به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، این اتفاق عصبانیت شدید بازیکن مجروح را به دنبال داشت تا درگیری جنجالی بسکتبال آمریکا همین جا رقم بخورد. این یک نمونه قابل توجه از صدها و هزاران مورد پرخاشگری است که از سوی ورزشکاران رشتههای مختلف در میدان مسابقه در طول یک سال رویت میشود؛ البته پرخاشگری فقط بخشی از ماجراست. بیاخلاقی و حقه زدن در میدان مسابقه، بخش مهم دیگری از این ماجرا را در برمیگیرد.
اصلا چرا راه دور برویم؟ همین چند روز پیش فدریکو پریرا، بازیکن تیم شهداب یزد در دیدار با راهیاب ملل مریوان از سری رقابتهای لیگ برتر والیبال، دو بار تور را در جریان مسابقه تکان داد. داور هم که تصور کرد یکی از مهاجمان حریف دستش به تور خورده برای شهداب یزد امتیاز داد. این اتفاق برای دوستداران والیبال خیلی جالب توجه بود. بسیاری این حرکت بازیکن آرژانتینی را غیراخلاقی میدانند اما برخی دیگر جنبههای بیاخلاقی آن را رد میکنند و میگویند این اتفاق فقط یک حرکت «غیرورزشی» بود. البته پریرا به دلیل این اتفاق محروم و جریمه شد. شکل دیگری از بیاخلاقی در میان ورزشکاران وجود دارد که آن هم مربوط میشود به برخورد با رسانهها. باز هم چرا راه دور برویم. همین چند روز پیش در جریان تجلیل از مدالآوران پارالمپیکی یکی از ورزشکاران صاحبنام این عرصه که اتفاقا مدالهای متعددی در رقابتهای جهانی و پارالمپیک به دست آورده، رفتار نامناسبی با خبرنگاران داشت و یک لحظه به این فکر نکرد اگر از شهرت و مقبولیت اجتماعی برخوردار است به دلیل تلاش همین خبرنگاران عرصه رسانههاست. در همان مراسم تجلیل از مدالآوران پارالمپیکی، بعد از رفتار نه چندان محترمانه این ورزشکار، یکی از خبرنگاران گفت: «تا کی باید دنبال این بیظرفیتها بدویم تا مصاحبه بگیریم؟»
ورزشکار و مسوولیت اجتماعی
یکی از بدیهیترین موضوعاتی که یک ورزشکار حرفهای باید نسبت به آن آگاهی و اطلاعات داشته باشد، رعایت اخلاق و رفتار مناسب است. ورزشکاری که به سطح بالایی از ورزش حرفهای رسیده باشد باید بداند حیلهگری، ترفندهای حقهآمیز، پرخاشگری و البته رفتار نامناسب در تقابل با رسانهها جایی در ورزش حرفهای ندارد. اگر او نسبت به چنین مسائل بدیهی بیاطلاع است ابتدا مقصر خود اوست و سپس جریان و نهادی که به او کمک کرده تا به بالاترین سطح ورزش حرفهای برسد. اینکه یک ورزشکار به خود اجازه میدهد رفتار نامناسبی با مردم، رسانهها یا سایر ورزشکاران داشته باشد به این تشبیه شده که با کسب کمی شهرت روی پنجه خود بلند میشود تا خود را بالاتر از آنچه هست نشان بدهد.
حق دارند یا خیر؟
اما مساله دیگری که نباید فراموش شود این که این ورزشکاران هم مانند ما افرادی عادی هستند. این افراد عادی هم مثل ما حق دارند از کوره در بروند و رفتارهای بد از خود نشان بدهند. البته برخی روانشناسان میگویند شهرت بار سنگینی از مسوولیت ایجاد میکند و همین باعث میشود این افراد بیشتر مراقب رفتار و گفتار خود باشند. به هر حال حتی میان مردم عامی هم پرخاشگری و عصبانیت مورد قبول نیست، چه برسد به یک ورزشکار که بهشدت زیر ذرهبین است.
داروین صبوری - جامعه شناس ورزشی
یک گروه اجتماعی را گاهی اوقات آنقدر بزرگ میکنیم که در سطح انتظارات فرابشری ما نمیگنجند. این تصورات، مصداق اسطورهای هم در ورزشکاران دارد. به ورزش که نگاه میکنیم الگوهایی میبینیم که از نظر ما فرابشری هستند. آنها نیروهایی دارند، تن و تصمیم. نگاه اسطورهای به این ورزشکاران به گونهای است که انگار آنها واسطهای بین امر مطلق و جهان کنونی هستند. چنین دیدگاهی گاهی اوقات در قهرمانان اسطورهای ورزش وجود دارد. برخی از این قهرمانان اسطورهای گاهی اوقات میتوانند سرنوشت ملت خود را تغییر بدهند. در واقع این قهرمانان به پیروزیهایی در میادین ورزش دست مییابند که بهجز حضور آنها ممکن نمیشد. هم در اساطیر شرق چنین ابرمردانی وجود دارد و هم در اسطورههای غرب. به عنوان مثال جنگ تروآ محصول تلاش یک نفر است و وقتی آن ابرمرد شکست میخورد سرنوشت کلا تغییر میکند. چنین دیدگاهی نیز به صورت ناخودآگاه در ارتباط با ورزشکاران و هنرمندان نیز وجود دارد. این دیدگاه ناشی از همان تفکر اسطورهای است. فکر میکنیم اینها فرابشری هستند و در بزنگاههای تاریخی میتوانند دست به کار بزرگی بزنند. از همین جاست که انتظارات اجتماعی برای این افراد تشدید میشود. به عنوان مثال وقتی صحبت از یک کشتیگیر میشود این پیشفرض به وجود میآید که حداقل این ورزشکار دوپینگ نکند، چون این دوپینگ در چنین ورزشی کمتر جا افتاده است تا برای یک فوتبالیست یا یک وزنهبردار. به هر حال ما انتظاراتی ایجاد میکنیم اما گاهی اوقات این نکته از یاد میرود که این ورزشکاران همانند ما انسانهایی عادی هستند. آنها هم محصول همین تاریخ هستند و شاید درگیر و دار مسائل اقتصادی باشند. آنها هم در گذرگاههای مسائل خصوصی و سایر اتفاقات عادی گیر میافتند. با این حال شاخکهای ما نسبت به این ورزشکاران مدام تحریک میشود. به عبارتی، ما با دیدن یک امر نابهنجار در ساحت یک ورزشکار بیشتر به خشم میآییم تا بروز همان رفتار در یک شهروند عادی. درواقع این خود اجتماع است که این بادکنکهای انتظارات را باد میکند. به دلیل همین انتظارات، مرثیهسراییها شروع میشود، چون رفتار این ورزشکار خلاف چیزی بود که افراد میپنداشتهاند. بسیاری از این انتظارات از سوی رسانهها دیده میشود، چرا که نگاهی ابزاری به ورزشکار وجود دارد. انسانها نباید تبدیل به ابزار تبلیغات خطابههای اخلاقی شوند. ما قبلا درباره یک ورزشکار، صفتهایی مثل ابرمرد و ابرستاره شنیده بودیم اما به محض دیدن یک ناهنجاری متوجه میشویم آنها هم مانند ما هستند. این تناقض یک سیلی به مخاطب اجتماعی است و آن چیزی را که خودمان بزرگ کردهایم خودمان هم له میکنیم. این یک آسیب برای خودمان است.
هیلدا حسینی خواه - گروه ورزش / روزنامه جام جم