علیرضا خالقدادی، نقاش در گفت‌وگو با «جام جم» تشریح کرد

نقاشی با اشک

علیرضا خالقدادی، هنرمند متعهد متولد کرمان و خطه جنوب کشور است که آثار متعددی در زمینه نقاشی و پوستر خلق کرده است. خالقدادی طی سال‌ها فعالیت هنری در ده‌ها نمایشگاه انفرادی و گروهی داخلی شرکت کرده و موفقیت‌های بسیاری به دست آورده است.
کد خبر: ۱۴۶۲۶۶۷
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر
 
در کارنامه فعالیت‌های هنری او تألیف و تصویرسازی کتاب، طراحی کمیک‌استریپ و استوری‌بُرد نشریات، تألیف فیلمنامه، ساخت مجسمه، عضویت در هیأت داوری جشنواره‌ها، مدیریت هنری ده‌ها همایش و نمایشگاه مانند طراحی اولین و دومین اجلاس سراسری فلسفه انتظار مهدی موعود(عج) دیده می‌شود.خلق آثاری دررابطه با جنگ با فضای بومی ومذهبی و تلفیق آنها با تخیل،آثاری از این هنرمند به وجودآورده که منحصر‌به‌فردجلوه می‌کند.همین موضوع بهانه‌ای برای گفت‌وگو بااین هنرمند شد که درادامه ازنظر می‌گذرانید.

نقش زنان در جنگ در آثار شما به‌ویژه آثاری که در ارتباط با موضوع فلسطین خلق کردید، پررنگ است. این نقش از نگاه شما چه ابعادی دارد؟
وقتی هنرمند می‌خواهد اثری را به وجود آورد، مسلم است دقت می‌کند که چگونه آن اثر از حس لازم برای انتقال احساس برخوردار باشد‌. به‌طور کلی زن موجود ظریفی است و احساسات بر او غلبه دارد. به‌ قول پیامبر اسلام(ص) زن ریحانه‌ای است برای بوییدن و به قول امام علی(ع) قهرمان زورآزمایی نیست. در حوادث تلخ و وحشتناکی مانند غزه این موجود مملو از احساس و مهربانی که به‌سرعت اشکش جاری می‌شود، در هنگام دیدن آوار روی فرزندان و حتی همسرش که نان‌آور و پناهش بوده، چگونه باید تحمل کند؟... مسلم است که اگر در اثر هنری به زن اشاره نشود، اثر حس لازم را ندارد و مورد توجه چندانی قرار نمی‌گیرد. 

شما اهل کرمان هستید و با توجه به نقش اهالی کرمان در جنگ تحمیلی به‌ویژه حاج قاسم سلیمانی، نقش زیست‌بوم در آثار شما قابل ردیابی است. 
بنده متولد کرمانم اما اصلیتم سیستان و بلوچستانی است و در عین حال عشق و علاقه‌ام به کرمان غیر قابل انکار است که خاطرات زیبا و فراموش‌نشدنی از آنجا دارم. زمان حضور در لشکر۴۱ ثارا...این عشق و علاقه را احساس می‌کردم و آنها را جزئی از وجود خود می‌دانستم‌. خاطراتی که از کودکی تا کلاس دوم در کرمان داشتم، به نحوی در آثارم بروز و ظهور یافته است‌. یادم می‌آید با پسر و دختربچه‌ها برای پیدا کردن سپند به دامنه کوه می‌زدیم. یک بار دیگر هم سیل یکباره مرا که در کف رودخانه بازی می‌کردم، غافلگیر ‌کرد و در مقابل روستاییان که از بالا این وضع را نگاه می‌کردند، جیغ می‌زدند، چون سیل می‌خواست مرا ببرد، ولی خداوند چنین نخواست. تمام این اتفاقات در خلق این نقاشی‌ها مؤثر بوده و خدا از من حفاظت کرد تا شاید این آثار به ‌وجود آید.
 
آثار شما به‌عنوان یک هنرمند انقلابی دارای دو بعد از رشادت‌های ملی و میهنی و پیوند آنها با مفاهیم عاشوراست؛ چیزی که سال‌هاست در هنر ایرانی سابقه دارد. نوع نگاه شما به این موضوع چه شاخصه‌هایی دارد؟
اغلب حاضران در دفاع‌مقدس می‌دانند که جنگ ما با سایر جنگ‌های جهان متفاوت است و همه رزمندگان حاضر در جنگ، در رکاب امام حسین‌(ع) می‌جنگیدند و انگار ایشان و شهدا از بالا همه را نظاره و در مواقع لزوم حمایت و هدایت می‌کردند. طنین نوحه‌های حسینی بود که همواره کوه و دشت مناطق جنگی را معطر می‌کرد. یادم می‌آید در غرب کشور در یکی از قرارگاه‌ها‌ی لشکر ۲۷ محمد رسول‌ا...‌(ص) با شهید بزرگوار سیدجواد امامیان در حال گفت‌وگو بودیم که در حین تعریف کردن خاطره‌ای به جایی که نشستیم اشاره کرد و گفت‌: زیارت عاشورا می‌خواندم‌، اینجا حضرت فاطمه زهرا‌(س) ظاهر شدند و دیگر این‌که سید‌الشهدا(‌ع) در لحظات آخر شهدا‌، بر بالین آنها حاضر می‌شدند. اگر ما در تصویر کردن رشادت‌های ملی و میهنی، این نگاه در آثارمان نباشد و معنویات را حذف کنیم، کوتاهی کرده و دروغ گفته و شاید خیانت کرده باشیم.
 
برخی از آثار شما توجه به موضوعات روستایی به ویژه زیست‌بوم‌های مختلف مثل سیستان‌و‌بلوچستان است. توجه به این نگاه رنگارنگ در اقوام ایرانی چه مشخصه‌هایی دارد؟
کشور ما به لحاظ تنوع قومی در جهان بی‌نظیر است و همه این اقوام به نحوی در جنگ حضور داشته‌اند. با توجه به منفور بودن جنگ، اگر همه هنرمندانی که در مورد جنگ کار کرده‌اند، با نگاه به یکی از این اقوام آثارشان را به‌وجود می‌آوردند، چه صحنه‌های عالی و زیبایی را می‌توانستند برای مخاطب امروز و آینده جهان به نمایش بگذارند که در عین‌حال می‌توانست در مورد سایر رشته‌های هنری نیز این موضوع صادق باشد. چنین نگاهی موجب می‌شود علاوه بر تنوع و زیبایی آثار دفاع مقدس، لایه‌‌های پنهان جنگ مثل امدادهای غیبی، ارتباط با عالم غیب و ملکوت و‌... در آنها تجلی یابد. 
 
پالت رنگی شما بیشتر حول محور رنگ آبی است. با توجه به نسبت نزدیک این رنگ با هنر ایرانی؛ شما چرا به این رنگ توجه نشان می‌دهید؟
غلبه یک رنگ در اثر هنری در بسیاری از موارد به صورت عمد و در پاره‌ای از موارد به‌صورت ناخودآگاه و غیرعمد صورت می‌گیرد. احتمال زیاد دوره‌های آبی و صورتی و‌... در آثار پیکاسو نیز به همین صورت است؛ به همین دلیل، دوره استفاده از رنگ آبی در آثارم -که فکر می‌کنم به‌صورت ناخودآگاه صورت گرفته- مربوط به زمان دانشجویی‌ام مصادف با جنگ تحمیلی و دوره‌ خاص تحمل سختی‌ها‌ و مقاومت‌ بوده است. به‌دنبال این تجربه، رشد معنوی و باورهای اسلامی و مردم ایران بارور شد. این استفاده از رنگ آبی به صورت جسته‌گریخته تا‌کنون ادامه داشته است. رنگ آبی همان رنگی است که زمینه اثر معراج پیامبر‌(ص)، سلطان محمد و صدها اثر در هنر ایرانی در سبک‌ها و تکنیک‌های مختلف دیده می‌شود. در تصویرگری بخش‌های مختلف و در رنگ گنبد و مناره و... حضور دارد. به غیر از این هم نیست که هنرمند مسلمان کالبدش در زمین و روحش با آسمان مانوس است.
 
امروز توجه به موضوعی مانند فلسطین که شما از گذشته هم به آن رویکرد داشتید، در آثارتان دیده می‌شود و به نظرتان خلق آثار هنری با این محور چه اهمیتی در جهان معاصر دارد؟
اگر مسأله فلسطین مسأله اصلی جهان اسلام نبود، باز هم برای فرد مسلمان به لحاظ انسانیت و وجدان واجب بود که از حیثیت آنها دفاع کند. مگر پیامبر اسلام(ص) نفرمود که اگر کسی صدای فریاد مسلمانی را بشنود و به کمک او نشتابد مسلمان نیست. امیرالمومنین علی(ع) در خصوص در آوردن طوق از پای دختر یهودی در سرزمین اسلام نیز فرمود که جا دارد از غصه بمیرد. بنابراین، به این دلیل که اسلام برای همه بشریت آمده؛ رویکرد هنرمند مسلمان باید به گونه‌ای باشد که همه مردم جهان مخاطب او باشند و توجه هنرمندان به مسأله فلسطین می‌تواند به تقویت حس همدردی در داخل کشور و توجه جهانیان به خصوص کشورهای اسلامی را به ظلم خونخواران عالم که محترمانه نسل‌کشی و به تدریج زمین‌هایشان را تصاحب می‌کنند، جلب کند.
 
برای آشنایی نسل جوان با هنرهای تجسمی و هنرمندان این حوزه چه پیشنهاداتی دارید؟
امروز جهان توجه خاصی به هنرهای تصویری دارد. نفس انسان برای کسب اطلاعات کوتاه‌ترین و راحت‌ترین و لذت‌بخش‌ترین راه را انتخاب می‌کند. فضای مجازی در اینجا با پشتیبانی همه‌جانبه نقش خود را به نحو احسن بازی می‌کند. اینجاست که نقش هنرهای تجسمی آشکار می‌شود تا حقیقت رابه انسانی که درفضای مجازی غرق شده نشان دهد.دراین رابطه پنج راهکاربه نظرم می‌رسد. اول: دستگاه‌های متولی فرهنگی و هنری افراد توانمند، نخبه و دلسوز را در حوزه هنرهای تجسمی شناسایی و در حد نیاز نیروی جدید تربیت کنند.  دوم: اندکی از بودجه برنامه‌های کم‌بازده را برای حمایت از تولید آثار این هنرمندان اختصاص دهند. در چارت اداری‌شان نیز جایی برای آن در نظر بگیرند تا با تغییر مسئولان اوضاع به حال اول برنگردد. سوم: دستگاه‌های فرهنگی و هنری آسیب‌های اجتماعی مختلف را شناسایی کنند تا آثار هنرمندان تجسمی هم برای رفع این آسیب‌ها تولید شود. چهارم: دستگاه‌های ذی‌ربط تمام برنامه‌ریزی و همت خود را در جهت انعکاس آثار تجسمی درفضای مجازی وحتی سایرفضاهای موردنیاز به کارببندند. می‌توان ازتجربیات دستگاه‌های فرهنگی و هنری که در جهت تولید آثار تجسمی قدم برداشته‌اند استفاده کرد و از آنها کمک گرفت. با توجه به تجربیاتی از این دست که در گذشته داشتم، این روش علاوه بر این‌که مراکز فرهنگی و هنری را از رکود و رخوت بیرون می‌آورد، آنها را به مراکزی پویا و فعال تبدیل می‌کند که باعث می‌شود بسیاری از فارغ التحصیلان این رشته هرز نروند و جذب کار مفید شوند.
 
با توجه به پیشرفت تکنولوژی هوش مصنوعی فکر می‌کنید چقدر این تکنولوژی می‌تواند آینده هنر نقاشی را دگرگون کند؟
در کلاس آموزشی که در محل حوزه هنری زاهدان داشتم، مواردی پیش می‌آمد که هنرجویان از هوش مصنوعی استفاده می‌کردند، اما چون هوش مصنوعی با توجه به اطلاعات داده شده خدمات می‌دهد، این بهره‌گیری به‌صورت ابتر و ناقص انجام می‌شد. هوش مصنوعی شاید در بسیاری ازرشته‌های هنری تأثیر چندانی نداشته باشد،اما درهنرهای تجسمی وبه‌خصوص بی‌انگیزه کردن نقاشان متعهد نقش مهمی دارد. به‌خصوص با توجه به راحتی و بدون‌هزینه‌بودن، اخیرا بسیاراستفاده می‌شود.فقدان آشنایی برخی از دست‌اندرکاران رسانه و آشنانبودن به زوایای مخرب و ویرانگر آن در حیطه تجسمی در بلندمدت بیشترین ضربه را به هنرمندان متعهد خواهد زد. به‌علاوه، پشت هر نوع تصویرکردن آرمان و اعتقاد هنرمند، یک صاحب فکر و عقیده و ایدئولوژی قرار دارد. درحالی‌که اثر تکراری تولیدشده با هوش‌مصنوعی را می‌تواند هرکسی خلق کند. 

تابلوی گودی قتلگاه  چگونه خلق شد؟
اولین طرحی که با موضوع عاشورا زدم «ذوالجناح» بود.سال۵۸ در دوران سربازی بر بالای تختم با خودکار روی چوب -برای این‌که همیشه جلو چشمم باشد- نوشتم راهتان راه حسین(‌ع). آثار دیگری هم در زمان جنگ و پس از آن کار کردم. علاوه بر نقاشی چند سال به ضرورت پوستر کار می‌کردم که همه چاپ شده است.ماجرای محتشم کاشانی که امیرالمومنین(ع) درخواب به ایشان فرمود:«برادرتان عبدالغنی از دنیا رفت، برایش شعر گفتی اما برای حسین(ع)من شعر نگفتی» وهمچنین دکترمظلومی که گفته بودند: «این کارکمی نیست که هنرمند نقاش فرد را از زمان خودش بردارد و ببرد سر صحنه کربلا »همواره درذهنم مرور می‌شد.به طور کلی در محرم انسان سخت تحت تأثیر ذکر مصائب عاشورا قرار می‌گیرد. قبل از شروع اثر به این حقیقت رسیدم که کوتاه‌ترین راه برای نشان دادن حق از باطل، تصویر کردن اوج این حادثه؛ یعنی گودی قتلگاه یا ضیافتی برای حسین(ع) است که قبل از آن تابلوی«اسرای شام» زمینه به وجود آوردن آن اثر را فراهم کرد.علاوه براین، موضوع عاشورابرای هدایت انسان همیشه نو تازه و کوتاهترین راه است که امروز ما با وجود نجواهای شیاطین به‌شدت به آن نیاز داریم .این اثر از محرم شروع شدودرمحرم سال بعدبه اتمام رسید؛ یعنی یکسال طول کشید. معنایش این بود که علاوه بر کار تحقیقی در مبحث مقتل‌، یکسال اشک ریختن و در کربلا حضور داشتن و وقتی پس از آن به لطف پذیرفتن‌شان زیارت آنجا نصیبم شد، متوجه شدم تحقیقاتم درست و دقیق بوده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها