گفتگو با تقی امیرانی، کارگردان مستند «کودتای ۵۳»

نورافکن به تاریکخانه کودتای انگلیسی

گفت‌وگوی «جام‌جم» با استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی:

فرهنگ ایران هیچ‌گاه از میان نرفت

ایران فرهنگی و ویژگی های تمدن سازش همچنان سبز و بالنده و پویاست درباره چرایی این مهم با استاد دینانی گفت‌وگویی تلفنی انجام دادیم، زیرا شرایط کرونایی همچنان ناگزیر از احتیاط‌مان ساخته. دکتر دینانی، فلسفه را پاسخگوی مهم‌ترین و عمده‌ترین پرسش‌های انسان درباره معنی هستی و حیات می‌داند.
کد خبر: ۱۳۷۵۷۳۳
نویسنده علی‌اکبر مظاهری - روزنامه نگار
از نظر وی، تفاوت فیلسوف با مردم عادی در این است که از خارج از روزمرگی به زندگی می‌نگرد و درباره آن می‌پرسد. یادآورد این نکته، لطف خودش را دارد که استاد هم‌اکنون یکی از چهره‌های تأثیرگذار فلسفه در جهان اسلام است. همچنین آثارشان به زبان‌های دیگر ترجمه‌شده و در سراسر جهان از ایشان به عنوان پروفسور، یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان جریان‌ساز در دنیا یاد می‌کنند.
 
به گزارش جام جم آنلاین، در این فراز‌ها با این چهره ماندگار فلسفه، به قلمرو باستانی و کهن ایران فرهنگی که همواره خاستگاه تمدن و خیزشگاه فرهنگ بوده است، سری زده‌ایم و، چون و چند تمدن‌سازی و تمدن‌پروری این گستره تاریخی را بررسی کرده‌ایم.
 
استاد! ایران فرهنگی، سپهری گسترده است که اقوام و کشور‌های پرشماری در آن زیست مشترک دارند. این اقوام با همدلی و همزبانی در طول تاریخ توانسته‌اند قلب تپنده تمدن باشند. حتی بحران‌های بزرگی را که دیگر تمدن‌ها را نارسا یا نابود کرده از سربگذرانند. برای ایجاد همگرایی دوباره بین این کشور‌ها و ملت‌ها برای احیای تمدن ایرانی‌-اسلامی و البته برای بازشناخت داشته‌ها و میراث مشترک فرهنگی و معنوی و تمدنی‌مان چه باید بکنیم؟

پرسش مهمی است، ولی پاسخش به آن صورتی که انتظار دارید، دردسترس نیست و مشکل است. زالبته در این‌که فرهنگ ایران خیلی قوی بوده از زمان کورش و داریوش و پیش از آن‌ها سخنی نیست فقط موبدان کمی شلوغ کردند و ایران سقوط کرد. وقتی به تاریخ ایران می‌نگریم این فرهنگ همیشه موثر و پویا بوده، آثارش را در مقاطع مختلف سوزاندند و از میان بردند.

ایران یکی از کشور‌های متمدن جهان بوده و خیلی آثار بزرگی داشته؛ آن روز که اروپا در توحش بوده، ایران بزرگ فرهنگ داشته است. تنها ایران بوده که فرهنگش قوی و موثر بوده و البته یونان هم بوده که این مورد اخیر به‌تدریج فرهنگش از میان رفت. این‌که الان برای چنین امر مهمی چه کار باید بکنیم، باید بتوانیم درباره فرهنگ ایران باستان پژوهش کنیم. اگر البته بتوانیم با توجه به این که آثار کمی از گذشته‌گان در اختیار ماست، ولی میان آثار بزرگان و حکمای ایران اشارات و گزارش‌هایی هست مانند سهروردی که در بین همه حکما به ایران باستان خیلی توجه داشته است. خود غربی‌ها هم خوشبختانه در این باره چیز‌هایی نوشته‌اند.

با برنامه‌های درازمدت و.. ایران فرهنگی را پاره‌پاره و تفکیک کردند و اقوامش را از هم جداکردند. به‌خصوص با ضعیف کردن زبان فارسی کشور‌های آسیای میانه یا برانداختن این زبان هویت‌ساز در شبه قاره.

بله زبان فارسی که زبان اول جهان متمدن قدیم بوده است. مثلا قبل از این که انگلیسی‌ها در هند نفوذ کنند بسیاری از هندی‌ها زبان پارسی می‌دانستند. کم نبودند شعرای هندی پارسی‌سرا که شعر‌های فارسی‌شان کم داشتند. زبان فارسی در کل هندوستان رایج بوده، ولی انگلیسی‌ها که آمدند با تمهیدات فراوانی زبان فارسی را کنار زدند و به‌جایش زبان انگلیسی را گذاشتند.

در نتیجه شبه قاره را از سپهر فارسی و ایران فرهنگی حذف کردند و به‌ویژه با یاری ایادی نفوذی و دست‌پرورده‌های هندی‌الاصل استعمار به گونه‌ای برنامه‌های «دگرگونی فرهنگی و زبانی و هویتی» شان را در هند پیش برد که آب از آب تکان نخورد.

این‌که در آن دوران به‌خاطر تنبلی یا کم‌کاری و... بوده، اکنون مشکل است به این موضوع پرداختن و درباره‌اش سخن گفتن. مثلا درباره فرهنگ ایران باستان و از میان رفتن آثار بزرگ حکمی و فرهنگی و دانشی تا اندازه‌ای موبدان مقصر بودند، همچنین خود ما هم مقصر بودیم. فرهنگ ایران مهم‌ترین فرهنگ در روزگار خودش بوده روزگاری که آمریکایی وجود نداشت و اروپا غرق در توحش بود، ایران دارای فرهنگ قوی بود هرچند به‌تدریج آن قدرت و اقتدار از بین رفت.

ما البته هنوز هم به ریشه‌های تمدنی خودمان وصلیم در حالی که نه مصر، نه یونان و نه روم با گذشته خودشان ارتباطی ندارند چه چیزی همچنان سپهر ایران فرهنگی را چنین مستمر و پویا نگه داشته؟

همان قدرت فرهنگی ایران است. کافی است که نسیم فرهنگ ایرانی به شامه کسی بخورد تا به آن علاقه‌مند و جذبش شود. ایرانیان هم همیشه کشورشان را دوست داشته‌اند البته نشیب و فراز در تاریخ ما کم نبوده، اما ایرانیان به هرحال به کشور خودشان و فرهنگ باستانی شان علاقه‌مند هستند. چه پسندیده است اگر کسی بتواند این داشته‌ها را با طریق منطقی و معقول بیان کند.

ارتباط فرهنگی و تعامل ما با دیگر کشور‌ها و ملت‌های حوزه ایران فرهنگی خیلی به کندی پیش می‌رود (برخلاف ارتباط با اروپا مثلا انگلیس و آلمان که تدریس زبان فارسی را در مدارسش رسمی کرده) چه غفلت‌های خودمان، چه نارسایی مسولان و ناآگاهی‌شان در این روند موثر است. این جریان را با چه عواملی می‌توان تقویت کرد؟

پاسخ پرسش شما مشکل است. این‌که چه عواملی چه کار کند من نمی‌دانم فقط تنها نکته مهم همین است که به فرهنگ ایران باستان مراجعه کنیم و آن خوبی‌ها را البته تا آنجا که می‌دانیم و باقی مانده، احیا کنیم. البته درباره ارتباط میان این کشور‌ها و اقوام مشکلاتی هست که نمی‌خواهم بگویم؛ مشکلاتی که هرکسی اتفاقا در حدی می‌داند.

از جمله این میراث‌های پسندیده معنوی باستانی یکی همین شاهنامه است.

بله خودِ شاهنامه فردوسی متاسفانه کم خوانده می‌شود همین الان اصلا شاهنامه خوانده نمی‌شود. خواندن شاهنامه فردوسی برای این موضوع بسیار مهم است؛
 
و برای تقویت این ارتباطات و تعامل سازنده میان اقوام رنگین‌کمانی ایران فرهنگی؟

این‌ها را نمی‌شود فرموله کرد و فرموله نمی‌شود. همین که بتوانیم آثار فرهنگی گذشته خودمان را که افتخار‌آفرین است، معرفی کنیم، نشان دهیم و بیان کنیم.

اهمیت فرهنگی ایران فرامرزی را مانند روحیه صلح‌طلبی، پرهیز از خشونت، پذیرش و... که روح نهاد‌های فرهنگ ایرانی‌اسلامی است برای جهان امروز در راستای تمدن نوین ایرانی‌اسلامی که بخواهیم به فرمایش شما بیان کنیم و بشناسانیم...؟

خیلی خوب است و مهم است که بتوان آن‌ها را احیا کرده و به درستی و منطقی نشان بده دنیا می‌پذیرد. دنیا که احمق نیست. البته عرض کردم «اگر»!؛ و این «اگر» مهم است! اگر عده‌ای بیایند و مفاخر فرهنگی ما را احیا کنند، بله ایران می‌تواند پیشرو تمدن باشد. همین آثار سهروردی را اگر کسی بتواند خوب بخواند و خوب بفهمد و خوب بیان کند برای دریافت و پذیرش دنیا کلی موثر است، اما کی هست! کی سهروردی می‌خواند! خود سهروردی را در سن سی سالگی در حلب کشتند! حکمت خسروانی که او بیان کرد حکمت ایران است توحیدی بوده توحیدی! نور! که نورِ حسی نیست، نور معنوی است.

برای این‌که بتوانیم با تمدن معاصر تعامل کنیم و تاثیرگذار باشیم، و فقط مصرف کننده نباشیم به نظرتان از همه مهمتر چه کاری‌ست؟

دیگر هیچ! معجزه که نیست تا من یک راه فوری پیشنهاد کنم. کلیاتش همین است که ما بتوانیم فرهنگ خودمان را و آن عوامل منطقی و معقولش را که باقی مانده، مانند آثار سهروردی برملا کنیم؛ راه دیگری ندارد. سحر و جادو نیست تا فوری کارآمدیش را نشان بدهد. آن داشته‌هایی را که باور دارم و می‌تواند در این باره موثر باشد، نوشتم، اما آثار خود مرا هم که نمی‌خوانند. بیشتر از این چیزی نمی‌دانم. در کتاب‌هایم تا آنجا که توانستم آثار ایران فرهنگی و نیز فرهنگ ایران را در آن‌ها بازگفته‌ام همین کتاب‌ها و آثار مرا در این راستا بخوانند و نشر بدهند؛ همین! شما فکر نکنید که من با معجزه دارم کاری میکنم با معجزه نمی‌شود کاری کرد، اما با ترویج می‌شود؛ ترویج حرف‌های منطقی معقول. مثلا هانری کُربَن کسی بود که به ایران باستان توجه کرده بود و مجذوب شد. تا آخر عمرش در ایران ماند و کار کرد. خود آثار کربن هم دراین باره خوب است.

منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها