سینمای غرب علاوه بر اسلام‌هراسی که از ابتدای پیدایش و اختراع سینما وجود داشت، پدیده ایران‌هراسی را هم در دستورکار خود قرار داد

چگونه حمله به ایران در هالیوود تئوریزه شد

موشکی از طرف کشوری نامعلوم شلیک شده که به‌تدریج متوجه می‌شوند نقطه‌ای در خاک آمریکا و شهر شیکاگو را هدف قرار داده است. چنانچه این موشک دارای کلاهک هسته‌ای باشد، حدود ۱۰ میلیون نفر را درجا خواهد سوزاند و تعدادی به همین میزان را مجروح و مصدوم می‌کند. روسیه و چین از خود رفع مسئولیت کرده و معلوم نیست که کره‌شمالی هم شلیک‌کننده موشک مذکور باشد. پدافند دفاعی هم عمل نمی‌کند و موشک لحظه به لحظه به شیکاگو نزدیک‌تر می‌شود. 
کد خبر: ۱۵۲۵۷۵۱
نویسنده سعید مستغاثی

وزیر دفاع تنها راه مقابله را هدف‌قراردادن نقاط مختلف نظامی و اقتصادی دشمنان آمریکا دانسته و یک مشاور نظامی، دفترچه‌ای در مقابل رئیس‌جمهور قرار می‌دهد که در آن سه نوع پاسخ محدود و بازدارنده و گسترده وجود دارد؛ پاسخ‌هایی که می‌تواند به جنگ وسیع هسته‌ای و کشته‌شدن صدهامیلیون نفر منجر شود. 

رئیس‌جمهور در تصمیم‌گیری مردد است. یک‌دقیقه فرصت فکرکردن می‌خواهد، درحالی‌که فقط دو دقیقه تا برخورد موشک با شیکاگو وقت هست. 
این روایت را کاترین بیگلو (فیلمساز معروف هالیوود و برنده جایزه اسکار) در جدیدترین فیلم خود به‌نام «خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite) سه بار در موقعیت‌های مختلف تکرار می‌کند: یک‌بار در اتاق وضعیت کاخ‌سفید، یک‌بار در مرکز فرماندهی جنگ و یک‌بار هم همراه رئیس‌جمهور. 

بیگلو در این فیلم، آمریکا را کشوری مظلوم و طالب زندگی و خانواده و صلح نشان می‌دهد که رئیس‌جمهورش (با بازی ادریس البا) اهل ورزش و تعامل با ورزشکاران نوجوان و فرمانده اتاق وضعیت کاخ‌سفیدش (با بازی ربکا فرگوسن) مادری متعهد است که تا صبح بالای سر کودک تب‌دارش بیدار بوده و سپس راهی محل فرماندهی می‌شود و وزیردفاعش همچنان در اتاق‌جنگ، از بازی شب گذشته بازیکن مورد علاقه‌اش هیجان‌زده است. 

صلح برای آمریکا و جنگ برای ملت‌های دیگر!

مردم آمریکا در حال زندگی هستند؛ یکی از اعضای مهم اتاق وضعیت در آستانه ازدواج قرار دارد، معاون امنیت ملی آمریکا به همسر باردارش فکر می‌کند، رئیسش در حال عمل جراحی است و ....

در همین حال، چین به برگزاری مانور‌های گسترده ارتش خود روی آورده، زیردریایی‌های روسیه پنهان شده‌اند، ایران نیرو‌های نیابتی‌اش را در منطقه تقویت کرده، و حتی پاکستان به نیرو‌های ارتش خود آماده‌باش کامل داده است!

و بالاتر از همه اینها موشکی نامعلوم به سوی آمریکا شلیک شده تا وضعیت آمادگی عملیاتی‌اش را از درجه ۴ به درجه ۱ برساند؛ یعنی آمریکا، آرام و متین و ساکت، سر به زندگی خود دارد! و همه دنیا درصدد تهدید و نابودی او هستند! در نتیجه آمریکا هم باید وارد عمل شود، اگرچه تصمیمش برای رئیس‌جمهور آن، سخت است!

این تصویری است که در فیلم خانه‌ای از دینامیت و بسیاری دیگر از فیلم‌های تاریخ سینمای هالیوود ساخته شده و می‌شود. با همین تصاویر و فیلم‌هاست که ایالات‌متحده بیش از ۸۰۰ پایگاه نظامی در سراسر دنیا و هزاران مایل دورتر از خاک خود ایجاد کرده و با همین تصاویر و فیلم‌هاست که از جنگ جهانی دوم به بعد، آمریکا بیش از صد بار کشور‌ها و سرزمین‌های دیگر را مورد تجاوز خود قرار داده و خاک آنها را تیول خویش گردانده است. 

با توجیه همین تصاویر و فیلم‌هاست که تنها بمب‌های اتمی تاریخ را آمریکا بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی فروریخت و بیش از ۲۰۰ هزار تن را قتل‌عام و صدهاهزار تن را دچار آسیب‌های نسل‌کشی کرد. با همین فیلم‌ها، سال‌ها مردم ویتنام را مورد حمله انواع و اقسام بمب‌های سنگین و ناپالم و میکروبی و ... قرار داد و هزاران تن بمب بر سر آنها فروریخت و با عامل نارنجی، نسلی ناقص‌الخلقه در آن کشور باقی گذارد.

با همین تصاویر و فیلم‌ها بود که طی این ۶۰ ــ ۵۰ سال اخیر در ده‌ها کشور دخالت نظامی و ترور و کودتا کرد و حکومت‌های آنها را به‌هم‌ریخت و دست به کشتار مردمش زد، ازجمله در ایران که علاوه بر کشتار ده‌ها‌هزار نفر در سال‌های پیش از انقلاب، از جمله در ایران که علاوه بر قتل‌عام ده‌ها هزار نفر در سال‌های پیش از انقلاب، با طراحی، حمایت و پشتیبانی لجستیکی از توطئه‌ها و کودتا‌های متعدد، و نیز حمله صدام و اسرائیل به ایران، ده‌هاهزار نفر دیگر از این ملت را به شهادت رساند و صدهاهزار تن را دچار مصدومیت و آسیب‌های جبران‌ناپذیر کرد.

تهدید همیشگی «دیگران» در سینمای آمریکا

درواقع سینمای آمریکا از همان دوران صامت، آمریکایی‌ها را صلح‌طلب و محق و تحت ستم نشان داد که ناگزیر و برای دفاع از خود وارد هر جنگی شده و می‌شوند. از همان زمان که دیوید وارک گریفیث مشهور به پدر سینما، در فیلم «تولد یک ملت» (۱۹۱۵)، سیاهپوستان را افرادی شرور و خبیث نشان داد که به سفیدپوستان حمله برده و درصدد کشتار آنها هستند، اما گروهی به نام کوکلوس کلان (از خشن‌ترین و جنایتکارترین فرقه‌های تاریخ آمریکا که سیاهپوستان را زنده می‌سوزاندند) به کمک سفیدپوستان آمده و در دوربین گریفیث، سیاهپوستان به‌اصطلاح شرور را نابود می‌کردند!
این درحالی‌است که در واقعیت، همین سفیدپوستان آمریکایی، سیاهپوستان مذکور را از شهر‌ها و دیارشان در آفریقا به زنجیر بردگی کشیده و مانند حیوان به تجارت آنها پرداخته و ظلم‌های بی‌حدوحصر در حق‌شان روا داشتند، چنانچه بنا به نوشته‌های خود آمریکایی‌ها، طی این پروسه تجارت برده بیش از ۲۰۰ میلیون سیاهپوست قربانی شدند!

یا فیلمسازانی مانند جان فورد و هاوارد هاکس و ادوارد دیمیتریک و جورج شرمن و. با فیلم‌ها و سینمای وسترن، سرخپوستان و بومیان آمریکا را افرادی خبیث و شرور و بدذات نمایش دادند که به سفیدپوستان ظاهرا متین و آرام و متمدن و ... هجوم برده و به قتل و غارت آنها می‌پرداختند و این جمله ماحصل آن فیلم‌های وسترن بود که «سرخپوست خوب، سرخپوست مرده است»!

در سینمای آمریکا و هالیوود، غیرآمریکایی‌ها همواره در قامت «دیگران» (Others) به تصویر کشیده می‌شوند؛ عناصری که گویی بی‌وقفه، این آمریکایی‌های صلح‌طلب و سربه‌زیر! را تهدید می‌کنند. در نتیجه، فیلم‌ها نتیجه‌گیری می‌کنند که آمریکایی‌ها ناگزیر به آغاز جنگ و درگیری با آنها هستند تا خود را نجات دهند!

حتی زمانی شرقی‌های دور یعنی چینی‌ها و ویتنامی‌ها و کره‌ای‌ها و ... این «دیگران» شرور جلوه داده شدند؛ در فیلم‌هایی مانند: ۵۵ روز در پکن (نیکلاس ری ــ ۱۹۶۳)، وحشی و گیشا (جان هیوستن ــ ۱۹۶۸)، شکارچی گوزن (مایکل چیمینو ــ ۱۹۷۸)، اینجا کره است (جان فورد ــ ۱۹۵۲) و ....

نژادپرستی در اوج شعار‌های حقوق بشری

با وجود همه ادعا‌های شداد و غلاظ دموکراسی و حقوق بشر و شعار‌های ضد نژادپرستی، اما فیلم‌های هالیوودی مملو از نژادپرستی نسبت به همان «دیگران» است. آثاری که ظاهرا از ظلم به سیاهپوستان می‌گویند، اما همچنان آنها را عناصری درجه ۲ و بی‌خاصیت و بی‌مصرف و بی‌عرضه نشان می‌دهند که برای آزادی خود نیاز به سفیدپوستان موطلایی چشم‌آبی دارند! 

مانند فیلم‌های ۱۲ سال بردگی (استیو مک کویین ــ ۲۰۱۳)، خدمتکار (تیت تیلور ــ ۲۰۱۱) و جانگوی رهاشده از زنجیر (کویینتین تارانتینو ــ ۲۰۱۲) و ... و درمقابل آثاری که احیانا در آنها سیاهپوستان تا حدودی کنشگر و فعال به تصویر کشیده شده‌اند، مانند فیلم باتلر (لی دانیلز ــ ۲۰۱۳) یا بزرگ‌ترین مبارزه محمدعلی (استیون فریرز ــ ۲۰۱۳) اساسا در معرض دید قرار نمی‌گیرند و به حساب نمی‌آیند.

در مورد سرخپوستان که به‌جز همان فیلم‌های نژادپرستانه (و برخلاف آثار فوق درباره سیاهپوستان) به مثابه یک تابو برخورد شده و غیر از دو فیلم پاییز قبیله شاین (جان فورد ــ ۱۹۶۶) و با گرگ‌ها می‌رقصد (کوین کاستنر-۱۹۹۰) تقریبا هیچ فیلمی از ستم مضاعفی که آمریکایی‌ها در حق سرخپوستان به‌عنوان بومیان قاره آمریکا روا داشتند ساخته نشد و تصویری روی پرده سینما‌ها نرفت.

فیلم «قاتلین ماه گل» ساخته مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۲۳ اگرچه تا حدودی بی‌عدالتی و جنایت گروهی از سفیدپوستان اوکلاهما را در حق سرخپوستان قبیله اوسیج به تصویر می‌کشید، اما اولا محدوده این تصاویر بسیار کوچک و تقلیل جنایت تاریخی مهاجران سفیدپوست قاره آمریکا در حد یک شهر و قبیله بود و ثانیا خود سرخپوستان قبیله اوسیج در این جنایت مقصر به شمار آمده و اغلب دچار معضلات مختلف نشان داده می‌شدند و ثانیا همه این ماجرا‌ها برای سفیدشویی جنایتکار مخوفی به نام «جی ادگار» روایت شد که ۵۰ سال رئیس اف‌بی‌آی بود و قساوت‌های بسیاری مرتکب گردید. 

ایران‌ هراسی در هالیوود

اما در این میان ایران و ایرانی‌ها علاوه بر دارا بودن عناصر پدیده «دیگران»، تقریبا حدود ۵۰ سال (پس از پیروزی انقلاب اسلامی) است که بنا به اذعان و گفته‌های بار‌ها و بار‌ها تکرارشده مقامات آمریکایی و مشاوران‌شان و همچنین ناظران سیاسی و تئوریسین‌ها، منافع آمریکا را به خطر انداخته است. چگونه؟

قطعا ایرانی‌ها هیچ‌گاه به داخل خاک آمریکا تجاوز نکردند (همچنان که هیچ زمانی به هیچ کشور و سرزمین دیگری هم هجوم نبردند و همواره خود در معرض هجوم و تجاوز به خاک بوده‌اند) و حتی در نزدیکی آمریکا هم حضور نداشته‌اند، نه ناو و هواپیمای جنگی فرستادند و نه پایگاهی زدند. برخلاف ایالات متحده آمریکا که تقریبا دور تا دور ایران را با پایگاه‌های نظامی‌اش محاصره کرده است!

اما آنچه مد نظر آمریکایی‌ها از به‌خطرافتادن منافع‌شان در جهان است، اولا سرنگونی رژیمی در ایران توسط ملت ایران به‌وسیله انقلاب اسلامی بود که نوکر آمریکا و به قول خودشان ژاندارم آمریکا در منطقه غرب‌آسیا محسوب می‌شد و غارت از این سرزمین‌ها را برای اربابش نمایندگی می‌کرد؛ و ثانیا جلب‌توجه مردم دنیا به این‌که قرار نبوده و نیست که آمریکا مانند دوران برده‌داری و نسل‌کشی سرخپوستان، بازهم به قتل و غارت دیگران بپردازد و کسی در دنیا نباشد که در مقابلش بایستد. در همین مسیر بود که انقلاب اسلامی از نهضت‌ها و جنبش‌های آزادیبخش به‌خصوص در فلسطین و علیه اسرئیل (متحد استراتژیک آمریکا) حمایت کرد و همه اینها یعنی به‌خطرانداختن منافع آمریکا، یعنی درواقع به‌خطرانداختن دست‌اندازی آمریکا به سراسر دنیا.

از همین روی سینمای غرب به‌خصوص آمریکا و هالیوود علاوه بر اسلام‌هراسی که از ابتدای پیدایش و اختراع سینما وجود داشت، پدیده ایران‌هراسی را هم در دستورکار خود قرار داد. 

فیلم‌هایی مانند بدون دخترم هرگز (برایان گیلبرت ــ ۱۹۹۱)، سنگسار ثریا (سیروس نورسته ــ ۲۰۰۸)، تهران من، حراج (گراناز موسوی ــ ۲۰۰۹)، پرسپولیس و خورشت آلو با مرغ (هردو ساخته مرجان ساتراپی و ونسان پارونو در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱)، تقاطع (وین کریمر ــ ۲۰۰۹)، اورشلیم: شمارش معکوس (هارولد کرانک ۲۰۱۱)، سقوط کاخ سفید (رولند امریش ــ ۲۰۱۳)، آرگو (بن افلک ــ ۲۰۱۲) که جوایز اسکار بهترین فیلم و کارگردانی را هم دریافت کرد و ...؛ و سریال‌هایی همچون خانم وزیر (Madam Secretary)، رسوایی (Scandal) و فصل سوم سریال میهن (Homeland) و فصل هشتم سریال ۲۴ ازجمله این آثار بودند که تقریبا در تمامی آنها مردم انقلابی ایران، آدم‌هایی عقب‌افتاده و خشونت‌طلب و ضد تمدن تصویر می‌شدند که گویا جهان متمدن را تهدید کرده‌اند؛ و بالاخره در فیلمی مانند «تاپ گان: ماوریک» (جوزف کوشینسکی ــ ۲۰۲۲) ارتش آمریکا به این کشور و مردمش که منافع آمریکا را به خطر انداخته و در حال غنی‌سازی اورانیوم برای ساختن بمب اتمی بودند حمله نظامی کرده و سایت‌های هسته‌ای آن را مورد هجوم قرار داد؛ فیلمی که به‌خاطر آن تام کروز نخل طلای جشنواره کن را دریافت نمود (که فیلمسازان مهمی همچون اینگمار برگمان هرگز آن را نگرفتند)، اجنگنده‌های ارتش فرانسه در بالای سرش به پرواز درآمدند و خاندان سلطنتی انگلیس به نمایندگی ویلیام و کیت میدلتون به استقبالش رفتند! 

یعنی مجموعه قلدران حاکمیت صلیبی/ صهیونی غرب به استقبال یک فیلم تروریستی و متجاوزانه رفتند که تجاوز به ایران را قهرمانی و دفاع جعل می‌کرد؛ آنچه دو سال بعد در واقعیت اتفاق افتاد و تاسیسات هسته‌ای ایران مورد تهاجم آمریکا قرارگرفت!

newsQrCode
برچسب ها: سعید مستغاثی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها