دراین شماره، اخبار جناییای که درسالهای ۱۳۴۵تا ۱۳۵۵در روزنامههای کیهان و اطلاعات منتشرشده را با منبع دیدهبان تاریخ مرور میکنیم:
راهزن خیابانهای خلوت تهران دستگیر شد
جوانی که نیمهشبها بهقصد دستبرد به سرنشینان اتومبیلهای شخصی با کارد برهنه مقابل اتومبیل درحال حرکت میپرید و راننده را ناچار به توقف میکرد، دستگیر شد.دوشب قبل حدود ساعت۲بعد از نیمهشب مردی بهنام بهزاد به مأموران گشت کلانتری نارمک متوسل شد و ادعا کرد که چند دقیقه پیش حین عبور از خیابان سبلان، ناگهان جوانی را دیدم که چاقو بهدست وسط خیابان پرید و بلادرنگ خود را در مسیر حرکت اتومبیل من قرار داد. نحوه رفتار و ژست مخصوصش نشان میداد که قصد متوقف کردن اتومبیل مرا دارد. من که با دیدن وی بهمنظورش پی بردم و متوجه شدم که قصد حمله به مرا دارد بدون تأمل اتومبیل را نگه داشتم و با دندهعقب خود را از او دور کردم و گریختم. یکی از مأموران پلیس پس از شنیدن این ماجرا به نیت دستگیری سارق، سوار اتومبیل شاکی شد و از او خواست که دوباره به خیابان سبلان برود. به مجرد ورود اتومبیل به خیابان مذکور، بار دیگر جوان مزاحم چاقو به دست خود را جلو انداخت اما مأمور پلیس فورا پیاده شد و او را دستگیر کرد وبه کلانتری برد. متهم در تحقیقات اولیه خود را ناصر واحدی معرفی کرد و بهعنوان دفاع از خویش مدعی شد که تمام رفتارش ناشی از صرف مشروب و مستی بوده است. مأموران، ناصر را جهت تحقیقات بیشتر به شعبه یک اداره آگاهی فرستادند و در آنجا مشخص شد که متهم دارای سوابق متعدد در ربودن کیف دستی زنها و مردها و سرقتهای گوناگون است. ناصر در بازجوییهای بعدی اعتراف کرد که نیمهشبها نیز در خیابانهای خلوت تهران، جلوی اتومبیلها را میگرفته و بهوسیله چاقو و وسایل مختلف از سرنشینان آنها اخاذی میکرده است. مأموران، متهم را برای تکمیل پرونده، مجددا به کلانتری نارمک فرستادند.
اطلاعات ۱۳۵۱
۳۰ سال زندان برای دو قاتل
دومتهم به قتل که در شعب سه و چهار دادگاه عالی جنایی مرکز محاکمه میشدند، هرکدام به ۱۵سال زندان محکوم شدند. محاکمهای که در شعبه۳ انجام شد، به جنایتی که درمردادماه گذشته دردهکده «داوودآباد» اراک اتفاق افتاده بود، رسیدگی میکرد.دراین جنایت، ولی متهم بود که با ضربات چاقو مجتبی را به قتل رسانده است. ولی که در طول محاکمهاش پیوسته منکر قتل مجتبی بود، میگفت: «خانواده ما و مجتبی اختلافات دامنهداری داشتند.حتی بر سر یکی از این اختلافات پروندهای تشکیل شده بود و در دادسرای اراک رسیدگی میشد. آنروز ــ روز وقوع حادثه ــ مجتبی که کارش نقاشی بود به خرمنگاه من آمد و بنای داد و بیداد گذاشت و یکباره بهمن حمله کرد. پدر او هم بهدنبالش بود و با چوب به من حمله کرد. در یکی از این حملات من جاخالی دادم و چوب به سر مجتبی خورد. بهرغم این اظهارات، دلایل برای محکومیت ولی کافی بود. به همین جهت قضات شعبه سوم دادگاه عالی جنایی، ولی را مجرم شناختند و وی را برای ۱۵ سال به زندان فرستادند و درعینحال محکومش کردند که ۱۰۰ هزار تومان بهعنوان خسارت ضرر و زیان به خانواده مجتبی بپردازد.
جنایت دوم
قضات شعبه چهارم دادگاه عالی جنایی مرکز نیز از صبح شنبه گذشته به پرونده قتلی رسیدگی میکردند که در اسفندماه سال ۵۱ در قرمزآباد تاکستان قزوین روی داد. در نزاع دستهجمعی که در نهم اسفند سال ۵۱ بین دو طایفه از اهالی این دهکده روی داد، چهار نفر به اسامی ابوالفتح، علی، غیبا... و سجاد مجروح شدند وسرانجام یکی از آنها ــ ابوالفتح ــ پس از چند ماه در اثر جراحات وارده درگذشت. قضات شعبه چهارم دادگاه عالی جنایی پس از دو روز رسیدگی ــ متهم اصلی این پرونده را که سابقه شرارت نیز داشت ــ مقصر دانستند و وی را به ۱۵ سال زندان محکوم کردند.
اطلاعات ۱۳۵۳