ساعت یک و ۳۷ دقیقه بامداد ۲۲ خرداد امسال، جنایت عجیبی در یکی از کافه‌های کرج اتفاق افتاد. مرد سابقه‌داری در آرامش کامل و با یک قبضه چاقو به مرد جوانی به نام افشین فرضی‌نژاد حمله کرد و بیرحمانه جانش را گرفت، افشین از دنیا رفت اما دو کلیه، کبد و قلبش به بیماران نیازمند اهدا شد. حالا بسیاری از اهالی کرج از افشین به‌عنوان جوانمردی یاد می‌کنند که نه‌تنها قبل از مرگ حتی بعد از مرگ خود هم به فکر دستگیری از مردم بود.
ساعت یک و ۳۷ دقیقه بامداد ۲۲ خرداد امسال، جنایت عجیبی در یکی از کافه‌های کرج اتفاق افتاد. مرد سابقه‌داری در آرامش کامل و با یک قبضه چاقو به مرد جوانی به نام افشین فرضی‌نژاد حمله کرد و بیرحمانه جانش را گرفت، افشین از دنیا رفت اما دو کلیه، کبد و قلبش به بیماران نیازمند اهدا شد. حالا بسیاری از اهالی کرج از افشین به‌عنوان جوانمردی یاد می‌کنند که نه‌تنها قبل از مرگ حتی بعد از مرگ خود هم به فکر دستگیری از مردم بود.
کد خبر: ۱۴۱۴۳۲۳

بامداد ۲۲ خرداد، قرار بود شب متفاوت و بسیار هولناکی برای صاحب یکی از کافه‌های کرج و مشتریانش رقم بخورد. آن شب جنایتی اتفاق افتاد که بسیاری از مشتریان فکر نمی‌کردند روزی آن را به چشم ببینند. افشین ۲۶ ساله و دوستانش هم از مشتریان کافه بودند اما خبر نداشت آخرین ساعات و دقایق زندگی‌اش را می‌گذراند. او جلوی کافه بود که مردی با خودروی ۲۰۷ سفید رنگش از راه رسید و پارک کرد. پس از پارک، همه چیز عادی به نظر می‌آمد اما دقایقی بعد و با خونسردی تمام، چاقویش را درآورد و جلوی چشمان متعجب و از حدقه درآمده مشتریان، تیغه تیز آن را به عمق ۲۰سانتی‌متر در مغز افشین فرو کرد. در یک آن، واویلایی به‌پا شد. آن‌طور که دوستان افشین و صاحب کافه به آیدین، برادر بزرگ‌تر افشین گفته‌اند، هیچ‌کدام قاتل را نمی‌شناختند و برای اولین بار بود که او را می‌دیدند. به گفته برادر افشین، قاتل سابقه‌دار بود اما برادرش با هیچ‌کس مشکل و اختلافی نداشت و نمی‌داند قاتل چرا برادرش را به قتل رساند. پس از جنایت، قاتل سوار خودرویش شد تا فرار کند اما دقایقی بعد دستگیر، تحویل کلانتری و سپس آگاهی شد.
با این جنایت، دوستان افشین با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کردند. وضعیت جسمی افشین نشان می‌داد که خوب نیست. دو دقیقه از ساعت دو بامداد گذشته بود که آمبولانس، افشین خون‌آلود و به‌شدت زخمی را به بیمارستان قائم کرج منتقل کرد. یکی از دوستانش نیز با آیدین برادر افشین تماس گرفت و او را در جریان جنایتی که اتفاق افتاده بود، قرار داد و آیدین پس از نیم ساعت به سرعت خودش را به بیمارستان رساند.
فرو رفتن یک تیغه ۲۰ سانتی‌متری در جمجمه افشین حرف و حدیثی برای پزشکان نگذاشته بود. او دو روز تمام در بیمارستان بستری بود و درنهایت یکی از پزشکان بیمارستان به همراه سه متخصص دیگر اعلام کردند کاری از دست‌شان برنمی‌آید و افشین دچار مرگ مغزی شده است. خانواده افشین معنی کلمه مرگ مغزی را خوب می‌دانستند. این اولین باری نبود که آنها این دو لغت را کنار هم می‌شنیدند و قبل از افشین هم یکی از اقوام‌شان دچار مرگ مغزی شده و هشت عضو بدن او به بیماران اهدا شده بود. وقتی پزشکان بحث اهدای عضو افشین را مطرح کردند، باز هم این واژه برای خانواده فرضی‌نژاد تازگی نداشت.
آیدین می‌گوید که خودش هم کارت اهدای عضو دارد و کل خانواده با این موضوع آشنا هستند. به گفته او، شاید خودش و برادرانش نسبت به اهدای عضو برادرشان افشین کمی احساسات به خرج دادند اما پدر و مادرشان قاطعانه اعلام کردند راضی به اهدای عضو پسرشان هستند. با اعلام رضایت خانوادگی، پیکر افشین روز ۲۴خرداد به بیمارستان سینا منتقل و کلیه‌ها، کبد و قلبش به بیماران اهدا شد.
آیدین با کمی لرزش صدا می‌گوید او و افشین فقط برادر نبودند و با هم دوست و رفیق بودند: «افشین بدنسازی رشته مورد علاقه‌اش بود اما بوکس را هم به صورت غیرحرفه‌ای دنبال می‌کرد. برادرم علاقه‌مند بود به مردم کمک کند که حالا هم با اهدای اعضای بدنش که یک اقدام انسانی و خداپسندانه است، به شکل دیگری به مردم کمک کرد.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها