جنگ‌هسته‌ای، منطقه‌ای و تجزیه‌طلبی چگونه شکست خورد؟

استقلال‌زدایی، اَبَر مسأله دشمن

در این ۱۰۰روز، گرچه بخشی از اعتراض برآمده به دلیل ناکارآمدی بود، اما بخش مهمی از وقایع سه‌ماه اخیر در اتمسفر ایران و نه جمهوری اسلامی شکل گرفت و این به جنگی تمام عیار بر سر استقلال منتج شد، چون این بار تجزیه‌طلب‌ها با رویکرد مسلحانه و همه‌جانبه که از حمایت خارجی هم برخوردار بود، به میدان آمدند، زیرا تجزیه ایران یکی از آرزوهای همیشگی گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب داخلی و خارجی بوده است؛ ایرانی تکه‌تکه شده، رها و بدون قدرت. مانند لشکری که دست‌های‌شان را در هم فشرده‌اند و حالا می‌خواهند برای نابودی آنها از هم جدای‌شان کنند.
کد خبر: ۱۳۹۲۰۵۵

یکی از گروهک‌های فعال، تجزیه‌طلبان کردستان است. با این بهانه که مردم کرد، زبان و مذهب جداگانه‌ای دارند درحالی‌که آنچه اوایل انقلاب در کردستان رخ داد با درگیری‌های مسلحانه تجزیه‌طلبان حزب دموکرات آغاز شد.از آنجا که اوایل انقلاب، دولت رسمی هنوز شکل نگرفته بود، دولت موقتی بر سر کار بود که درباره مسائل تصمیم‌گیری می‌کرد و عقیده دولت موقت درباره مسأله کردستان این بود که حزب دموکرات با توجه به سابقه فعالیت علیه رژیم پهلوی، دشمن به‌شمار نمی‌رود؛ بنابراین اختلافات را می‌توان با مذاکره حل کرد. اما بعد از چهار دهه آنها با مسلح‌شدن، به دنبال این هدف بودند و جان بولتون، مقام آمریکایی ضدایرانی هم بر این موضوع صحه گذاشت که گروه‌های تجزیه‌طلب ایرانی از طریق کردستان عراق مسلح شده‌اند و این آلترناتیو نقض استقلال ایران بود.

از طرف دیگر، چهره‌های احزابی همچون کومله و دموکرات کردستان و سایر گروه‌های تجزیه‌طلب با حضور در شبکه ایران اینترنشنال، دائم به دامن زدن به اغتشاشات در شهرهای ایران کمک ‌کردند و بر آتش ناامنی‌های کشور هیزم ریختند. پلن دیگری که برای نفی استقلال ایران دنبال شده است، مسأله هسته‌ای ایران است. آمریکا و همراهانش، سال‌هاست فعالیت‌های هسته‌ای ایران را بهانه‌ای برای اعمال فشار‌های گوناگون خود بر کشور ما قرار داده‌اند؛ در حالی که از یک‌سو آنها خود سابقه به کارگیری سلاح اتمی و کشتار صدها هزار انسان را در کارنامه‌شان دارند و هزاران موشک با کلاهک هسته‌ای را نیز در زرادخانه‌های اتمی خود آماده شلیک نگه داشته‌اند و موضوع مهم‌تر این‌که ایران بیشترین همکاری را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داشته و بی‌سابقه‌ترین بازرسی‌ها از تأسیسات و مراکز هسته‌ای ایران توسط بازرسان این سازمان به عمل آمده و به تایید رسیده است. درواقع، مخالفت با توانمندی‌های دفاعی ایران وجه دیگری از ستیز با استقلال ملت ایران‌ است.

تحریم‌های اقتصادی آمریکا و شبکه استکباری، بخش دیگری از جنگ همه‌جانبه آنها با استقلال ملت ایران است. انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی تاکنون هدف تحریم‌های اقتصادی قرار داشته است. تحریم‌های بانکی بنابر اظهارات معماران تحریم ایران، رکن اساسی و ستون محوری تحریم‌هاست. همین اهمیت باعث شده است لغو تحریم‌های بانکی یکی از خطوط قرمز نظام در مذاکرات جامع هسته‌ای باشد.

تحریم‌های بانکی آمریکا علیه ایران در ۱۱محور و ۱۲قانون تحریمی وضع شده است. جز تحریم دستور اجرایی ۱۳۳۸۲، هیچ‌یک از قوانین دیگر صرفا در خصوص برنامه هسته‌ای ایران نیست و بخش اساسی تحریم‌های ثانویه و اولیه در اختیار کنگره آمریکاست، نه رئیس‌جمهور و دولت این کشور. هریک از انواع تحریم‌های بانکی همزمان هدف تحریم‌های دولت و کنگره قرار دارد و رفع تحریم‌ها عملا با لغو همه تحریم‌ها امکان‌پذیر است. از سوی دیگر، اختیار تعلیق بسیاری از تحریم‌های ثانویه بانکی آمریکا در دست رئیس‌جمهور است و حتی تحریم‌های ثانویه بانک مرکزی و تراکنش‌های نفتی می‌تواند در بازه‌های زمانی متعدد توسط دولت آمریکا تعلیق شود. بنابراین عملا ریسک بازگشت تحریم‌ها باقی‌می‌ماند و ممکن است شرایط جدید هم تأثیری در گشایش اساسی اقتصاد ایران نداشته باشد. یعنی دشمن در این زمینه هر چه در توان داشته، به‌میدان آورده تا بلکه بتوانند به خیال خود با فلج کردن اقتصاد ایران، مردم را به تسلیم در برابر خود وادار کنند اما پایداری اقتصاد ایران در برابر این حجم از فشارهای بی‌سابقه و بی‌مانند، نشان داد اراده ملت ایران بر قدرت سیاسی و اقتصادی شبکه شیاطین برتری دارد.

تلاش برای جلوگیری از گسترش نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران هم سیاست دیگری است که باید به عنوان بخش بسیار مهم از جنگ هیبریدی در نظر داشت. نفوذ ایران در خاورمیانه از سال ۲۰۰۳ همزمان با حمله آمریکا به عراق به صورت تصاعدی رو به افزایش گذاشته است. طی سال‌های اخیر، تحولات سوریه و یمن، حکم نقطه‌عطف در تاریخ منطقه را داشته و به‌خوبی اثبات کرده‌اند که اکنون ورق خاورمیانه به سود جمهوری اسلامی برگشته است. تهران گرچه با جنگ عراق مخالف بود اما لزوما انگیزه کافی برای جلوگیری از سرنگونی رژیم صدام در این کشور را نداشت. این در حالی است که جمهوری اسلامی با ایفای نقش در سوریه و یمن نشان داد عزل و نصب افراد در رأس قدرت کشورهای خاورمیانه دیگر با تصمیم واشنگتن و متحدانش ممکن نیست.

برای دشمن، نفوذ منطقه‌ای ایران مهم‌تر از برنامه موشکی و برنامه هسته‌ای است و اندیشکده‌های غربی بارها به مسأله نفوذ ایران در خاورمیانه و توان تأثیرگذاری جمهوری اسلامی بر معادلات منطقه‌ای پرداخته‌اند؛ مثلا اندیشکده مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک انگلیس دو سال قبل با انتشار کتابی با عنوان «شبکه‌های نفوذ ایران در خاورمیانه» همین موضوع را بررسی کرد. این اندیشکده در مقدمه کتاب جدیدش توضیح می‌دهد سال ۲۰۰۸ پرونده‌ای با موضوع موشک‌های بالستیک ایران و سال ۲۰۱۱ پرونده دیگری را درباره برنامه هسته‌ای تهران منتشر کرد، اما آنچه امروز نفوذ بیشتری را در منطقه برای جمهوری اسلامی فراهم کرده، هیچ‌کدام از این دو برنامه نیست، بلکه شبکه گسترده نیروهای نیابتی تهران است.

بنابراین ناکامی شبکه شیاطین از قرار دادن ایران در انزوای بین‌المللی را باید به مجموعه ناکامی‌های این شبکه افزود به‌ویژه این‌که تحرکات و ابتکارات دولت سیزدهم در گشایش محورهای ارتباطی جدید با کشورهای همسایه، منطقه، اوراسیا، شرق آسیا و آمریکای جنوبی و همچنین ورود به اتحادیه‌های اقتصادی مختلف، از موفقیت دشمنان ملت ایران در این عرصه جلوگیری کرده است.

بنابراین تمام تلاش شبکه شیاطین برای این است که ایران بزرگ و مستقل و قدرتمند را به تکه‌پاره‌های کوچک و وابسته و ضعیف تبدیل کند؟ درحالی که تحرک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ آمریکا و صهیونیسم سبب شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه و گسترش حضور قدرتمندانه‌ سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه شده و اینها بخشی از مظاهر عزت جمهوری اسلامی است. بنابراین عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن، شاخه‌هایی از اصل عزت، حکمت و مصلحت در روابط بین‌المللی‌اند که سبب نگرانی سردمداران نظام سلطه هم شده است.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها