بررسی شخصیت جنایی قاتلان سریالی در ایران

ماشین‌ هـای آدمکش

قربانی جنایت سیاه در زمین خاکی

رازگشایی از قتل دو پسر نوجوان که توسط دو مرد معتاد در خرابه‌های شهر قربانی آزار شیطانی شده بودند، پرونده‌ای است که این هفته یکی از کارآگاهان پلیس آگاهی برای تپش روایت کرده است.
کد خبر: ۱۴۲۶۵۳۴

سال‌ها قبل بود که ناپدیدشدن پسر ۱۰ساله‌ای به نام حامد به پلیس گزارش شد. با گزارش این خبر وارد عمل شدیم و تحقیقات آغاز شد، اما هیچ ردی از پسر نوجوان در دست نبود. از آنجا که وضع مالی خانواده حامد آنچنان خوب نبود و از طرفی هم تماسی از سوی آدم‌ربایان فرضی صورت نگرفته بود، احتمال این‌که او ربوده شده باشد، رنگ‌باخت. هیچ رد و سرنخی از حامد به‌دست نیامده بود و این فرضیه قتل او را پررنگ کرد. در ادامه تحقیقات گزارش ناپدیدشدن دومین پسر به ما اعلام شد. بهروز در همان محله‌ای که حامد ناپدید شده بود گم‌شد. ناپدیدشدن دو پسرنوجوان درحدود یک هفته، خبر ازحادثه‌ای تلخ می‌داد.

۲ جوان مشکوک

فرضیه این‌که گم‌شدن دو پسر نوجوان به هم مربوط باشد و آنها توسط یک یا چند نفر ربوده شده و به قتل رسیده‌اند، جدی شد. درتحقیقات میدانی دریافتیم که دو پسر جوان به نام‌های هومن و ارشیا در شب‌هایی که قربانیان ناپدید شده‌اند اطراف زمین خاکی و خالی در همان محدوده دیده شده‌اند. پسر‌هایی که اعتیاد به موادمخدر داشتند و ممکن بود دو پسر نوجوان را قربانی نقشه سیاه خود کرده باشند. هومن و ارشیا به‌عنوان مظونان پرونده بازداشت شدند اما در تحقیقات مدعی بودند که از سرنوشت دو پسر گمشده بی‌خبر هستند. از سویی دستور جست‌وجو در زمین خاکی را صادر کردم و تیم تحقیق پس از ساعت‌ها بررسی اعلام کردند سنگ خونی را پیدا کرده‌اند. خون روی سنگ برای آزمایش دی‌ان‌ای به آزمایشگاه تشخیص هویت ارسال شد، چراکه این احتمال را می‌دادیم خون روی سنگ متعلق به پسرهای ناپدیدشده باشد.آزمایش‌های صورت‌گرفته نشان می‌داد که خون متعلق به حامد است. با پیداشدن سنگ خونی، این احتمال را دادیم که جسد پسرک نیز در همان زمین خاکی دفن شده باشد. تحقیقات گسترده‌تری را ادامه دادیم و درنهایت موفق به کشف جسد پسری شدیم. جسدی که در ادامه تحقیقات معلوم شد متعلق به حامد است و به این‌ترتیب راز ناپدیدشدن او برملا و احتمال مرگ بهروز نیز پررنگ شد.

اعتراف به جنایات سیاه

مجدد از هومن و ارشیا تحقیقات انجام دادم و این‌بار به‌صورت جداگانه این بازجویی صورت گرفت. ابتدا بررسی‌ها از هومن صورت گرفت و او همچنان مدعی بود که در ماجرای ناپدیدشدن دو پسر نقشی ندارد اما زمانی که به او گفتم جسد حامد را پیدا کرده‌ایم، یکه خورد و سکوت کرد. اجازه دادم که هومن کمی با خودش فکر کند و درنهایت سکوتش را شکست و راز جنایات را برملا کرد. او گفت: با آن‌که مادرم با سختی و در اوج نداری مرا بزرگ کرده بود اما من جواب خوبی‌هایش را با بدی دادم. من معتاد شدم و خانه پیرزن را پاتوق مواد کشیدن‌های خودم و دوستانم کردم. ارشیا یکی از افرادی بود که برای مصرف مواد به خانه‌مان می‌آمد. با ارشیا از همه صمیمی‌تر شدم و تقریبا رفیقم شده بود. شبی که اولین جنایت رخ‌داد، ارشیا پیشنهاد داد به زمین خاکی برویم و مواد مصرف کنیم. در حال حرکت به سمت زمین بودیم که کودکی را دیدیم که وسایل خریده و به سمت خانه در حال حرکت بود. فکر کنم مقوا خریده بود. با دیدن پسرک، ارشیا پیشنهاد سیاه را مطرح کرد. ابتدا مخالفت کردم اما وسوسه‌های او باعث شد تا به سمت حامد رفته و در تاریکی شب جلوی دهانش را بگیریم و او را به زمین خاکی ببریم. جنایت سیاه را که انجام دادیم ارشیا گفت باید او را بکشیم.
او ادامه داد: به ارشیا گفتم که بهتر است بی‌خیال شویم. تا همین‌جا هم جنایت بزرگی کردیم، اما او می‌گفت اگر بچه را رها کنیم، همه شهر باخبر می‌شوند. بعد هم سنگی برداشت و ضربه‌ای به سر حامد زد. من هم با دیدن این صحنه، همراه او شدم و بعد از کشتن پسربچه، جسد را داخل زمین خاکی دفن کردیم. آن شب به خانه برگشتم و صبح روز بعد مادرم ماجرای گم‌شدن حامد را مطرح کرد. نمی‌دانم چرا و به چه علت از من پرسید تو در این ماجرا نقشی نداشتی. خیلی دلم می‌خواست با اطمینان به او بگویم نه، اما در عوض گفتم با این حرف‌ها باعث می‌شوی برای من دردسر درست شود.

دومین جنایت

هومن مقداری آب را که داخل لیوان روی میز در کنار دستش بود خورد و ادامه داد: تمام شب کابوس دیده بودم و بلافاصله سراغ ارشیا رفتم، اما ظاهرا او خوب خوابیده بود. وقتی حال و روزم را دید، با خونسردی گفت: ما کاری نکردیم. حقش بود. سر و صدا نمی‌کرد الان زنده بود. اصلا این بچه سر و صاحب نداشت، آن وقت شب در کوچه چه‌کار می‌کرد؟
پسر جوان گفت: چند روزی گذشت، همه‌جا موضوع گم‌شدن حامد پیچیده بود. من رفتار طبیعی داشتم وکسی هم سراغ من نیامد، شنیدم که ماموران دارند از همه اهالی محل را سؤال و جواب می‌کنند، اما سراغی از من نگرفتند. یک شب ارشیا را در حوالی خانه‌اش دیدم و با دیدن پسر نوجوانی که در حال عبور از آن حوالی بود، سناریوی شبی که حامد را به قتل رساندیم تکرار شد. او را هم با کوبیدن سنگ به سرش به قتل رساندیم و جسد را در زمین خاکی دیگری دفن کردیم. با راهنمایی هومن، محل دفن جسد دوم نیز مشخص و ساعاتی بعد جسد پسر کشف شد. آزمایش‌های تشخیص هویت نیز تایید کرد که جسد متعلق به دومین پسر گمشده است.با اعتراف هومن و کشف جسد دوم، ارشیا که سکوت کرده بود درنهایت لب به اعتراف گشود. متهمان به بازسازی صحنه جنایات سیاه خود پرداختند و پرونده بعد از تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری ارجاع شد. قضات دادگاه کیفری متهمان را به دو بار قصاص و دوبار اعدام به خاطر آزار واذیت‌های شیطانی‌شان محکوم کردند. مدتی بعد از این جنایات سیاه بود که هردوی آنها به سزای عمل خود رسیدند و پرونده دو پسر نوجوان که قربانی خواسته‌های شیطانی شده بودند، بسته شد. 

newsQrCode
برچسب ها: قاتل پسر بچه جنایت
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها