گفت‌و‌گو با بهادر محمدنژاد، بازیگر و کارگردان نمایش «ستارگان زمینی»

جلوه‌ای از انس شهید علم‌الهدی با قرآن

بهادر محمدنژاد، بازیگر و کارگردان نمایش تک‌نفره «ستارگان زمینی» است که این روزها با محوریت تلاوت قرآن از زمان پیامبر(ص) تا دوران معاصر در سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم در غرفه «ستارگان زمینی» همزمان با ساعت آغازین شروع نمایشگاه یعنی از ۱۷ تا ۱۲ شب اجرا می‌شود.
کد خبر: ۱۴۰۳۶۹۲
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر

این نمایش براساس طرحی از امین شغلی است که به طور ویژه به زندگی شهید محمدحسین علم‌الهدی می‌پردازد که تا ۱۰ سالگی موفق شده بود دوبار قرآن را ختم کند. این شهید به دلیل مبارزه‌‌های انقلابی علیه شاه، حضور در جنگ تحمیلی و همچنین داشتن روحیه انس با قرآن مورد توجه بهادر محمدنژاد قرار گرفته است. اجرای این نمایش در شب‌های ماه مبارک رمضان بهانه‌ای شد تا با این کارگردان و بازیگر درباره آن گفت‌وگو کنیم که از نظر می‌گذرانید.

نمایش «ستارگان زمینی» براساس چه مضمون و حال و هوایی این روزها اجرا می‌شود؟
من تنها بازیگر این نمایش هستم که به صورت تک‌نفره اجرا می‌شود. مضمون نمایش حول محور جلسات قرآن خوانی است که از زمان پیامبر(ص) تا دوران معاصر اجرا می‌شود. در این نمایش، در هر اتاقی که وارد می‌شویم، همیشه یک روحانی وجود دارد که اتفاقات آن مقطع زمانی را به‌خوبی توضیح می‌دهد. به عبارتی، اولین جلسات خواندن قرآن از خانه پیامبر(ص) به همراه حضرت علی(ع)، حضرت خدیجه(س) و پیامبر(ص) در این نمایش نشان داده می‌شود. در اتاق بعدی، زمان قبل از انقلاب را می‌بینیم که یک کرسی می‌گذاشتند و بزرگ‌تر‌ها همراه با خواندن قرآن، تفألی هم به حافظ می‌زدند. همچنین این نمایش مقطع قبل از انقلاب، شعارنویسی و پخش اعلامیه علیه شاه را نیز مورد توجه قرار می‌دهد. در بخش مربوط به آیتم‌های دهه ۶۰ که خودم در آن بازی می‌کنم و با زندگی شهید علم‌الهدی گره می‌خورد، مسائل مختلفی مانند کمک خانواده‌ها و مادران به جبهه‌ها و دوخت لباس برای رزمندگان مطرح می‌شود. آیتم چهارم و آخر مربوط به زندگی معاصر و آپارتمان‌نشینی با لوازم معمول است و در آن می‌بینیم که جلسات خانگی قرآن با همان فرآیندی که ۱۴۰۰ سال پیش انجام می‌شد، در خانه‌های ما ادامه پیدا می‌کند. در این نمایش برشی از زندگی شهید محمدحسین علم‌الهدی در عملیات هویزه را هم نشان می‌دهیم که نقش پدر شهید را بازی می‌کنم. ما در این آیتم بازی در بازی داریم؛ مثلا یکجا پدر شهید هستم؛ یکجا از همرزمان او هستم.

چه انگیزه‌ای موجب شد تصمیم بگیرید که این نمایش را با محوریت زندگی شهید علم‌الهدی اجرا کنید؟
ما از ستارگان زمینی و جلسات تبلیغی قرآن در خانواده و وقت گذاشتن برای روخوانی و روانخوانی قرآن در این نمایش صحبت می‌کنیم و این یکی از انگیزه‌هایی شد که به زندگی شهید محمدحسین علم‌الهدی بپردازیم که در سن ۱۰سالگی مربی قرآن بوده است و تا این سن دوبار قرآن را ختم کرده است. شاید ما در سن ۴۰ سالگی به زور بتوانیم از روی قرآن بخوانیم اما به نظرم یک بچه ۱۰ساله که دوبار قرآن را ختم می‌کند، نابغه و یک انسان آسمانی است. بنابراین، به دلیل ارادت خاصی که به شهیدان و از جمله شهید علم‌الهدی دارم، تصمیم گرفتم این نمایش را اجرا کنم. بالاخره شهید علم‌الهدی با قرآن بزرگ شده و رشد کرده است و در نمایش هم دیالوگی از زبان پدر شهید داریم که می‌گوید: «محمدحسین من با قرآن به دنیا آمد، با قرآن بزرگ شد، با قرآن زندگی کرد و با قرآن آسمانی شد.» شنیده‌ام وقتی پیکر شهیدان را برای شناسایی می‌آورند، مادر شهید علم‌الهدی او را از راه قرآن کوچک جیبی که کنار قلبش می‌گذاشت، شناسایی کرده است. می‌گویند در ۱۲سالگی او را به خاطر فعالیت‌های انقلابی به زندان و بند خلافکاران می‌فرستند، اما او به قدری تأثیرگذار بوده که افراد خلافکار را به سمت قرآن می‌کشاند.

در آن بخش از نمایش که نقش شهید علم‌الهدی را اجرا می‌کنید، با چه روایت‌هایی رو‌به‌رو هستیم و علت انتخاب این روایت‌ها چیست؟
در این بخش از نمایش ما سه روایت را از زندگی شهید علم‌الهدی بیان می‌کنیم که یکی مربوط به دنیا آمدن اوست و یکی دوران قبل از انقلاب است که در ۱۲سالگی و قبل از انقلاب بچه‌ها را برای تظاهرات مدیریت می‌کرد؛ یعنی یک بلندگو دستش می‌گرفت و جلوی جمعیت می‌ایستاد و علیه شاه شعار می‌داد و همچنین روایت سوم مربوط به جبهه، شهادت و آوردن پیکر شهید بعد از چند سال است. همان‌طور که می‌دانید عملیات هویزه به گونه‌ای بود که تانک از روی تمام پیکرهای شهدا رد شد و بسیاری از شهدای آن منطقه گمنام هستند. زمان کلی نمایش حدود ۴۵ دقیقه و مقطعی که متعلق به زندگی شهید علم‌الهدی است، هفت دقیقه است.

طراحی صحنه و لباس را بر چه اساسی انجام دادید؟
طراحی صحنه و لباس‌ براساس همان نشانه‌ها و مؤلفه‌های مقطع زمانی زندگی شهید علم‌الهدی است. همچنین چرخ‌خیاطی‌ها و لباس‌های دوران جنگ مربوط به همان دوره زمانی است و مهمات هم داریم که جعبه آن خالی است تا بگوییم در آن زمان بنی‌صدر قرار بود به رزمندگان کمک کند و مهمات بدهد اما پشت‌شان را خالی کرد. از طرفی هم دکورهای ما ثابت است و تغییر خاصی نمی‌کند و فقط نشانه‌ها تغییر می‌کند؛ یعنی وقتی نقش دیگری را بازی می‌کنم، طرح لباس شخصیتی که بازی می‌کنم، تغییر می‌کند.

چه چالش‌ها و سختی‌هایی برای اجرای نمایش داشتید؟
اجرای این نمایش در ماه رمضان سختی‌های خاص خود را دارد، چون نمی‌توانیم تماشاگر را منتظر بگذاریم و گاهی اتاق پر از جمعیت است و گاهی با تعدادی معدود از تماشاگر اجرا می‌شود.

چه بازخوردهایی از مخاطبان دریافت کردید؟
درواقع، زمان خاصی برای اجرای نمایش در نظر گرفته نشده، زمانی که تماشاگر ما حتی به پنج نفر هم می‌رسد آن را اجرا می‌کنیم. اجرای این نمایش برای مخاطبان بسیار تأثیرگذار بود و اصلا فکر نمی‌کردم تا این اندازه بتواند در ذهن مخاطبان و مادران جا باز کند. موضوع انتظار مادر شهید که منتظر بچه‌های شهید خود است را برای نوجوانانی اجرا کردم که حتی جنگ را ندیده بودند اما با دیدن این نمایش اشک‌های زیادی ریختند؛ برای‌شان تأثیرگذار بود و با نمایش مأنوس شدند. بدون ریا می‌گویم که حضور این شهید را هنگام اجرا احساس می‌کنم و در یکی از روزهای اجرا به شکل ناخودآگاه اشک می‌ریختم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها