یعنی همه برای اینکه روی دست همدیگر بلند شوند، ارقام پیشنهادی را افزایش میدهند. این وضعیت (منهای تورم) نوعی افتخار برای همه تلقی میشود. حالا مباحث دورهمیها و گفتمانهای خصوصی و علنی پیرامون این دور میزند که فلانی برای مستند یکساعتهاش فلان مبلغ دریافت کرده است. در واقع رقابت در برآوردها، نفس «هنر سینما» را گرفته است. وقتی نظری به فهرست برآوردها میاندازیم، مخمان سوت میکشد. پذیرایی چندصد میلیون، ایاب و ذهاب... هتل پنج ستاره... البته که یک ضلع سینما، صنعت است. یا بهتر بگویم در کنار اضلاعی چون هنر و رسانه، پول و سرمایه، ضلع تعیینکننده و مهمی است.
خیلی هم مهم است اما آیا همهچیز پول است؟ جواب این پرسش هم منفی است. تجربه نشان داده که در بسیاری از پروژههای سینمایی گرانقیمت، چیزی که «فید» است همانا هنر سینما و ضعف مفرط کارکرد رسانهای چنین فیلمهایی است. روزگاری بود که فیلمسازان به همهچیز فکر میکردند جز منتفعشدن از رهگذر فیلم سازی، آنهم تا این حد که بخواهد احاطهشان کند. از آنجایی که پول و «خوردن»، همه اطراف و اکناف فیلمسازی را تشکیل داد، یا بهعبارتی فرهنگ و رسم و رسوم فیلمساختن شد کسب رقمهای میلیاردی، دیگر بهتدریج فیلمها از نفوذ در روح و روان و مغز مخاطبان بازماندند و عقیم شدند. اجازه بدهید بحث را با شعار کمپانی معروف والت دیزنی ادامه دهم: «ما فیلم نمیسازیم که پول دربیاوریم بلکه پول درمیاوریم که بتوانیم فیلم بسازیم». شعار این کمپانی واقع در بلاد استکباری را التفات بفرمایید که در ادامه دستاوردهایشان چگونه جهان را مسخر کرده است. ولی ما هرچه از روزگار سبک فیلمسازی سنتی/ایرانی فاصله گرفتیم و پولهای کلان وارد مناسبات تولید شد یا بهعبارتی به سالی صد فیلم بلند رسیدیم که در گرایش تولیدی نوعی صنعت محسوب میشود، اضلاع مهم سینما را باختیم. فکر نکنید که فقط والتدیسنیها پول در میآورند تا فیلم بسازند، خیر! بروبچهها و رفقا و همکاران ما در سالهای قبل از اقتصادزدگی «بخوربخور»، چنین سبک و سیاقی را انتخاب کرده بودند. تقریبا همه نسلاولیها و دومیها، سالهایی را به یاد دارند که امیر نادری فیلم میساخت، مثلا دونده را ساخت، کتونی و پیکان مدل پایین و... همه کیانوش عیاری، عبدا... باکیده، جهانگیر الماسی و... را از دوران سینمای آزاد و بعدترها بیاد دارند که چگونه سفره پهن میکردند و کجا میخوابیدند. باور کنید روزگاری که برای ما خاطره شده است، خیلی از وضعیت حاکم بر والت دیزنی جلوتر بودیم. بهقول معروف آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ همین روزها نقل قولی از «بیژن مفید» منتشر شده که گفته بود: «کل هنرپیشهها و عوامل فیلم با یک وانت پیکان میرفتیم سرصحنه». شاید صحبت بیژن طعنهای بر بضاعت محقرانه سینما بوده است، ولی باور کنید حکایت همدلی و رفاقتی بود که فیلمها ساخته میشد، ولی از دورهای به بعد، چنین شعارها و رویکردهایی در نزد اغلب فیلمسازان رنگ باخت، بهطوریکه همه به نهادها و ارگانهای دارای مأموریت کار فرهنگی هجوم آوردند تا بتوانند با پولهای سینما برجسازی یا در اشل پایینتر، کارو کاسبی راه بیاندازند. این قلم بههیچوجه مبلغ زیست مرتاضانه در سینما نیست اما براین باور است که نیازمند سینماگرانی هستیم که متعصبانه پای سینما بایستند. تهیهکنندگانی که پول دربیاورند تا فیلم بسازند و نه برعکس. باور دارم که این رقابت در افزایش برآوردها، بیماری درون خانوادگی سینما است. تورم بهجای خود، ولی مسابقه در بالابردن ارقام رشتههای فرعی ساخت فیلم، مفسدهساز است. یادمان باشد همه داخل یک کشتی هستیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
با وحید اسدی، مدیر رادیو جوان درباره رویکردهای جدید این رادیو در ۲۸ سالگی تأسیس آن گفتگو کردیم
بررسی آسیبهای نگاه غرب به مسأله زن در گفتوگوی «جامجم» با دکتر عاصمه قاسمی، جامعهشناس
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد