته باریکی است که دقت در تلفیق عاقلانه و عالمانه و متعهدانه اصول زیست مسلمانی با پرنسیب‌های زندگی در جهان حاضر را گریز ناپذیر می‌کند و گرنه شرایط آویزان امروز جامعه ما که پای در سنت‌ها و سر در تجدد دارد ادامه خواهد داشت و زمان حیاتی لازم برای توسعه در نوسان پاندولی بین پاره فرهنگ‌های سنت و تجدد در کشور پیش از پیش از دست خواهد رفت. در پایان امیدوارم که آمدن موسوی فرصت باز کردن پنجره‌ای را بدهد که حاصل آن ارائه سیاست‌هایی بر مبنای عقل و تدبیر و شواهد و در راستای حفظ و ارتقای منافع ملی مردم ایران و توسعه ایران عزیز باشد.‏

آفرینش

«کیفیت اتفاقی نیست»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم مسعود رفیعی طالقانی است که در آن می‌خوانید؛ برکناری نا به هنگام منوچهر منطقی مدیر عامل ایران خودرو - بزرگترین خودرو ساز خاور میانه - آن هم در شرایطی که وی تنها چند روز قبل،  برنامه های در دست اجرای گروه صنعتی تحت امرش رادرسال 88 به رسانه ها اعلام کرده بود بهانه خوبی برای نگارش یادداشتی با موضوع ایران خودرو و البته محصولات تولیدی این گروه صنعتی است که درصد زیادی از جمعیت کشور با آنها سر و کار دارند.  ایران خودرو بزرگترین خودرو ساز خاور میانه و یکی از قدیمی ترین شرکت های خودرو سازی درآسیا است که سالهای بسیاری را با عنوان ایران ناسیونال و سپس با عنوان فعلی اش ، در فهرست قطب های بزرگ صنعتی و اقتصادی ایران بوده و نام آشنا ترین محصول آن یعنی "پیکان" که در اردیبهشت سال 84 راه موزه را در پیش گرفت و توسط شخص منوچهر منطقی به تاریخ پیوست ، هنوز هم در خیابانهای شهرها و جاده های کشور، بسیار دیده می شود. نقش مدیران عامل در شرکتهای صنعتی و کیفیت محصولات آنها  نقشی انکارناپذیر است و به تبع همین استدلال خواهد بود که عملکرد پر فراز و نشیب ایران خودرو در 6 سال اخیر و در زمان تصدی پست مدیریت عامل این شرکت توسط منوچهر منطقی ، عملکردی قابل بررسی است . حال آنکه وی در شرایطی بر اساس حکمی از سوی احمد قلعه بانی رییس سازمان گسترش و نوسازی صنایع از کرسی مدیریت ایران خودرو بر می خیزد که جواد نجم الدین مدیرعامل مگاموتور بر این کرسی جلوس کرده و در نخستین مصاحبه رسانه ای  خود ، گمانه زنی ها درباره ایجاد موج تغییرات مدیریتی در ایران خودرو را نیز رد نکرده است.

  عملکرد منطقی در مدت زمانی شش ساله که البته به زعم احمد قلعه بانی - در گفت و گویی که سال گذشته انجام داده بود- زمانی طولانی برای یک مدیر صنعتی است ، همزمان با آنکه نشان از پیشرفت گروه صنعتی ایران خودرو در سالهای اخیر دارد ، در میان مردمی که تنها مصرف کنندگان محصولات این خودروساز هستند چندان دلچسب و گوارا نبوده است. چه آنکه در اقتصاد کلان نیز انجام اقدامات اساسی ، عمرانی و زیر بنایی در نظر اقشار متوسط اجتماع ، نمی تواند به مثابه مرهمی بر دردها عمل کند و نزد مردم پرداختن کرایه تاکسی ارزانتر نیک تر از تاسیس  پالایشگاهی در نقطه ای از کشور است چرا که آنها به دنبال اثرات کوتاه مدت  و ملموس تر هررویدادی در زندگی روزمره خود هستند.منطقی پیکان را به موزه سپرد ، پایگاههای تولید و فروش سمند را در چند کشور ایجاد کرد ، محصولات ایران خودرو را تنوع بخشید و برند دوم ایران خودرو با نام ایکس 12 را آماده سازی کرد هر چند که در نظر علی اکبر محرابیان وزیر صنایع و معادن به صلاح نیامد و در انتظار رونمایی ماند تا به حکم تقدیر در مراسم تودیع آماده کننده اش یعنی منوچهر منطقی ، رونمایی شود.  

اما این کافی نبود تا اثری زودهنگام و آنی در نظر مصرف کنندگان محصولات ایران خودرو بگذارد و آنها را بر سبیل رضایتمندی از خودروسازی بیاورد که لقب بزرگترین خودرو ساز خاور میانه را به یدک می کشد. پژوهای 405 بسیاری در آتش ناکارامدی ایران خودرو سوختند و خسارات زیادی به بار آمد ، محصولات یدکی بی کیفیت زیادی وارد بازار فروش شد و مصرف کنندگان را به تنگ آورد ، خودروهای صفر کیلومتر زیادتری هم هنوز از کمپانی خارج نشده مشکلات فراوانی از خود نشان دادند که پوسیدگی تایر ، خرابی باطری ، اشکال در سیم کشی ، ترک خوردگی سیلندر و مسائلی نظیر این از کمترین مشکلاتشان بود ، بماند آن اتوموبیلهایی که روز دوم پس از فروش نیاز به یدک کش می یافتند.

خدمات پس از فروش هم به رغم تبلیغات گسترده در انواع رسانه ها،  چنگی به دل نمی زد وبسیاری از مردم کوشیدند تا  آنچه را که گارانتی خوانده می شود فراموش کرده و رهسپار تعمیرگاه های آزاد خودرو شوند تا حداقل هم از کیفیت لوازم یدکی تولید شده در خارج از کشور آسوده خاطر باشند و هم از نحوه کاری که بر روی خودروشان انجام می پذیرد . چه بسا صاحبان خودرو که اتوموبیل خود را با تصور کمترین هزینه به نمایندگیهای پس از فروش ایران خودرو برده و هزینه ای گراف را بر خود تحمیل شده می دیدند. این در حالی بود که بزرگترین خودرو ساز خاور میانه یکی از بزرگترین قطبهای اقتصادی در ایران بود که در بازار بورس حرف نخست را می زد و حضورش به عنوان سهامدار در ترکیب غولهای بزرگ بازار از درجه اهمیت زیادی برخوردار بود. بررسی شاخص های عملکرد منطقی می تواند تصویری هر چند کلی را ترسیم کند که نخستین آنها افزایش سود خالص 160 درصدی ایران خودرو بوده است. مقدار سود خالص این شرکت قبل از ورود منطقی حدود یک هزار 252 میلیارد ریال بود ، در حالی که بعد از خروج وی این رقم به 3 هزار و 263 میلیارد ریال رسیده است که در اثر گسترش فعالیت ایران خودرو و فروش محصولات آن در خارج از کشور ، تولید قطات و لوازم جدید  و نیز فروش اموال غیر مولد این شرکت حاصل شده است.

همه آنچه گفته آمد گواه این مدعاست که ایران خودرو شرکتی مولد و سودآور بوده و بی سبب نیست اگر 4 کرسی از 8 کرسی هیئت مدیره بانک پارسیان را در اختیار دارد و این همان دلیلی است که تغییرات مدیریتی در بانک پارسیان را نیز دور از انتظار نمی نهد.   سود آوری اما در بازار غیر رقابتی و تک قطبی ، دلیل کیفیت مداری نیست و سود آوری ایران خودرو نیز از همین منظر در معرض  اتهام است. به هر رو اکنون با پایان یافتن دوران مدیریت منطقی در ایران خودرو به نظر می رسد تکرار تمامی نقدهای گذشته به بزرگترین خودرو ساز خاور میانه ضروری است و اگر چه جواد نجم الدین که حالا بر کرسی هدایت ایران خودرو نشسته هدف خود را کار کردن دانسته است  اما باید دانست که شرایط موجود،  کارکردن را در دامان صد تفسیر گونه گون می افکند.

بر هیچ کس پوشیده نیست که داغ بودن  بازار رقابت موجب افزایش کیفیت محصولات تولید شده توسط گروه های صنعتی می شود و مادامی که تنظیم  بازار رقابت در ایران محدود به خواست و مشی دولت بوده و عملا امکان رقابتی وجود نداشته باشد ، افزایش کیفیت، اتفاقی دوراز ذهن است . خواه منوچهر منطقی که به رغم وجود برخی مناقشات بین او و علی اکبر محرابیان، اکنون مشاور ارشد وزیر صنایع شده  بر راس هرم مدیریت ایران خودرو نشسته باشد و خواه جواد نجم الدین که با حضور همزمان دردو نقطه جاده مخصوص( ایران خودرو و مگاموتور)  اکنون به فهرست دو شغله ای ها پیوسته است.
کیفیت ، محصول رقابت است و اقتصاد حجیم دولتی، رقابت ناپذیر !

دنیای اقتصاد

«فرجام خوش یا ناخوش بزرگترین خصوصی‌سازی کشور»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است که در آن می‌خوانید؛محمد جابریان، سرمایه‌دار ایرانی در سال 1387، شگفتی‌ساز شد و با شجاعتی کم نظیر حاضر شد 127میلیارد تومان از نخستین قسط خرید بلوکی سهام فولاد خوزستان را به حساب سازمان خصوصی‌سازی واریز کند.

اقدام متهورانه او در خرید 2/1میلیارد دلاری سهام یک شرکت دولتی، نوعی بن‌بست‌شکنی در تاریخ خصوصی‌سازی پس از 1370 بود.
رفتار و نیت جابریان بلافاصله پس از قطعی شدن خرید سهام در کانون توجه علاقه‌مندان به مسائل اقتصاد سیاسی ایران قرار گرفت و از زاویه‌های گوناگون تفسیر و تحلیل شد.

یکی از بحث‌هایی که از همان روزها به یک محور مهم تبدیل شد، عاقبت کار او و چگونگی تعامل دولت با جابریان بود. به این معنی که متقاضیان نیرومند بخش خصوصی برای خرید سهام شرکت‌های دولتی، فرجام کار او را به عنوان نمادی از تعامل مجموعه حکومت و جامعه با بخش خصوصی فرض کرده و منتظرند فرجام کار او را ببینند. بخش خصوصی ایران اگر عاقبت خوش جابریان را ببیند، احساس خواهدکرد راه باز شده و موانع ساختاری برای حضور این بخش در کنار دولت فراهم است و بالعکس. در حالی که هنوز یک سال از اقدام پرسروصدا و شگفتی‌ساز جابریان نگذشته است، خبرها حاکی از نارضایتی او در معامله با دولت است.

اینکه کدام عوامل و رفتارها از سوی دولت موجب شده است مرد شگفتی‌آفرین تاریخ بورس به این فکر بیفتد که معامله‌اش را فسخ کند؛ موضوع این نوشته نیست و نیازمند بررسی‌های دقیق کارشناسانه و حقوقی و سیاسی است، اما آنچه واجد اهمیت بسیار است، فرجام این اقدام است. همان طور که رییس اتاق بازرگانی و صنایع‌و‌معادن استان تهران تاکید کرده است، فسخ این معامله به نفع جریان خصوصی‌سازی نیست و این جریان آسیب جدی خواهد دید. به‌همین دلیل، به‌نظر می‌رسد مجموعه نظام تصمیم‌سازی کشور به ویژه روسای قوای مقننه، قضائیه و به ویژه قوه مجریه به عنوان خط مقدم جبهه خصوصی‌سازی وظیفه دارند مشکل پدیدار شده جابریان را بررسی و به کارآمدترین روش و در کوتاه‌ترین زمان ممکن حل کنند. ادامه این اختلاف، بن‌بست دوباره‌ای در مسیر ورود سرمایه‌های واقعی بخش خصوصی تلقی شده و این جریان را دوباره در ابهام و سردرگمی قرار خواهد داد. معنای این داوری البته دفاع از یک فرد نیست و یک جریان را در کانون توجه قرار داده است. در شرایطی که انحصارهای دولتی و مدیران چندصد میلیارد تومانی شرکت‌های دولتی و برخی از مخالفان عادی شدن روزگار اقتصادی، می‌توانند فرجام بد در تعامل جابریان با دولت را بهانه‌ای برای متوقف کردن کل حرکت خصوصی‌سازی قرار دهند، بهتر است که پایانی خوش برای این اقدام رقم زده شود.
 
سرمایه

«سد داماتو میان تهران - واشنگتن» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سرمایه به قلم نرسی قربان است که در آن می‌خوانید؛ ایران طی 30 سال گذشته هیچ گاه اعلام نکرده شرکت های آمریکایی اجازه سرمایه گذاری در صنعت نفت ایران را ندارند.اما ایالات متحده آمریکا مدت ها پیش از اقدام سازمان ملل، تحریم های اقتصادی را علیه جمهوری اسلامی به کار بست و در سال 1996 کنگره آمریکا با تصویب لایحه ای که توسط سناتور داماتو پیشنهاد و تصویب شده بود و به قانون «داماتو» معروف شد، سرمایه گذاری بیش از 40 میلیون دلار در صنعت نفت و گاز ایران و لیبی را ممنوع اعلام کرد
و یک سال بعد این مبلغ را به 20 میلیون دلار کاهش داد.

طبق این قانون، ایالات متحده می توانست حتی شرکت های غیرآمریکایی که داد وستد بالای 20 میلیون دلاری با ایران دارند را نیز مورد مجازات قرار دهد. با این وجود بسیاری از شرکت های اروپایی و آسیایی به سرمایه گذاری در ایران ادامه دادند. اما با این حال ما در سال های گذشته شاهد حضور پررنگ شرکت های بزرگی همانند توتال، شل، انی و رپسول بودیم که با بالا گرفتن تحریم ها در سال های اخیر مشارکت آنها کم رنگ تر شده است. با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و شعارهای اوباما در مورد برقراری رابطه با ایران انتظار بهبودی روابط میان ایران و آمریکا می رفت ولی با امضا و تمدید قانون منع سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی و محدودیت سرمایه گذاری شرکت های سایر کشورها این مساله رنگ باخت.

ایران همواره از مشارکت شرکت های آمریکایی در حوزه های نفتی خود استقبال کرده است و هم اکنون نیز این آمادگی وجود دارد ولی تا زمانی که قانون یاد شده از سوی مقامات آمریکایی لغو نشود زمینه این همکاری ها فراهم نخواهد شد. مساله دیگری که در مورد سرمایه گذاری شرکت های خارجی در ایران وجود دارد، نوع قراردادها و مذاکرات است. در کشور ما جذب سرمایه گذاری خارجی به دو صورت امکان پذیر است یا از طریق مشارکت در تولید یا با استفاده از شیوه بیع متقابل که درمورد روش اول برخی معتقدند با توجه به اصول قانون اساسی امکان جذب سرمایه گذاری از این طریق وجود ندارد بنابراین راهکار دیگری که وجود داشت روش بیع متقابل بود و چون این روش در ایران یک روش ابداعی بود و الگو و مدل تجربی در سایر نقاط جهان نداشت طبیعی است که در هر قرارداد تغییرات یا اصلاحاتی نسبت به قرارداد قبلی صورت گیرد اما اساس کار همانی است که در قراردادهای اولیه بوده است و طبیعی است که تغییر یا اصلاحی هم پیش بیاید. اما باید در این قراردادهای بیع متقابل اصلاحات و تغییراتی به وجود آید تا سرمایه گذاران خارجی را برای سرمایه گذاری در ایران وسوسه کند. با توجه به نوع قراردادهای سایر کشورها، شرکت های بزرگ تمایل بیشتری به سرمایه گذاری از خود نشان می دهند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها