لحظاتی بعد مرد میانسالی وارد اتاق شد و در حالیکه پرونده چند برگهای در دست داشت، گفت: همسرم از دیروز تا حالا ناپدیدشده است. بهگمانم بلایی سرش آمده وگرنه جایی ندارد که برود. از مرد میانسال خواستم روی صندلی بنشیند و ماجرای ناپدیدشدن همسرش را تعریف کند. او در حالیکه پرونده چندبرگی را روی میز من قرار داد، روی صندلی نشست و صحبتهایش را ادامه داد: خانهمان نیاز به تعمیر داشت و باید یک نفر بالای سر کارگرها میماند و برایشان مصالح تهیه میکرد اما چون من از صبح سر کار بودم و وقت زیادی نداشتم، همسرم پیشنهاد داد که کارهای مربوط به کارگرها را او انجام دهد. دیروز به من گفت با یکی از کارگرها به نام حسام، قرار است برای خرید مصالح بروند اما زمانی که به خانه برگشتم از همسرم خبری نبود و حسام هم مدعی بود که او را ندیده است. خیلی عجیب است که همسرم بهطرز مشکوکی ناپدید شده است. سهیلا، خانوادهدوست است و بهخاطر بچهها و من، بیخبر خانه را ترک نمیکند و آن شب هم به خانه نیامد.
۰۲ فرضیه قتل
با ناپدیدشدن زن میانسال، دستور تحقیقات برای یافتن او را صادر کردم و از آنجای که همسرش مدعی بود قرار است با حسام برای خرید مصالح ساختمانی بیرون بروند، به سراغ کارگر جوان رفتیم. اما او مدعی شد که خبری از زن صاحبخانه ندارد و از آنجا که زن صاحبخانه با او تماس نگرفته، احتمال داده که منصرف شده است. در بررسی بیمارستانها و کلانتریها نیز رد و سرنخی از زن میانسال بهدست نیاوردیم. موضوع دیگری که در تحقیقات بهدست آوردیم، این بود که حسام بدهی ۱۰میلیون تومانی دارد و نکتهای که توجه ما را به خود جلب کرد این بود که این مبلغ را از سهیلا قرض کرده. با این حساب میتوانست برای فرار از بدهی ۱۰میلیون تومانی، زن میانسال را به قتل برساند. به این ترتیب فرضیهای که برای ما مطرح شد، قتل زن میانسال بود. گرچه حسام در تحقیقات مدعی بود که از سرنوشت سهیلا بیخبر است اما در بازرسی از خانه تنها مظنون پرونده، مدارک شناسایی سهیلا کشف شد ولی حسام باز هم منکر بود و ادعا میکرد که مدارک را سهیلا چند روز قبل از ناپدیدشدنش به او داده است. گرچه حسام منکر قتل بود اما دلایل او برای بیگناهی قابل قبول نبود.
۰۳ افشای جنایت
به همین دلیل و با توجه به مدارکی که بهدست آمده بود، چند ماه پس از ناپدیدشدن سهیلا دستور بازداشت حسام صادر شد. حسام چند روزی در بازداشت بهسر برد و درنهایت یکی از روزها درخواست ملاقات با مرا داد. دستور انتقال او را به دادسرا دادم و زمانی که مرد جوان در مقابلم قرار گرفت، راز سرنوشت مبهم سهیلا را برملا کرد. او گفت: سهیلا زنی معقول بود و من همسن و سال بچههایش بودم. زمانی که به او گفتم بدهی ۱۰میلیون تومانی دارم، قبول کرد که در ازای سفته، آن را برای مدتی کوتاه به من قرض بدهد. من هم قبول کردم اما مدت زمانی که قرار بود پول را برگردانم تمام شد و من نتوانستم بدهیام را به او بدهم. دو روز قبل از جنایت، زن میانسال با من تماس گرفت و درخواست پول کرد. میگفت پولها را نیاز دارد تا برای خانهشان مصالح بخرد. به دروغ گفتم که پول آماده است. با سهیلا قرار گذاشتم و صبح طبق وعدهای که از قبل بهش دادم به سر قرارمان آمد و سوار ماشین من شد. اما من بهجای آنکه به طرف بازار برای خرید مصالح بروم به طرف ساختمان در حال تعمیری رفتم که کار بنایی آن را بهعهده گرفته بودم. سهیلا که نمیدانست چه نقشهای در سر دارم به تصور اینکه قرار است به بازار برویم، چیزی نگفت. به مقابل خانه نیمهساز که رسیدیم، به این بهانه که میخواهم از داخل ساختمان وسیلهای بردارم، وارد ساختمان شدیم. آنجا بود که ماجرای پول را به سهیلا گفتم و او در پاسخ گفت اگر پول را ندهم مجبور است سفتههایم را به اجرا بگذارد.
۰۴ کشف جسد
او ادامه داد: حرفهای سهیلا مرا عصبانی کرد و من پولی نداشتم که به او بدهم. به همین دلیل، تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. زن میانسال فریاد میزد و کمک میخواست اما کسی در ساختمان نبود که به او کمک کند. بعد با روسری که سرش بود، او را خفه کردم. اول تصمیم گرفتم ماجرا را خودکشی جلوه دهم و طنابی را دور گردنش بستم. اما محلی پیدا نکردم که او بتواند از آنجا خودش را آویزان کند و خودکشی جلوه داده نمیشد و مشخص بود که قتل رخ داده است. ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد. باید جسد را دفن میکردم. شروع به کندن زمین خانه کردم و جسد را داخل آن قرار دادم و سهیلا را دفن کردم اما خاکی که روی او ریخته بودم از بوی تعفن جسد جلوگیری نمیکرد؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم روی محل سیمان بریزم تا بویی که بهواسطه فساد نعش بهوجود میآید، راز قتل را برملا نکند. جسد را که دفن کردم، راهی خانه سهیلا شدم و خودم را بیخبر از ناپدیدشدن او نشان دادم. با اعتراف حسام، راهی خانه نیمهساز شدیم که در این مدت تقریبا تکمیل شده بود. محلی که جنازه دفن شده بود، پارکینگ خانه بود و درنهایت موفق شدیم استخوانهای مقتول را کشف کنیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم