اخراجی آشنای دیگر تجمعات چند روز پیش در بروکسل بلژیک بود، جایی که محسن نامجو هم خیلی زود با اسکورت پلیس به اتوبوسی فرستاده شد تا احتمالا راه خانه را بازگیرد!
در این میان حتی حمایتهای بیدریغ تلویزیونهای لندنی هم به بازیگر مفلوک کمکی نکرد، همان شب تلویزیون منو و تو این برخورد را «نامناسب» خواند! و البته بیبیسی فارسی هم با دادن آنتن به او و گفتگو با این بازیگر قصد دلجویی از او را داشت، و البته که همین موقعیت هم به زیان خانم بازیگر سابق تمام شد و هجمههای ضدانقلابها علیه او شدت گرفت!
وقتی از هیاهوی پوچ سلبریتیها حرف میزنیم به معنای همین بیریشهگی است. اغلب آنها بر خلاف آنچه نشان داده میشود هیچ پایگاهی در جامعه ندارند، در رابطه با این دو نمونه خبرساز شده قصه جالب این است که حتی برای آنها در سنگر ضدانقلابها هم جایی برایشان نیست، اما تا پیش از این چنین رفتار میکردند که آنها بخشی از رهبری افکار عمومی جامعه ایرانی را در دست دارند؛ به همین اندازه پوچ، همین قدر تباه. مهناز افشار بازیگری که پیش از این با پرونده سیاه همسرش روبهرو بود و با توئیتهای هدفدار اشتباه حتی باعث کشته شدن یک طلبه شده بود یکی از به ظاهر چهرههایی است که در تجمعات آلمان از جمع ضدانقلابها هم بیرون رانده شده است.
چند سال پیش بود که توییت مهناز افشار درباره یک اکانت فیک باعث شد تا بسیاری او را مسبب قتل طلبه همدانی بدانند.
در آن توییت اکانت فیک که به صورت ساختگی با تصویر یکی از روحانیون ساخته شده بود، زنان ایرانی تشویق به صیغه شدن با مردان عراقی شده بودند با این حال همان زمان روحانی که تصویر او به عنوان پروفایل این اکانت ساختگی استفاده شده بود با انتشار فیلمی این مساله را کاملا تکذیب و اعلام کرده بود که این اکانت به هیچ وجه ربطی به او ندارد با این حال مهناز افشار طی توییتی این مساله را برجسته کرده و به آن رنگ واقعیت داده بود! همان روزها هم بود که او از ایران رفت و آرام آرام به شبکه های معاند آن سوی مرزها راه یافت.
زرق و برق فرش قرمز زیر پای او در تلویزیونهای آنسوی مرزها چشمش را گرفت و گمان برد مخالفان رفتار او تنها در ایران قرار دارند، فارغ از تمام این حواشی حالا پس از گذشت چند سال از آن واقعه تجمعات چند روز اخیر ضدانقلابها در اروپا را فرصت مناسبی دیده بود تا دوباره بتواند صاحب توهم رهبری این جماعت باشد، اما خب نمیدانست او حتی در میان این جماعت هم جایی ندارد! جالب اینکه پس از پرونده همسرش در رابطه با شیرخشکهای فاسد او صراحتا از از همسرش اعلام برائت کرد و از طریق همین شبکههای اجتماعی اعلام کرد از او جدا شده است، اما پایان پرونده همسرش دوباره با فریب همان هوادارانش اعلام کرد که «طلاقی در کار نبوده» است.
محسن نامجو هم دیگر سلبریتی بود که البته در دسته روشنفکر خارج نشین این ماجرا قرار داشت. خوانندهای که البته رسواییهای اخلاقیاش حالا بیشتر از موسیقیهای ساخته شده اوست و خب حتی حضور کوتاهش در تجمع ضدانقلابها تاب آورده نشد و مجبور شد با اسکورت پلیس احتمالا روانه خانهاش شود!
رویه کار سلبریتی های وطن فروش همین است، آنقدر پرتکرار و آشنا که میتوان آن را جزو یکی از مولفههای این دسته از سلبریتیها قرار دارد، اینکه در بزنگاههای مهم اجتماعی با کشف حجاب مدتی مرکز توجهها قرار بگیرند اما با افتادن آبها از آسیاب روسیاهی به ذغال بماند و بس.
تصور اغلب این دسته از سلبریتیها همین است، اینکه با رادیکالتر شدن رفتار و گفتار آنها احتمالا میتوانند به عمر نباتی خود در فضای مجازی تداوم ببخشند فارغ از اینکه حتی در میان طرفداران احتمالیشان هم دیگر جایی ندارند. سرنوشت مهناز افشار و محسن نامجو میتواند نمونه آشکاری باشد از جایگاه واقعی آنها در میان مردم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: