جوانی با سابقه ۴ قتل در عملیات غافلگیرانه پلیس دستگیر شد

قتل سریالی در کمال خونسردی

رازگشایی از قتل مرد پولدار در دادگاه

چهار مرد که برای اخاذی از پیرمرد پولدار او را ربوده اما مرگش را رقم زده بودند به اتهام قتل و معاونت در کشتن پیرمرد از خود دفاع کردند. دختر مقتول برای قاتلان پدرش درخواست قصاص کرد و گفت که حاضر به گذشت از خون پدرش نیست.
کد خبر: ۱۴۲۰۱۵۹

رازگشایی از قتل مرد پولدار در دادگاه

به گزارش خبرنگار جام‌جم، ۱۷خرداد ۹۹ دختر جوانی نزد پلیس رفت و ناپدید شدن پدرش را خبر داد و گفت: پدرم یک نانوایی بزرگ و تعداد زیادی مغازه و ملک دارد. امروز تلفنش زنگ خورد و گفت از طرف اتحادیه نانوایی بوده و باید به آنجا می رفت. ساعت ۱۰ صبح من با خودروام او را به اتحادیه رساندم و بعد هم رفتم. اما دیگر از پدرم خبری نشد. هرچه با تلفن همراهش تماس می‌گیرم، تلفن خاموش است و نگران او هستم .همچنین دو ماهی می‌شود که زن جوانی به نام طناز با پدرم تماس می‌گیرد و سوالاتی درباره کارش از او می‌پرسد نمی‌دانم هدف او از ارتباط با پدر ۷۶ ساله‌ام چیست.
زن جوان در ادامه گفت: یک ماه قبل هم به خانه پدرم دستبرد زدند. آن زمان ما خانه نبودیم و سارقان وارد خانه پدرم شده و علاوه بر سرقت مدارک او، کارت عابربانک، ساعت و مقداری وسایل با ارزش خانه را به سرقت بردند. ما در این رابطه هم شکایت کرده‌ایم، اما هنوز پرونده به جایی نرسیده است.
با اعلام ناپدید شدن صاحب مغازه نانوایی به نام سیروس، تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. مأموران بلافاصله راهی اتحادیه نانوایان شده و دریافتند که روز حادثه هیچ تماسی با این مرد به‌نام سیروس از سوی اتحادیه صورت نگرفته است. سیروس هم وقتی به اتحادیه رفته و متوجه شده آنها با او تماس نگرفته‌اند، آنجا را ترک کرده بود. دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد پیرمرد پس از ترک اتحادیه سوار یک خودروی پراید عبوری شده است.کارآگاهان در ادامه تحقیقات شروع به بررسی شماره تلفن‌های تماس گرفته با پیرمرد و همچنین ‌شناسایی هویت طناز کردند. تحقیقات روی این دو شاخه متمرکز شد، اما سیمکارتی که با آن با سیروس تماس گرفته شده بود، بی‌هویت بود. از طرفی مشخص شد که طناز در یکی از شهرستان‌های اطراف تهران خانه مجردی دارد و افراد زیادی به این خانه رفت و آمد دارند.با شناسایی خانه طناز، مأموران راهی خانه او شدند و زن جوان را دستگیر کردند. در بازرسی از خانه طناز مدارک و اسناد و ساعت مچی سیروس کشف شد. مدارکی که از خانه طناز به ‌دست آمد، باعث شد زن جوان لب به اعتراف باز کند. او در تحقیقات گفت:« با پسری به نام شاهین دوست هستم. مدتی قبل دوست شاهین به نام بهرام سراغ ما آمد‌. حالش خیلی بد بود و از سیروس کینه به دل داشت. بهرام مستاجر سیروس بود و مرد پولدار بی دلیل قراردادش را فسخ کرده و به او ضرر زده بود. ابتدا قرار شد از خانه او سرقت کنند که موفق نشدند بعد نقشه آدم‌ربایی را با کمک دو نفر دیگر به نام‌های نیما و مجید اجرا کردند اما در ادامه پیرمرد را کشتند. »پس از اعترافات طناز چهار متهم دیگر دستگیر شده و به همدستی در ربودن پیرمرد و قتل او اعتراف کردند. آنها در تحقیقات گفتند‌، بعد از خفه کردن سیروس‌، جسدش را در کانال آبی در مشیریه رها کرده‌اند که جست‌وجو برای یافتن جسد بی‌نتیجه ماند.با تکمیل تحقیقات در دادسرا، برای شاهین و بهرام به اتهام مشارکت در قتل و برای نیما و مجید به اتهام معاونت در کشتن سیروس کیفرخواست صادر شد‌. چهار متهم پرونده همچنین در برابر اتهام مشارکت در آدم‌ربایی هم قرار گرفتند. پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و چهار متهم از خود دفاع کردند. 

در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده‌، دختر مقتول درخواست قصاص عاملان قتل پدرش را مطرح کرد و گفت: چهار متهمی که در دادگاه هستند با همدستی هم پدرم را کشتند و برای آنها درخواست قصاص دارم و به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم. از خانه ما ۲۵ تخته فرش نفیس هم گمشده و اطمینان دارم متهمان آن را دزدیده‌اند.بهرام، نخستین متهمی بود که در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: چند سال قبل طلاهای مادرم را فروختم و مغازه نانوایی را از سیروس اجاره کردم. بعد از چند ماه به مشکل خوردیم و از من خواست مغازه را خالی کنم. در این ماجرا ضرر کردم و همین باعث شد کینه پیرمرد را به دل بگیرم‌. موضوع را با شاهین در میان گذاشتم و یک شب که سیروس در خانه نبود به خانه‌اش دستبرد زدیم اما پول زیادی به دست نیاوردیم‌. بعد فهمیدم شاهین پول و طلاها را از من مخفی کرده و به دختر مورد علاقه‌اش داده است. بعد تصمیم گرفتیم با آدم‌ربایی از او اخاذی کنیم. طبق نقشه با سیروس تماس گرفتیم و او را به اتحادیه کشاندیم. موقع برگشت از اتحادیه او را سوار کردیم و با تهدید دست و پایش را بستیم. کلید خانه‌اش را گرفتیم که نیما و مجید به آنجا رفتند اما دختر سیروس در خانه بود و نتوانستند سرقت کنند. ما سیروس را به باغی در شهریار بردیم که در آنجا سر و صدا کرد و من و شاهین شارژر گوشی را دور گردنش گره زدیم و خفه‌اش کردیم. البته قصد قتل او را نداشتیم و وقتی به خودمان آمدیم خفه شده بود. به همین دلیل از ترس جسد را داخل کانال آب انداختیم.
در ادامه شاهین در جایگاه قرار گرفت و گفت: «ما قصد کشتن سیروس را نداشتیم. می‌خواستیم از خانواده‌اش اخاذی کنیم اما برای ساکت کردنش سیم شارژر را دور گردنش انداختیم‌. در این ماجرا پولی به دست نیاوردیم و از ترس جسد را داخل کانال آب انداختیم. بعد از قتل وضعیت روحی‌ام به هم ریخته بود و مدام کابوس می‌دیدم.»نیما هم وقتی در جایگاه قرار گرفت‌، در دفاع از خود گفت: « در ماجرای قتل نقشی نداشتم و فقط راننده بودم. قرار نبود سیروس کشته شود و نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. » مجید هم به عنوان آخرین متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: «بهرام کلید خانه را به من و نیما داد تا از آنجا سرقت کنیم اما وقتی صدای دخترش را از داخل خانه شنیدیم، از ترس فرار کردیم و در قتل نقشی نداشتم.»
پس از آخرین دفاعیات متهمان قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها