تا قبل از این جنایت، اشتباه در هویت، یکی از بحثهای جنجالی و آکادمیک در حقوق جزا بود اما مرد جوان با کشتن یک کارتنخواب بهجای برادرش، به این بحث جزایی نمود واقعی داد تا اساتید حقوق هنگام تدریس این بخش، به پرونده او اشاره کنند. این زندانی یکبار در دادگاه کیفری حکم قصاص گرفت و حالا با بخشش اولیایدم امیدوار است قضات دادگاه هم او را ببخشند و از قصاص رها شود.
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از بامداد ۲۱ مرداد سال ۹۹، با گزارش قتل مرد جوانی به پلیس آغاز شد. رهگذران هنگام عبور از پارکی در حوالی مهرآبادجنوبی با مشاهده مردی زخمی روی نیمکت در تماس با اورژانس، او را به بیمارستان منتقل کردند اما وی به علت شدت خونریزی جانباخت. این مرد پیش از مرگ گفته بود که وقتی روی نیمکت پارک خواب بوده هدف حمله فردی ناشناس قرار گرفته و چاقو خورده و به نظر میرسد عامل جنایت او را اشتباهی زده است، چراکه مشخص شد شبهای قبل فرد دیگری روی آن نیمکت میخوابید و شب حادثه بهدلیل اینکه نیمکت خالی بود، وی روی آن خوابیده و به احتمال زیاد ضارب او را با فرد دیگری اشتباه گرفته است.
اعتراف به قتل
با گذشت چهار ماه از این جنایت، رد مرد معتادی بهدستآمد. او دستگیر و در تحقیقات مدعی شد برادرش قاتل است. در ادامه برادر او بازداشت شد و در تحقیقات گفت: پسری ۲۰ساله دارم و بهخاطر نداشتن تفاهم، چند سال قبل از زنم جدا شدم. برادر معتادی داشتم که وسایل خانه مادرم را میدزدید و با فروش آن، شیشه خریده و مصرف میکرد، علاوهبرآن کفشهای همسایهها را هم سرقت کرده و آبرویمان را برده بود. او اعتیادش را ترک نمیکرد. یکبار مرا با چاقو زخمی کرد که با میانجیگری خانواده، از او شکایت نکرده و آشتی کردیم اما بازهم مرا کتک زد. از او کینه به دل گرفتم و میخواستم با چاقو بکشمش. همیشه روی نیمکت مخصوصی در بوستان فتح محله مهرآبادجنوبی میخوابید. آن روز چاقو برداشتم و برای یافتناش به آن بوستان رفتم که فردی را دیدم روی نیمکت خوابیده و صورتش را پوشانده بود. فکر کردم برادرم است. او را با چاقو زدم که چند روز بعد با دیدن برادرم متوجه شدم اشتباهی یک نفر دیگر را کشتهام.
بخشش قاتل
با اعتراف مرد جوان به جنایت، او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و پروندهاش برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران، با توجه به درخواست اولیایدم، قضات حکم بر قصاص دادند و پرونده این جنایت برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد. درحالیکه مرد جوان در چند قدمی چوبهدار بود چندین جلسه صلح و سازش برگزار شد. با توجه به اینکه مرد جوان از جنایت ناخواسته پشیمان بود، درنهایت اولیایدم بهمنماه سال گذشته به حرمت میلاد حضرتعلی(ع) از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کردند.
محاکمه دوباره
پس از بخشش اولیایدم، پرونده برای رسیدگی به جنبه عمومی قتل دوباره به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و مرد زندانی برای دومین بار روبهروی قضات ایستاد تا از خود دفاع کند. در ابتدای این جلسه که به ریاست قاضی علی دلداری و با حضور قاضی مستشار ناصر راهی برگزار شد، متهم همراه وکیلش حضور داشت. مرد زندانی در این جلسه پس از تفهیم اتهام در دفاع از خود گفت: «برادرم بهخاطر اعتیادش خیلی ما را اذیت میکرد. یکبار چاقو را در گردن من فرو کرد که شانس آوردم زنده ماندم. آخرینبار وقتی به خانه آمدم متوجه شدم مادر و خواهرم را اذیت کرده است. از این وضعیت خسته شده بودم و تصمیم گرفتم او را بکشم تا از دست آزار و اذیتش رها شویم. برادرم شبها روی یک نیمکت در پارک میخوابید و این نیمکت پاتوقش شده بود. حتی دوربینی بالای سرش بود که فکر میکرد باعث امنیتش میشود. حدود ساعت ۳ بامداد چاقویی از خانه برداشتم و به پارک رفتم. دو ضربه به سینه و شکم فردی که روی صندلی خوابیده
بود زدم و به خانه برگشتم.»
رئیس دادگاه: چطور متوجه نشدی که برادرت نیست؟
متهم: برادرم همیشه آنجا میخوابید. چند بار به پارک رفته و به برادرم سیگار داده بودم. آن مرد صورت خود را با پارچهای پوشانده بود. عمر برادرم به دنیا بود و قرار بود آن مردی که روی صندلی خوابیده جای او بمیرد. شاید خواست خدا بود تا عمر برادرم آنجا به پایان نرسد. بعد از چند روز تازه متوجه شدم اشتباهی مرتکب قتل شدم.
رئیس دادگاه: چند سال است زندانی؟
متهم: حدود سه سال و نیم.
رئیس دادگاه: فکر میکنی در این مدت تنبیه شدهای؟
متهم: باور کنید الان به جایی رسیدم که اگر با کسی حتی اعضای خانوادهام مشکل پیدا کنم، از طریق قانون پیگیری میکنم و سرخود کاری انجام نمیدهم.
رئیس دادگاه: زمان قتل اعتیاد داشتی؟
متهم: تا حالا سیگار هم نکشیدهام چه برسد به موادمخدر.
در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکلم در این مدت در زندان اصلاح شده و با توجه به اینکه کمکحال مادرش است، درخواست میکنم با آزادی او موافقت کنید.
مرد زندانی هم در آخرین دفاع خود گفت: مادرم برای اینکه رضایت اولیایدم را جلب کند، خانهاش را فروخت و دیه مقتول را داد و حالا مستاجر است. او با مشکل مالی روبهرو شده و درخواست دارم مرا ببخشید تا بتوانم به خانه بروم و کمک او باشم. پس از دفاعیات متهم و وکیلش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد