جزئیات غرق‌شدن ۲زن و دختر ۳ساله در رودخانه بهمنشیر آبادان

تراژدی در بهمنشیر

غرق‌شدن مادر، دختر و عمه در میان امواج رودخانه بهمنشیر آبادان، تراژدی تلخی بود که روز سه‌شنبه پنجم اردیبهشت امسال رقم خورد و پدر خانواده را که در محل حادثه حضور نداشت، داغدار کرد. پدر خانواده در حالی سه روز تمام داغ مرگ سه عضو خانواده‌اش را به دوش کشید که به گفته او هیچ نیروی امدادی به کمک او نیامد و مردم و غواصان محلی در منطقه رمیله پیکرهای هر سه نفر را از رودخانه بیرون کشیدند و تحویل او دادند.
غرق‌شدن مادر، دختر و عمه در میان امواج رودخانه بهمنشیر آبادان، تراژدی تلخی بود که روز سه‌شنبه پنجم اردیبهشت امسال رقم خورد و پدر خانواده را که در محل حادثه حضور نداشت، داغدار کرد. پدر خانواده در حالی سه روز تمام داغ مرگ سه عضو خانواده‌اش را به دوش کشید که به گفته او هیچ نیروی امدادی به کمک او نیامد و مردم و غواصان محلی در منطقه رمیله پیکرهای هر سه نفر را از رودخانه بیرون کشیدند و تحویل او دادند.
کد خبر: ۱۴۰۵۹۹۷
نویسنده لیلا حسین‌زاده - گروه حوادث

به گزارش خبرنگار جام‌جم، پنج روز از ماجرای تلخ غرق‌شدن دو زن ۴۳‌و ۳۶ ساله و یک دختربچه در رودخانه بهمنشیر در آبادان می‌گذرد. خانواده‌ای که از قبل، قرار یک مسافرت خانوادگی را برنامه‌ریزی کرده بودند اما آنچه نصیب‌شان شد، روبان سیاه رنگی است که به قاب عکس هر سه نفر گره خورده و پدری که روزها و ساعت‌ها به نبود آنان فکر می‌کند. میثم محسنی داغدار همسر، دختر و خواهرش است. او که در رمیله زندگی می‌کند، درباره روز حادثه به جام‌جم می‌گوید: «آن روز ساعت حدود پنج بعد‌از‌ظهر بود که به همسرم گفتم من برای خرید به بازار می‌روم و تو هم چمدانت را ببند و آماده حرکت شو، چون قرار بود به کربلا برویم. همسرم گفت می‌خواهم به شط و زیارت علم حسینیه شیخ سلمان بروم و بعد برمی‌گردم. بعد از آن، همسرم به زیارت رفت و من هم برای خرید به بازار ته لنجی‌ها رفتم. بعد از رفتن من بود که متاسفانه آن حادثه تلخ رخ داد. در آن ساعت‌های تلخ، دست و پای دخترم معصومه که تازه قدم به سه سالگی گذاشته بود، گلی شده بود که خواهرم تصمیم گرفت او را با آب شط تمیز کند. پشت خواهرم به سمت شط و در حال شستن دخترم بود که یک لحظه زیر‌پایش خالی شد و بچه داخل شط افتاد. خواهرم تلاش کرد تا معصومه را از آب بیرون بکشد و او را به همسرم بدهد که این بار پای همسرم لیز خورد و او نیز همراه خواهرم به وسط شط سقوط کردند. متاسفانه هیچ‌کدام شنا بلد نبودند و از طرف دیگر چون آب حالت «مد» پیدا کرده بود، هر سه غرق شدند. بعد از حادثه، برادرزاده ۱۰‌ساله‌ام که همراه آنها بود، به سرجاده آمد و با جیغ و فریاد از مردم کمک خواست و مردم هم به کنار شط رفتند تا خانواده‌ام را نجات دهند. من بعد از حدود ۴۰ یا ۴۵ دقیقه به محل حادثه رسیدم و تازه آنجا بود که مردم خبر دادند چه بلایی سر خانواده‌ام آمده است. بعد از حادثه، امدادگران هلال‌احمر به محل نیامدند، آتش‌نشانی هم که آمد از آنها خواستم عزیزانم را پیدا کنند اما به ما گفتند الان نمی‌شود و صبح وارد آب می‌شویم. به آنها گفتم تا صبح دیگر چیزی از جنازه‌ها باقی نمی‌ماند که این بار گفتند مجوز برای غواصی نداریم. بعد هم به من گفتند برو از مرزبانی مجوز بگیر. به نظر شما نصف شب مگر می‌شود مجوز گرفت که من این کار را انجام دهم؟»

اهالی در جست‌و‌جوی غرق شدگان
اهالی رمیله که شاهد درماندگی پدر بودند، به کمک او آمدند: «هیچ سازمان امدادی به کمک ما نیامد، جز مردم و غواصان محلی رمیله که به فن شنا وارد بودند، چون خواهرم به دلیل وحشت زیاد از حادثه و ترس از خفگی سکته کرده بود، به همین دلیل جسدش زیر آب نرفته بود. برای همین یک ساعت بعد از حادثه پیکر خواهرم را پیدا کردیم. روز دوم شط را بسته و تور انداختند و خانمم را پیدا کردند، در مرحله آخر هم جسد دخترم معصومه را از شط بهمنشیر و کنار نیزارها بیرون کشیدند. سه روز تمام درگیر پیدا کردن اجساد عزیزانم بودیم. تنها واکنشی که به این حادثه نشان داده شد، پخش خبر آن بود که این چه دردی از من دوا می‌کند؟ اگر برای فرد مهمی این اتفاق می‌افتاد، اجازه نمی‌دادند جسدش داخل آب باقی بماند اما پیکر عزیزان من سه روز در آب بود. اگر غواص‌ها و مردم محلی نبودند و به دادم نمی‌رسیدند، پیکر آنان پیدا نمی‌شد.»

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها