امپراطوری باطنی ایران

سوگند به اسبان پیش‌تازنده؛ امپراطوری باطنی ایران، آغاز شده است و چونان سروده‌های سواران در جنگ‌های بزرگ میهنی؛ از «زبانی» به «زبان دیگر» و از «قلبی» به «قلب‌های» دیگر، حرکت می‌کند و چشم‌ها را، در صف «ناپیدا» و «پیدای» ملل جست‌و‌جوگر جهان، به صف می‌کند و «آینده پرابهام» را چونان هلال ماه دشتستان‌ها، نزدیک می‌سازد.
کد خبر: ۱۵۳۲۳۰۲
نویسنده سینا واحد | نویسنده و منتقد
 
ودر این نزدیک‌سازی ایمانی، آنچنان با قدرت و شکوه عمل می‌کند که می‌تواند «هلال ماه آینده» را چونان گردنبند زیبایی، بر گردن اسب پیش‌تازنده خویش، بیاویزد و غم از دست دادن یا ضربه خوردن از سوی دشمنان بی‌رحم و بی‌خدا را، زیر سم خاک‌نمای خاک‌آلوده اسب پیشتاز خویش، له کند و از صخره‌های خوفناک و تاریک و شکننده دست و پا، خویش را نجات دهد تا بتواند: برسردرپنجره پرترانه یک قلب اسیرگشته بنویسد: تنها ...وتنها ...یک«پرچم» است که درجهان امروز، ترانه دوستی با آسمان و خالق آسمان می‌خواند و می‌خواهد زمین و زمینیان را و ناتوانان به اسارت درآمده در هزاره تمدن وحشیان آدم‌نما را، از دایره آهنین ناآرامی‌ها نجات دهد و به سوی گلستان آرام‌نمای «گل نرگس» هدایت کند. و آن ... پرچم، همانا پرچم «پاک دشت و پاک آسمان»‌ ایران‌زمین است که از پشت حوادث شکوه‌آمیز و شکوفه‌های بهاران، طلوع کرده است و در شهرها و خیابان‌ها و میدان‌های ورزشی جهان، در جست‌و‌جوی یک دل پاک یا یک زبان پاک، ترانه یا سرود «زنده‌باد ایران» می‌خواند و سپس در کانون آن، فرود می‌آید! ...واین ...قصه پرشکوه، پس از یک جنگ پرآتش و پرسروصدای همه قدرتمندان تقسیم‌کننده قاره‌ها و اداره‌کننده جهان، به‌نام آمریکا و شرکای خاورمیانه‌ای با «ایران ذوالفقاری» عالی‌مرام، رخ داد و آغاز شد و طی یک روزگار تاریخی دیدنی  که ۱۲روز کامل شد قلب شهرهای جهان  یعنی همه دانشجویان ومعلمین ودانشگاه‌ها، شاهد عینی اقتدار نفس‌گیر و دست برتر«ایران مقتدر» شدندوبه این‌گونه؛ نبرد تاریخی‌ای که با کلمه «آمریکا، شیطان بزرگ» است، آغاز شده بود، به جنگ آتشین در آسمان‌ها و رخ‌نمایی از تکنولوژی‌های پنهانی و فرودگاه‌های مخفی و خیانتکاران مخفی‌تر ... رسید؛ و جغرافیای بی‌انتهای قلب‌ها و اندیشه‌ها و گرایش‌ها، که از خط تولید خشونت و ستم و وحشت در اقیانوس یاس و دلمردگی، غوطه‌ور شده بودند به خود آمدند و با مشاهده رقص فضایی زوبین‌های آتشین، که سقف سیاه قطور ستم را در هاله‌ای از حرارت‌های ویرانگر فرو برده بودند؛ به خط مقتدرمومنان ابراهیمی،بازگشتند.وباردیگر - در دل حجم بی‌رحمی‌های مهندسی‌شده و بی‌رحم‌های قدرتمند  به خرسندی فردا، بوسه زدند و جهان و دنیایی بدون ستم و ظلم و نژادپرستی را، بر سردر پنجره‌های آرزوی شهر با همان زوبین‌های آتشین، نقاشی کردند.به این ترتیب، آرزوی خیابان‌هاوکوچه‌هاوشهرها، با زوبین‌های ایرانی روزگار دوازده‌روزه، جهانی گشت و پیروزی ایران و سرافرازی پرچم ایران‌زمین را به عنوان قهرمان ضدظلم جهانی، در دل خاطره‌ها برد و بر زبان آرزوها، ترنم پیدا کرد و در تخیل جامعه بشری، چونان غروب آفتاب به گردش درآمد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها