مرد جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت این درخواست گفت: آقای قاضی همسرم اشتباه بزرگی مرتکب شده و من نمیتوانم او را ببخشم. او آبروی مرا پیش مادرم و خانوادهام برده است. ماجرا از این قرار بود که ما از چند وقت پیش، از لحاظ مالی دچار مشکل شدیم. عاطفه میدانست که من چقدر غرورم برایم اهمیت دارد. به او گفتم کاری نکن و نگران نباش، خودم حلش میکنم. بدهی زیادی داشتیم و من مجبور شدم وام بگیرم. تا اینکه عاطفه یک روز آمد و گفت که از محل کارش وام زیادی گرفته و قرار شده از حقوقش کم کنند. او پول را به من داد و گفت که بدهیام را پرداخت کنم. آن لحظه خیلی از این کارش خوشحال شدم. با خودم گفتم چقدر به فکر زندگیمان است. حتی به خودم قول دادم در آینده برایش جبران کنم اما مدتی که گذشت حقیقتی را فهمیدم که بسیار شوکه شدم. همسرم سراغ مادرم رفته و از او پول قرض گرفته بود. حتی تمام مشکلات مالی که داشتیم را هم به او گفته بود. خیلی تعجب کردم. باورم نمیشد که عاطفه مرا پیش خانواده خودم خار کرده و حتی به من هم دروغ گفته بود. او جلوی من نقش بازی کرد که چقدر زن فداکاری است؛ در صورتی که از مادر خودم پول گرفته بود. من اگر میخواستم میتوانستم خودم سراغ مادرم بروم و از او پول بخواهم. اینطوری تا این حد هم غرورم له نمیشد. اینکه همسرم جلوی مادرم سر خم کند، خیلی برایم بدتر بود. هرچه فکر میکنم نمیتوانم این کار همسرم را ببخشم. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم، چون دیگر به او اعتماد ندارم. در ادامه، همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم موضوع را زیادی بزرگ کرده است. او به خاطر همین غرورش داشت زندگیمان را نابود میکرد. کلی بدهی داشتیم که نمیتوانستیم پرداخت کنیم. شوهرم با قرض و بدهیهای بیشتر میخواست بدهیهای قبلیاش را تسویه کند. این کار، اوضاع را خرابتر میکرد. وضع مالی مادرش بسیار خوب است و او زن دستودلبازی است. بارها به او گفتم از مادرت قرض بگیر ولی قبول نمیکرد. وقتی دیدم اوضاع خیلی بد شده و شوهرم حالش خوب نیست، از روی اجبار به مادرشوهرم رو انداختم. میدانستم مشکلمان را حل میکند. من فقط به خاطر شوهرم و زندگیمان این کار را کردم. فکر نمیکردم شوهرم تا این حد عکسالعمل نشان دهد. فکر میکردم کمی ناراحت میشود و وقتی دلیلش را برایش توضیح دهم، آرام میشود. تصور میکردم اگر بداند به خاطر خودش این کار را کردم، حتی از من تشکر هم میکند. البته اصلا فکرش را هم نمیکردم که به گوشش برسد. با خودم گفتم خودم به صورت قسطی پول مادرشوهرم را پس میدهم و ماجرا تمام میشود اما شوهرم پیشنهاد طلاق را مطرح کرده است. در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
نظر مشاور
ترمیم رابطهای که در آن بیاعتمادی وجود دارد، آسان نیست
سارا شقاقی،روانشناس دراین خصوص میگوید:درست است که درهرازدواجی به کمی حریم شخصی نیازهست،ولی حریم شخصی با پنهانکاری تفاوت زیادی دارد. درک تفاوت این دو موضوع و رعایت اصول اعتماد و صداقت در ازدواج، کمک میکند تا زوجها بتوانند رابطه سالمتر و پایدارتری را تجربه کنند. وجود مخفیکاری یا وجود صداقت در ازدواج، بر کیفیت ارتباط همسران تأثیر بسزایی دارد. عدم پنهانکاری و به عهده گرفتن مسئولیت رفتارهای خود در یک رابطه عاطفی، باعث افزایش حس اعتماد و صمیمیت همسران میشود. در یک رابطه عاطفی سالم، لازم است زوجها با یکدیگر صداقت داشته باشند حتی اگر تصور میکنند این صداقت باعث ایجاد دعوا یا جنجال میشود. گاهی ترمیم رابطهای که در آن بیاعتمادی وجود دارد، آسان نیست. در این صورت یاریجویی از متخصص و مشاور مجرب میتواند بسیار راهگشا باشد. پنهانکاری و دروغ ازجمله اشتباهاتی است که میتواند تأثیری بسیار مخرب بر سلامت زندگی مشترک داشته باشد. پنهانکاری سبب بیاعتمادی و از بین رفتن صمیمیت میشود. مخفی کردن موضوعات از همسر میتواند دلایل متعددی ازجمله ترس و خجالت از بازگویی حوادث پیش آمده یا اشتباهات انجام شده داشته باشد اما زوجها باید بدانند که بدون وجود اعتماد متقابل، زندگی مشترک ادامه نخواهد یافت و با مشکلات جدی روبهرو خواهد شد.