با مازیار ناظمی، گوینده خبر ورزشی

صداقت ‌بهتر‌از ‌هیجان ‌کاذب ‌است

مازیار ناظمی، گوینده تواناو خلاق بخش‌های مختلف خبر ورزشی سیما، خرداد 1349 در تهران به دنیا آمده و دوران نوجوانی و جوانی را درکرمان گذرانده است. وی از سال 1367 به عنوان گزارشگر تلویزیون وارد صداوسیمای مرکز کرمان گردیده و سپس همکاری خود را با گروه تولید رادیو در تهران آغاز کرده است که تا امروز نیز ادامه دارد. مازیار، فوق لیسانس ارتباطات دارد و از سال 1376 به جمع گویندگان خبر ورزشی سیما پیوسته است. رشته تخصصی ناظمی، ورزش کاراته سبک شوتوکان بوده و داور ملی این رشته می‌باشد.
کد خبر: ۱۶۰۱۷۳

داغی خبرهای ورزشی از چیست؟

نمی‌شود تفکیک کرد. خبر اصولا باید داغ باشد در غیر این صورت دیگر خبر نیست؛ لذا این ویژگی در تمام خبرها وجود دارد اما به نظر من خبرهای ورزشی به این علت جذاب‌تر هستند که واکنش کمتری را در مخاطب برمی‌انگیزند. خبرهای ورزشی برخلاف خبرهای سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی به نوعی نرم‌تر و عمومی‌تر هستند و در نتیجه، درصد پذیرش آنها نیز بالاتر است. لذا مخاطب براحتی با آنها کنار می‌آید و با مقاومت کمتری آنها را می‌پذیرد. خبرهای ورزشی محبوبیت بیشتری در بین بیننده‌ها دارند و از جایگاه خوبی برخوردارند، بنا بر آمار اخیری که منتشر شد: درصد علاقه‌مندی مخاطبان به خبرهای ورزشی با خبرهای سیاسی برابری می‌کند.

و اگر داغی و جذابیت‌شان را از دست بدهند؟

اگر خبری داغ نباشد، مورد توجه قرار نمی‌گیرد. اهمیت خبرها را ارزش‌های خبری تعیین می‌کنند. در خبرهای ورزشی نیز دو ارزش برجسته وجود دارد، یکی برخورد و مسابقه بین تیم‌ها و دیگری شهرت ورزشکاران، این دو مورد نسبت به دیگر ارزش‌های خبری،‌ غالب هستند. بنابراین هرچه این دو مورد در خبرها بیشتر باشد توجه مخاطب نیز بالا می‌رود و اگر چنین نشود به قول شما داغی و جذابیت خبرها از بین می‌رود و به یک خبر معمولی تبدیل شده و خیلی مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

خبری که هیجان کاذب ایجاد کند، داشته‌اید؟

هیجان کاذب، کار رسانه نیست. غیراخلاقی است. ما موظفیم نسبت به مخاطبانمان صداقت داشته باشیم زیرا بعدا که معلوم شود این خبر، آن‌طور که گفته‌ایم نبوده است. سرنوشتمان نزد مخاطبان همانند قصه چوپان دروغگو می‌شود و مخاطب، دیگر به سراغ ما نمی‌آید و منابع دیگر را جایگزین ما می‌کند و دیگر اعتباری نخواهیم داشت. من اصلا با این شیوه کار موافق نیستم. ممکن است اشتباه کرده باشیم اما بلافاصله پس از آن‌که متوجه اشتباهمان شده‌ایم از بیننده‌ها عذرخواهی کرده‌ایم. خارجی‌ها دروغی دارند به نام دروغ آوریل که مثل دروغ سیزده خود ماست. در همان روزها یکی از سایت‌های اینترنتی اعلام کرده بود که دیوید بکهام بازیکن معروف تیم منچستریونایتد در آن سال‌ها، به بایرن مونیخ رفته است. در واقع این خبر، دروغی بود که آن سایت خبری برای شوخی با فرهنگ خودشان درج کرده بود و ما فکر کردیم واقعا چنین اتفاقی روی داده است. اتفاقا خود من هم این خبر را اعلام کردم و برای دوستداران فوتبال جای شگفتی داشت، اما بعد ماجرا روشن شد و شب بعد مجبور به اصلاح آن خبر شدیم.  هیچ‌گاه سعی نکردیم از روی تعمد و قصد و غرض خبر کذبی را منتشر کنیم.

با این حال، کوچکترین دروغ خبری که تاکنون بیان کرده‌اید چه بوده است؟

اصلا نمی‌توانیم دروغ خبری داشته باشیم زیرا خبر دروغ، شایعه است و شایعه هم نمی‌تواند خبر باشد البته در جنگ‌های روانی امروز تکنیک‌هایی را به کار می‌برند و طی آن، خبر راست را منتشر می‌کنند و در لابه‌لای آن اخبار دروغ را نیز می‌گنجانند که مراحل خیلی پیچیده‌ای دارد و تشخیص آن دشوار است. نمونه‌اش را هم در عملکرد رسانه‌های مختلف خارجی نسبت به ایران زیاد دیده‌اید. زمانی که به همراه تیم ملی به جام ‌جهانی آلمان اعزام شده بودم به دلیل عدم دسترسی مناسب به رسانه‌های داخلی، ‌برای اطلاع از خبرهای کشور به رسانه‌ها و خبرگزاری‌های محلی آلمان رجوع می‌کردم. متاسفانه آنچه راجع به مسائل کشور ما خصوصا ورزش و تیم ملی مطرح می‌کردند، دروغی بیش نبود. مسائلی مثل اختلاف مسوولان و کادر فنی، موافق نبودن مسوولان حکومتی با اعزام تیم ملی کشورمان به آلمان و ... که می‌دانستیم دروغ محض است، اما در داخل کشور هیچ‌گاه این‌گونه عمل نمی‌کنیم.

چه زمانی ممکن است بود و نبود خبرها برای بیننده فرقی نداشته باشد؟

خبر را علاقه‌مندی‌های مخاطب می‌سازد. من و شما الان با یکدیگر مشغول گفتگو هستیم، طبیعی است اگر شما به این گفتگو علاقه‌مند باشید، نتیجه آن نیز خیلی بهتر خواهد شد. عکس این قضیه نیز صادق است. در بخش‌های خبری نیز اگر ما بتوانیم انتخاب خوبی از میان هزاران خبری که در اختیار داریم برای ارائه به بیننده داشته باشیم قطعا مخاطب همراهمان خواهد شد. خیلی وقت‌ها در بعضی از بخش‌های خبری، انتخاب درستی وجود ندارد و در نتیجه همین حالتی که شما می‌گویید برای مخاطب پدید می‌آید و نسبت به خبرها بی‌تفاوت می‌شود. گاهی نیز اصرار داریم که برخی از خبرها حتما باشند و چند بار نیز پخش شوند در حالی که اصلا برای مخاطب ارزشی ندارد. به نظر من بنا به نوع شبکه‌ها اگر مقداری کارها تخصصی‌تر شوند این اتفاق رخ نمی‌دهد، اما در حال حاضر گاه با این مورد مواجه هستیم. گاه خبرهایی برای مخاطب جوان پخش می‌کنیم که اصلا جذابیتی برایش ندارد. مخاطب‌شناسی یک علم است و باید توجه بیشتری به آن بشود تا از این مشکلات نداشته باشیم.

وقتی خبرهای ورزشی کساد می‌شود و از رونق می‌افتد؟

به ‌هرحال دوران بی‌خبری همه جا وجود دارد. در مناسبت‌ها معمولا فعالیت‌های ورزشی متوقف می‌شود. در ایام نوروز یا کریسمس، لیگ‌ها تعطیل می‌شوند و خبرها نیز کاهش می‌یابند در این مواقع برخی از دوستان و همکاران اصرار دارند که هر طور شده تایم خبر را پر کنیم، به نظر من نباید وقت مردم را بیهوده به هدر دهیم یعنی اگر فرصت تمام بخش خبری ما 15 دقیقه باشد در حالی که 7  6 دقیقه خبر مناسب بیشتر نداریم، نباید اصراری بر 15 دقیقه داشته باشیم زیرا به نوعی مدیون مردم هستیم و باید مراقب باشیم.

از لحاظ مالی چطور؟

در تمام دنیا آدم‌هایی که در رسانه فعالیت می‌کنند بنا به سطحی که دارند، پرداخت‌هایشان متفاوت است. معمولا نرخ‌ها بالاست زیرا معتقدند افرادی که در رسانه حضور دارند به دلیل آن‌که با حجم وسیعی از مخاطب سروکار دارند باید همواره در‌ آمادگی و آرامش باشند. این افراد اعتبار رسانه‌اند بنابراین پرداخت‌های خوبی نیز دارند در کشور ما نیز به نسبت خوب است. قطعا اگر تامین مالی همکاران در قسمت‌های مختلف بیشتر باشد، آموزش به هنگام‌تری داشته باشند و حضور یک گوینده یا خبرنگار در صحنه‌های بین‌المللی پررنگ‌تر باشد، تجربه‌اش هم بالاتر می‌رود و در نتیجه بازدهی کار بیشتر می‌شود. خوشبختانه نگاه به حرفه ما نسبت به سال‌های گذشته خیلی بهتر شده است و جدی‌تر به این قضیه می‌نگرند.

 آدم خبرسازی هستید؟

شاید من اولین گوینده‌ای در صدا و سیما بودم که با نام و نشان حقیقی خودم وبلاگی را راه‌اندازی کردم تا بتوانم ارتباطی متفاوت با آن چه از طریق رادیو و تلویزیون با مخاطبم دارم را در دنیای مجازی با آنها داشته باشم.

این یکی از بهترین تجربه‌های من بود. خیلی ‌وقت‌ها در این وبلاگ که به آدرس
Mazirnazemi.bloygfa.com در دسترس است نکاتی را مطرح کرده‌ام که در رسانه‌ها نیز بحث شده و حتی دلخوری‌هایی نیز به‌وجود آورده است مثلا من نسبت به برخی از اجراها و صحبت‌های یکی از دوستان گوینده‌ام نقدی داشتم که در وبلاگم مطرح نمودم و از نظر ایشان خیلی سنگین بود و یکی دوبار هم از من گلایه کردند اما اصولا آدم آرامی هستم. نظرم را می‌گویم اما به دنبال جنجال و هیاهو نیستم.

در خبر‌ها همواره همه چیز تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد؟

فوتبال، نه تنها در خبرهای ورزشی که در کل کشور و جامعه ما، فوتبال زدگی وجود دارد. در تمام دنیا همین است. فوتبال، خودش را به همه تحمیل کرده است. این را مخاطب از ما می‌خواهد و در این میان نقش ما مثل مغازه‌داری است که می‌خواهد مشتریانش را راضی نگاه دارد.

مشتریان ما عموما فوتبال می‌خواهند. البته خود ما نیز تا حدی مقصریم یعنی رسانه‌ها آن‌قدر فوتبال پخش کرده‌اند که مردم نسبت به آن اعتیاد پیدا کرده‌اند لذا فوتبال غالب است و معمولا همه چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد بنابراین اکثر همکاران ما و گوینده‌ها باید با لیگ‌های فوتبال دنیا آشنا باشند تا کارهایشان را به‌درستی انجام دهند و با مشکل مواجه نشوند.

اما به نظر می‌رسد با توجه به نقش اساسی گوینده در ارائه خبر‌ها، در مجموع همه چیز تحت‌الشعاع گوینده خبر قرار بگیرد؟

آخرین نفری که در خط پخش قرار می‌گیرد گوینده است و به نوعی دروازه‌بان نهایی به حساب می‌آید اگر از این زاویه، به قضیه نگاه کنیم شما درست می‌گویید زیرا این گوینده است که محصول و نتیجه فعالیت گسترده‌ای که از چند ساعت قبل آغاز شده را در اختیار بیننده قرار می‌دهد. به نظر من یک گوینده خوب می‌تواند خبری ضعیف را تا حد متوسط بالا آورد و خبر متوسط را تقریبا خوب نشان دهد البته عکس آن نیز اتفاق می‌افتد و یک گوینده ضعیف یا متوسط می‌تواند به همان میزان از جذابیت یک خبر بکاهند اما آن چه شما می‌بینید حاصل تلاش یک مجموعه است.

کار در رسانه به صورت تیمی است و کسی نمی‌تواند مثل یک جزیره به تنهایی عمل کند . من خودم گوینده هستم، دبیر خبر و ادیتور هستم و می‌توانم تصویر هم انتخاب کنم و پخش نمایم اما کار درستی نیست زیرا من یک نفرم با یک ایده و نظر. ما دبیر خبر داریم، تهیه‌کننده و تصویر‌یاب داریم حتی در حوزه‌های مختلف، دبیران ما متفاوتند. مجموعه تلاش همه اینها، 15 دقیقه‌ای می‌شود که شما در خبر یک ربع به هفت شبکه سوم سیما می‌بینید. همکاران ما از ساعت 12 ظهر تلاششان را آغاز می‌کنند و پس از جستجوی رسانه‌های مختلف آن بسته خبری را آماده می‌نمایند.
بعضی از گوینده‌ها خودشان دبیر خبر هم هستند یعنی در آماده کردن خبرها نیز نقش دارند و برخی نیز تنها اجرای خبر را بر عهده دارند که بیشتر گوینده‌های خبر سیاسی این گونه‌اند بنابراین نمی‌توان گفت که همه چیز تحت‌الشعاع گوینده است.

وقتی خودتان خبرهایتان را باور نداشته باشید؟

به نکته خوبی اشاره کردید، ممنونم که این سوال را پرسیدید. اصولا وقتی می‌توانید کار خوب ارائه دهید که به آن چه می‌گویید، ایمان داشته باشید. در خبرهای ورزشی این موضوع به ندرت برای من پیش آمده اما گاه اتفاق افتاده که نسبت به صحت یک خبر تردید داشته‌ام و نمی‌دانستم خبری که می‌خوانم صحیح است یا خیر. بنابراین نمی‌توانیم حس لازم را به بیننده یا شنونده منتقل کنیم و آنها نیز نسبت به تو احساس عدم اطمینان می‌کننند زیرا خبر، ضریب نفوذ لازم را ندارد اما شما ناچارید که آنها را اجرا کنید و بخوانید.

جای خالی‌اش در خبرهای ورزشی با هیچ چیز پر نمی‌شود؟

مخاطب علاقه‌مند. هر کاری که ما انجام می‌دهیم برای مخاطب است بنابراین اگر مخاطب نداشته باشیم تمام تلاش‌هایمان بی‌فایده است و ضرر بزرگی کرده‌ایم.

تاکنون در ابهام خبری غرق شده‌اید؟

بله، خیلی زیاد. ما در پخش هستیم و به نوعی استفاده کننده و ادیت‌ کننده خبرها هستیم تا تولید کننده. خبر‌ها توسط خبرگزاری‌ها تولید و توسط دبیران خبر انتخاب می‌شوند. گاه خبرنگاری که برای تولید خبر به محل رویداد می‌رود به دلیل بی‌دقتی یا برخی مسائل درون سازمانی، خبر را به‌طور کامل نمی‌فرستد در نتیجه شما احساس می‌کنید این خبر، چیزهایی کم دارد و نکاتی در آن ناگفته باقی مانده است. در این مواقع چون خود ما نیز در جریان اصل ماجرا نبوده‌ایم، ناچاریم خبر را با خبرگزاری‌های دیگر چک کنیم که معمولا بی‌فایده است و مجبوریم از آن خبر صرف‌نظر کنیم یا با توجه به دانش، معلومات و سابقه‌ای که از آن خبر داریم به نوعی چیز‌هایی به آن بیفزاییم تا رفع ابهام شود. یکی از فاکتورهای مهم خبرنویسی، صحت و روشنی است.

از چه چیزی در خبرها، بی‌خبرهستید؟

با تاسف باید بگویم که همین بحث فوتبال‌زدگی باعث گردیده تا از حوزه‌های دیگر تقریبا بی‌خبر یا کم خبر باشیم. در حال حاضر به غیر از فوتبال، بیش از 30 فدراسیون داریم که خبرنگار‌ها رغبت چندانی به تهیه خبر و گزارش از آنها ندارند. شاید هم برای یک دبیر سرویس، یا دبیر خبر چندان جذاب نباشد که مثلا خبرنگارش برود و از ورزش گلف خبری تهیه کند. دائما می‌گویند از فوتبال خبر بیاور یا نهایتا کشتی و والیبال. بیشتر به دنبال ورزش‌های گروهی‌اند لذا گلف و ... در تمام هفته خبرهای اندکی را به خود اختصاص می‌دهند و چه بسا اصلا خبری از آنها تولید نشود. البته یک اشکال اطلاع رسانی هم در خود سازمان تربیت بدنی است. روابط عمومی‌ها و فدارسیون‌ها خیلی فعال نیستند و از نیروهای متخصص استفاده نمی‌کنند. مسلم است کسی که ده تا شغل دارد نمی‌تواند به عنوان مسئول روابط عمومی، پوشش خبری مناسبی از فعالیت‌ها به رسانه‌ها بدهد. بنابراین می‌بینید که محل تولید خبرمان هم خوب نیست. با یک سیکل معیوب مواجه هستیم.

نقطه عطف خبرهای ورزشی از نگاه شما؟

نقطه عطف و اوج کار روزی است که شما بتوانید یک چینش متوازن از همه خبرها داشته باشید. بالانس کار خیلی مهم است. خیلی اوقات از این 15 دقیقه خبری که می‌خوانم 11 دقیقه‌اش فوتبال است و 32 دقیقه هم خبرهای دیگر و از ورزش بانوان هم هیچ خبری نیست. در کل خبرها سهم ورزش بانوان یک درصد است در حالی که شاید بیش از نیمی از جمعیت جامعه را بانوان تشکیل می‌دهند. به نظر من روزی موفق خواهیم بود که به نسبت علاقه‌مندی‌های موجود در جامعه، خبرها را پوشش دهیم تا هیچ کس از بخش خبری ما بی‌نصیب نماند.

اما ورزش بانوان که از بخش خبری مجزا برخوردار است؟

بحث ورزش بانوان خیلی مفصل است. ورزش بانوان در کشور ما تعاریف خاص خودش را دارد و از آنجا که معمولا برخی مسائل سیاسی نیز وارد آن می‌شود، نمی‌توانید آن طور که باید و شاید با دید ورزشی به آن بنگرید. معمولا هر کدام از گروه‌های سیاسی که به قدرت می‌رسند دیدگاه خاص خودشان را دارند و حد و حدود متفاوتی را برای ورزش بانوان قائل می‌شوند، لذا رسانه‌ها خیلی راغب نیستند به این حوزه وارد شوند ضمن آن که کیفیت ورزش بانوان ما نیز پایین است و جذابیتی برای بیننده خبر به غیر از خانم‌هایی که خودشان تا حدودی درگیرند، ندارد.

متاسفانه ورزش بانوان ما آن شتاب لازم را نداشته و نتوانسته حداقل جذابیت‌ها را ایجاد کند تا بخش‌های خبری به ارائه اخبار آن تمایل داشته باشند.

خبری که به دنبال خود هزار خبر دیگر را آورد؟

این اصلا یکی از تکنیک‌های کار است و من خرسندم که می‌بینم بسیاری از خبرگزاری‌ها نیز این گونه عمل می‌کنند معمولا تقویمی دارند و وقتی مسوولی در فلان روز، خبری را اعلام می‌کند که مثلا تا دهه فجر 50 سالن ورزشی افتتاح می‌کنیم، یادداشت می‌کنند تا به روز موعود برسند و آن گاه به سراغ مسوول می‌روند و می‌گویند امروز همان روزی است که وعده دادید، از طرح‌ها چه خبر. بسیاری از خبرسازی‌ها این طور ایجاد می‌شود. ما نیز این کار را زیاد انجام می‌دهیم. گاه سابقه خبری وحتی صدای یک مسوول یا مربی که وعده‌ای داده است را حفظ می‌کنیم و تا رسیدن به نتیجه پیگیری را ادامه می‌دهیم.

زبان خبر ساده است یا متکلف؟

من به بقیه کاری ندارم، اما در خبرهای ورزشی همان طوری حرف می‌زنم که الان با شما سخن می‌گویم. بی‌تکلف و محاوره‌ای. جنس خبر ورزشی نرم، صاف و قابل فهم است. 10 سال پیش که من به خبر آمدم این نوع بیان خیلی مرسوم نبود لذا بسیاری به من می‌گفتند: شما بیشتر اجرا می‌کنی تا خبر بخوانی. توصیه می‌کردند که 40 درصد تولیدی اجرا کن و 60 درصد خبری، اما کم‌کم به این نتیجه رسیدند که شیوه فوق هم می‌تواند کارساز باشد لذا می‌بینید در حال حاضر اجراهای ما به سمت همان نرم‌ خبرها پیش می‌رود و حتی نگارش خبرها نیز همین روال را در پیش گرفته است. نمونه‌اش در خبر 30/20 شبکه دوم بارز است. من معتقدم در خبرهای ورزشی می‌توانیم. این نوع بیان را داشته باشیم و خیلی هم خوب است. به خوبی هم توانسته‌ام ارتباطش را بگیرم.

خبری که تکرارناپذیر بود؟

خبرهای موفقیت، رکوردها، صعود به جام جهانی که جزء شگفتی‌ها قرار می‌گیرند، اما دوست داریم تکرار شود چون ورزش حالت رکوردی دارد. ما بعد از 20 سال با پیروزی بر تیم ملی استرالیا به جام جهانی 98 فرانسه رفتیم. شاید یک نسل از صداوسیما رفته بود و نسل دیگری آمده و این واقعه تکرار نشده بود. گاه حتی خبرهای تاسف‌باری داشته‌ایم که امیدواریم هیچ گاه تکرار نشود. خبرها زیاد بوده اما سیکل زمانی‌اش متفاوت بوده است.

می‌خواهیم یک خبر داغ از شما بنویسیم؟

(می‌خندد) خیلی دلم می‌خواهد یک خبرگزاری ورزشی راه بیندازم و احتمالا هم این کار را خواهم کرد. شما هم اگر دوست داشتید بیایید و کمک کنید!

دوست دارید پایان یک گفتگوی خبری چگونه باشد؟

دوست دارم روزی برسد که همه مخاطبان ما توان تولید محتوا را داشته باشند و به نوعی به شهروندان گزارشگر که امروز در تمام دنیا مطرح است تبدیل شوند و به گستره‌ای دست یابیم که به قول شما ناگفته‌ای باقی نماند. ان‌شاءالله با گسترش وسایل ارتباطی به جایی برسیم که سازمان صداوسیما تنها نقش نظارتی داشته باشد و تولید در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد.

شیما و میلاد کریمی‌

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها