یادداشتی بر کتاب «ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند» نوشته مرضیه اعتمادی

کتابی کم‌حجم و خوش‌خوان

یادم نیست اولین‌باراسم فلسطین راکی شنیدم.مثلا چندساله بودم که فهمیدم جایی توی این کره خاکی هست به اسم فلسطین که سال‌هاست درگیر جنگ و اشغال است یا این‌که چندساله بودم که فهمیدم به جمعه آخر ماه رمضان می‌گویندروز قدس و مردم به خاطر فلسطینی‌ها با زبان روزه راهپیمایی می‌کنند.
یادم نیست اولین‌باراسم فلسطین راکی شنیدم.مثلا چندساله بودم که فهمیدم جایی توی این کره خاکی هست به اسم فلسطین که سال‌هاست درگیر جنگ و اشغال است یا این‌که چندساله بودم که فهمیدم به جمعه آخر ماه رمضان می‌گویندروز قدس و مردم به خاطر فلسطینی‌ها با زبان روزه راهپیمایی می‌کنند.
کد خبر: ۱۴۹۵۶۲۴
 
اسم این سرزمین را خیلی وقت پیش شنیده‌ام اما چیز زیادی درباره‌اش نمی‌دانستم. آن‌قدری می‌دانستم که مسجدی به نام بیت‌المقدس در فلسطین وجود دارد که به مسلمانان اجازه نمی‌دهند در آن مسجد نماز بخوانند. 
   
کرانه باختری کجاست
همه این ماجراها گذشت تا چند سال پیش که مسأله اشغال دوباره خانه‌های فلسطینی پیش آمد. توی رسانه‌ها می‌دیدیم که مردم را از خانه‌های‌شان بیرون می‌کردند و بعد اشغالگران ساکن آن خانه‌ها می‌شدند. توی فیلم‌ها زنان و مردانی را می‌دیدیم که جلوی خانه خودشان ایستاده‌اند و به ساکنین جدید ناسزا می‌گویند.همان روزها بود که عده‌ای شروع کردند به روشنگری درباره فلسطین. با نقشه و عکس توی صفحات مجازی نشان‌مان دادند که کرانه باختری کجاست و غزه کجا و فرق این دو را برای‌مان روشن کردند. حتی فهمیدیم آن مسجد، مسجداصلی نیست که همه دعواهاسرآن است.حالا ازفلسطین بیشترمی‌دانستیم وحماس رابیشتر می‌شناختیم. حالا فهمیده بودیم که غزه یک زندان بزرگ روباز است. دغدغه‌مان درباره قدس، غزه و فلسطین محدود می‌شد به همان روز قدس. هم ما و هم رسانه‌ها.تا هفت اکتبر و شروع یک نسل‌کشی جدید. حالا دیگر نمی‌توانستیم غزه و فلسطین را نبینیم. حالا همان‌قدر دل‌نگران آن پسربچه ترسیده توی فیلم بودیم که نگران بچه کوچک خودمان بودیم. بچه خودمان را بغل می‌کردیم و برای بچه‌های بی‌پناه غزه اشک می‌ریختیم و مویه می‌کردیم. بعضی‌های‌مان توی صفحات‌مان شروع کردیم به ابراز انزجار. برخی دوباره شروع کردند به روشنگری. برخی پول و طلا برای جبهه مقاومت و مردم گرسنه غزه ارسال کردند و برخی دست به قلم شدند و از فلسطین نوشتند.
   
داستانی واقعی
مثل مرضیه اعتمادی با کتاب «ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند»؛ داستانی واقعی که با تخیل آمیخته شده است. بخش تخیلی ماجرا مربوط به یک زن و شوهر جوان است که در یک سوئیت دانشجویی زندگی می‌کنند و همسایه‌ای فلسطینی دارند. بخش واقعی داستان، داستان زندگی آن خانواده فلسطینی است. زندگی در بستر تاریخ.در این کتاب تخیل و واقعیت آن‌قدر درهم تنیده‌شده که اگر کسی نویسنده اثر را نشناسید، گمان می‌کنید که همه اتفاقات واقعی است. ای‌کاش نویسنده در مقدمه کتاب، هم درمورد بخش تخیلی داستان توضیح می‌داد و هم به روند مصاحبه‌ها اشاره می‌کرد. البته نبود این مقدمه در اصل ماجرا خللی ایجاد نکرده است.
   
قلم روان و شیرین
مرضیه اعتمادی را پیش از این به عنوان نویسنده کتاب‌های ناداستان می‌شناختیم اما این بار با همان قلم روان و شیرین تا حدود زیادی از پس خلق داستان برآمده است. هم گره‌افکنی هم تعلیق و هم شخصیت‌پردازی. گرچه همه اینها در خدمت روایت اصلی داستان است. جذابیت ماجرای اصلی، باعث شده تا فاصله بین گره‌گشایی‌ها تا گره بعدی پر شود و روند بدون تعلیق داستان به چشم نیاید.نویسندگان زیادی هستند که برای بیان واقعیت متوسل به داستان می‌شوند. یکی از ترفندهایی که در چندسال اخیر رایج شده، زاویه داشتن با سوژه اصلی یا بی‌خبری از آن است. مثلا یک مسیحی یا یک مسلمان اهل تسنن وارد مسیر اربعین شده، کم‌کم با فلسفه اربعین آشنا می‌شود یا آشنایی یک دختر بی‌حجاب با یک خانواده شهید و تحول دختر.
   
تفاوت این داستان با داستان‌های مشابه
مرضیه اعتمادی هم برای روایت ماجرای خانواده همسایه، از همین ترفند استفاده کرده. عاطفه، شخصیت اصلی داستان با مسأله فلسطین بیگانه است و در روند داستان کم‌کم با آن آشنا می‌شود اما تفاوت این داستان با داستان‌های مشابه این است که عاطفه این داستان، یک زن جوان مذهبی است و قرار نیست متحول شود. اوفقط قرار است تحت‌تأثیر قرار بگیرد اما آیا لازم است که همیشه از این تکنیک استفاده کنیم؟ به نظر من نه. حتی اگر عاطفه با مسأله فلطسین آشنایی داشت، هیچ ضربه‌ای به روایت اصلی وارد نمی‌شد. حتی آشنایی او با مسأله فلسطین می‌توانست برخی از ماجراها را روشن‌تر کند. مثلا او در جایگاه راوی به روز نکبت اشاره می‌کرد و بعد روایت راوی دوم را ثبت می‌کرد.اعتمادی در این کتاب فقط تاریخ جنایات اسرائیل را روایت نکرده بلکه او به بهانه روایت زندگی شخصیت‌های فلسطینی، به سبک زندگی و آداب و رسوم آنها نیز پرداخته است. از مراسم عروسی گرفته تا مراسم عزا و مراسم رسمی: «ریحان،‌ اینها به عید فطروقربان می‌گویند عید. این دو روز برای‌شان خیلی اهمیت دارد.
رضوان می‌گفت چند روز قبل از عید، همه جمع می‌شدند خانه مادربزرگش و به تعداد زیاد کیک می‌پختند.» «طوبی و دخترها می‌گویند سماقیه یک غذای دسته‌جمعی است. مثل حلیم؛ تنها خوردنش، کیف نمی‌دهد».
ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند، کتابی کم‌حجم و خوش‌خوان است که می‌شود در یکی دو نشست آن را خواند و به فلسطین فکر کرد. چه با مسأله فلسطین بیگانه باشی و چه مسلط به همه رویدادها و وقایع.ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند، به‌قلم مرضیه اعتمادی در ۲۰۸ صفحه قطع رقعی، با شمارگان ۱۰۰۰نسخه و با قیمت ۱۲۰هزار تومان در نشر شهید کاظمی روانه کتابفروشی‌های سراسر کشور شده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ربع قرن با رادیو جوان

با وحید اسدی، مدیر رادیو جوان درباره رویکرد‌های جدید این رادیو در ۲۸ سالگی تأسیس آن گفتگو کردیم

ربع قرن با رادیو جوان

نیازمندی ها