مثلا همین ژاپنیها، از درد ریزی چشم، در تمام محصولات فرهنگیشان از جمله انیمهها و داستانهای مصورشان «مانگا»، دوتا چشم درشت گوگولی میکشند که یک آدم به آن آویزان شده است و اینطور آب روی آتش حسرتشان میریزند. همین مقدمه را بهانهای بدانید برای پرونده این شماره یعنی: کمیک استریپ، داستان مصور یا پینما.
از کجا به کجا؟
برای اولین بار در شماره ۲۷ از مجموعه کمیکهای کارآگاهی در می۱۹۳۹ متولد شد و حالا دمدمای ۸۵ سالگیاش است. احتمالا بابکین، طراح و خالق شخصیت بتمن روزی که مداد دست گرفت و اولین پیرنگها را از این شخصیت جذاب کمیک کشید، میدانست او تا ۸۵ سال بعد هنوز شوالیه تاریکی است. جک کربی، رقیب کین در مارول هم همینطور. سال۱۹۴۱ بود که ورود شخصیت جذابی به نام «کاپیتان آمریکا» به عنوان یک ابرقهرمان مارولی در دنیای کمیک با آن سپر ضد گلولهاش در بیش از ۷۵کشور جهان سر و صدا به پا کرد و شناخته شد. آن دو اولین شخصیتهای کمیک به شمار میروند و باب کین و جک کربی اولین رقبای همدیگر در دنیای جذاب داستانهای کمیک هستند. کتابهایی که نوجوانان دهه ۱۹۰۰ میلادی به بعد اول در آمریکا و بعد، پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن، جزو سرانه مطالعهشان محسوب میشد و به نوعی شده بود سرگرمی و تفریح و جزئی از زندگیشان. کمیک استریپ یا داستانهای مصور، روح اسطورهطلب و قهرمانساز ذهن کودک و نوجوان آن دهه را خوب تغذیه میکرد و توقعاتش را به خوبی برآورده میساخت. اسطورههایی که با قدرتهای فوقانسانیشان تخیل بچههای آن زمان را قلقلک میدادند، به محدودیتی پایبند نبودند و عموما به خاطر شخصیت ملی، وطندوست و از خودگذشتهشان رویاساز و هویتبخش بودند. دیسی اولین داستانهای کمیک خود را در دهه۳۰ و در اوج دوران رکود اقتصادی آمریکا شروع کرد و با خلق«سوپرمن» نوید آیندهای پررونق و متفاوت را داد. او درواقع آغازگر ماجرای کمیکاستریپ در جهان بود و این داستانسراییها همواره با تحولات سیاسی، اجتماعی چه در آمریکا و چه در جهان خصوصا در جنگ جهانی دوم علیه هیتلر و ارتشنازی، همراه دولت و مردم پیش میرفت و موضع میگرفت. در واقع دو شرکت «دیسی و مارول» در قالب داستانهای مصور و جذاب، معنای جدید و دلخواه خود را از آزادی، رفاه، احیای سبک زندگی آمریکایی، اتفاقات روز و قانون و قانونمندی به کودکان و نوجوانان القا میکردند و اغلب شخصیتها خصوصا مارولیها نوجوان و جوان بودند. برای روده درازی درباره داستانهای مصور و پیشینه خواندنیشان کلمه کم میآید و بهتر است اگر مثل من علاقه به دانستنشان دارید، سری به مستندها و کتابهای مربوط به آن بزنید اما تا اینجا را اگر خواندهاید زشت است از «تنتن» خبرنگار رسانهای دنیای کمیک و سگش میلو که «هرژه» بلژیکی او را خلق کرده است اسمی نبرده باشیم. داستانهای ماجراجویانه تنتن پیش از ابرقهرمانهای مارول و دیسی در سال ۱۹۲۹ متولد و به ۷۰ زبان ترجمه شد و یکی از کتابهای گرانی بود که نوجوانان همسنوسال من آرزوی خریدنش را داشتند. اما در ایران به گفته سعید رزاقی در مصاحبهای که آذر ۱۳۹۲ با خبرگزاری تسنیم داشت اولین بار مجله کیهان بیش از۵۰ سال پیش سراغ این سبک یعنی پینما یا کمیک استریپ رفته است.
جذاب اما مغفول
از روزی که دنیای داستانسراییهای مصور و اسطورههای دوستداشتنیاش جا افتادند چند دهه میگذرد. حالا زمانه رسیده است به سرانه مطالعه پایین و مصرف رسانهای بالا و خلاصه نمودار فرهنگی حسابی جابهجا شدهاست و جای خالی اسطورههای بزرگ ایرانی در شخصیتپردازی داستانهای مصور خالی است. شخصیتهایی که مثل قهرمانان آمریکایی بعد از دههها باز هم احیا شوند و پیش از خلق آنها حسابی به ابعاد آن فکر شده باشد و نه مثل دارا و سارا تاریخ انقضایشان درست بعد از تولدشان باشد.
تاریخ فولکلور و اشعار و داستانهای اساطیری ما پر است از قهرمانهایی که میتوانند الگو باشند و حالا درست بعد از پیدایش فضای گیرای رسانه و مجازی تنور داغ است برای نوشتن و بازآفرینی شخصیتها و داستانهایی با تصاویر زیاد و محتوا و کلمات کم که در عین حال گیرا باشد. اتفاقی که به طرز عجیبی مغفول بوده و با اهمالکاری در فضای مکتوب مواجه است در حالی که میتواند به مطالعه و جریانسازی در بین کودک و نوجوان کمک بسیاری کند.
جواب چرایی این اتفاق را با مصاحبه و یادداشتی که در ادامه میخوانید میتوانید متوجه شوید اما ما نوجوانهایها میگوییم در فضای کمیک یا همان پینما در کشورمان چند چیز جایش خالیست:
۱. اتاق فکری که سرصبر و بدون عجله، با مطالعه صحیح دست به خلق شخصیت بزند
۲. فضای حمایتی از کتابهای مصور چه در بحث تصویرگری و نویسندگی، چه کاغذ و کیفیت چاپ و چه آموزش و کمک به فراگیری این هنر و مهمتر از همه تبلیغات
۳. اهمیت قائل شدن نسبت به این قالب خصوصا در همهگیری سرطانی فضای مجازی.