فلسطین و جهان معاصر

جهان و فلسطین چه نسبتی باهم دارند؟ جهان با چهره‌های گوناگون با فلسطین رابطه دارد. بدیهی ا‌ست آن رابطه دینی و مشترکات‌شان، آن رابطه انقلابی، سیاسی، تاریخی، روحی، فرهنگی و... که ایران با مردم و مقاومت فلسطین دارد همان رابطه‌ای نیست که مثلا کشوری چون روسیه، یا فرانسه، چین یا حتی ترکیه با آن دارد. اما روابط دیگر فلسطین با جهان نیز معنادار است؛ یکی از این رابطه‌ها، رابطه سرمایه‌داری جهانی با فلسطین است.
کد خبر: ۱۴۲۸۸۶۲
نویسنده احمد میر احسان - نویسنده و مستند ساز

 
جهان حریص سرمایه، انقلابی بودن فلسطین را مانع و مخل غارت خاورمیانه‌ای خود و چاه‌های نفت می‌داند. دیگر رابطه نسبت دولت‌های سرمایه‌داری و قدرت‌های استکباری آمریکا و اروپا و دولت‌های آسیای غربی و شیوخ نفتی ا‌ست. با فلسطین که تاریخ خود را دارد. ارتباط دیگر واکاوی افکارعمومی مردم جهان است و همچنین برخورد روشنفکران و این‌که چرا ژیژک، فیلسوف رادیکال چپ، شریک کودک‌کشی صهیونیسم راست از آب درآمده است. می‌خواهم به همین نسبت جنایت راست و بردگی نهان چپ آمریکایی به‌ویژه در ماجرای اخیر غزه بپردازم.‌
 
فلسفه رادیکال چپ و رفرمیست‌های وطنی
نمونه ژیژک، اندیشه چپ آمریکایی را به یادمان می‌آورد. چرا فلسفه رادیکال او از اینجاها سردر‌آورده و علی‌رغم صورت رادیکالیسم انقلابی، نقش بارز ضدانقلابی و همدست نظام رو به مرگ غرب را ایفا می‌کند. جالب آن است که این امر اتفاقی نیست. در ایران هم فرهادپور و حواریون او و حتی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و بسیاری از رفرمیست‌های تندرو به همین وضع در‌غلتیده‌اند و این کاملا برعکس حرکت مردم جهان در دفاع از انقلاب فلسطین و محکومیت جنون صهیونیسم درنده وکودک‌کش و آدمکش است. آدمکشی فاشیستی با نبردهای رایج فرق دارد. رژیم اشغالگر فلسطین دست به جنایت جنگی نازیستی زده و ژیژک از آن به صورت برخورد تند علیه حماس دفاع کرده است. چرا؟ 
 
وقتی صورتک دینی می‌افتد
هم درخصوص ژیژک و هم زن جاه‌طلب و کم‌سواد و ابزار دست اهوا خود و دیگران که عایشه‌وار آتش‌بیارمعرکه شده، یک فصل مشترک و البته تفاوت‌های فراوان وجود دارد. وجه مشترک، ماهیت غرب‌خوی اینان است. این خوی از مدون بودن و بی‌دینی حقیقی و باطنی ضدتوحیدی شروع می‌شود. وقتی بنده خدا نیستی، بنده بت خود و امیال کور و جدا از حق مطلق و هر ناحق و باطل وخودپرستی و هر بت دیگری خواهی شد. ژیژک در اوج و رهنورد در حضیض نمونه بردگی غرب و وانموده لیبرالیسم و سرمایه‌داری و ضدانقلاب هستند و دیگر رفرمیست‌های چپ ایرانی، حتی با صورتک دینی مثل همیشه موجودات کوچک و خاضع برابر متفکران غرب و مقلدی بوده‌اند که سرشار از حس حقارت می‌کوشند مورد پسند مدرن‌ها و نظام مدرن و حتی قدرت مدرن قرار گیرند. و البته در برابر روح آزاده، انقلابی و حماسی حماس، خشم ضدانقلابی اربابان و کارگزاران فلسفه‌باف و نیز این ضد‌انقلابیون کم‌خرد و بی‌بضاعت داخلی که پله‌های آخرین سقوط‌شان را طی می‌کنند قابل فهم است. 
 
جوایزی برای خدمت به شیطان
جدا از این مبنا، نکته پیچیده‌تر وانموده‌پردازی و گیم امنیتی و مخفیکاری اطلاعاتی نهادها و قدرت‌های غربی شیطان بزرگ است. زمانی پیشتر در زمان فراگیری بحران سرمایه‌داری در آمریکا و اروپا، وقتی ژیژک به دفاع از دموکراسی آمریکایی و نظام غربی حکومت برخاست، طی مقاله‌ای نوشتم می‌توان اندیشید علم کردن هوش نه چنان درخشان فلسفی چون ژیژک و تلاش برای غلبه نامش بر کسانی چون فوکو می‌تواند یک پروژه آمریکایی باشد تا در بزنگاه از این نام به سود خود و کارگزاری تبلیغ لیبرالیسم غربی علیه انقلاب‌های ریشه‌ای سود جویند. روان‌شناسی خود فرد و جاه‌طلبی و اهل نمایش بودنش و آمادگی برای ایفای نقش در قبال شهرت و ناموری و مقام دانشگاهی و حضوررسانه‌ای است که جداگانه اهمیت دارد. اما ما فعلا درباره انگیزش‌های ابزارشدگی کسانی چون ژیژک یا نرگس محمدی یا در سطح پایین‌تر رهنورد حرف نمی‌زنیم که چگونه در بازی عیان و مضحک جایزه نوبل یا سردمدار اغتشاش یا فیلسوف جهانی در مراتب بالا با فرودست به خدمت شیطان درمی‌آیند و سواری می‌دهند؛ بلکه خود پردازش وانموده‌ای به اسم ژیژک یا فرهادپور یا فرهادی و پناهی و زیباکلام و عبادی و محمدی یا درمرتبه سیاسی‌کاری بی‌سواد و عایشه‌وار رهنورد و امثالهم مورد توجه این متن است.
 
خطرات رفتار دوگانه
 کسانی چون رهنورد و رهبران او خاتمی و میرحسین موسوی و حجاریان و نبوی و... فراموش کرده‌اند که در سیاست‌های نامعقول و بگیر‌ببندها و سختگیری و گزینش؛ فریاد امام(ره) را هم بلند کردند و بیانیه ۸ماده‌ای امام و اشارات متعدد به مراعات عدل و میانه‌روی و حقوق ملت و... محصول همان رفتاری بود که امروز وانمود می‌کنند مخالف آن هستند‌. البته انقلاب برای این خطاهای خود و امثال ایشان بود که تزکیه نشده ودین‌نشناس، گاه به افراطی‌گری اقتصادی و سیاسی نفسانی سوق دارند. نتیجه‌اش سر برآوردن سرسپردگی به لیبرالیسم شد ومرحوم منتظری قربانی نفس تزکیه نشده و علم ناقص و جهالت آلودگی نهضت آزادی و فریب و غرور و عدم شناخت غرب و غربگراها شد. اکنون می‌توان به دنبال کار چندلایه سیا و ام‌آی‌سیکس و موساد گشت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها