سریال سازی در تلویزیون جریان و روال خاصی دارد که موجب می شود قضاوت ها نسبت به تولیدات آن گاه بدون اطلاع از ضوابط تولید و پخش چندان قرین به عدالت و واقعیت نباشد. به این معنی که حساسیت های تلویزیون و ملاحظاتی که به دلایل متنی و فرامتنی خود را متعهد به رعایت آنها می کند، غالب اوقات آنتن را تحت الشعاع قرار می دهد.
سریال «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی کامبیز دارابی و مجید مولایی به عنوان جدیدترین محصول تلویزیون به دلیل ورود به حوزه ای که پیش از این کمتر تمایل یا اطلاع برای پرداختن به آن بوده، بازخوردهای فراوانی را پدید آورده است. بازتاب هایی که احتمالاً برای خود مدیران این رسانه نیز جالب توجه و گاه غیرمترقبه بوده است.
صراحت کلام در فیلمنامه «افرا» در ارائه تصویری واقعی از زندگی یک محیط بان سختگیر و متعهد -که اینجا نقش او را روزبه حصاری بازی می کند-، و جغرافیای شغلی او در جنگل های سرسبز گیلان، در وهله نخست داستان را رنگ و بویی از تازگی و طراوت می بخشد. کاراکتری که در چرخش های قصه، آرام آرام پیشداوری ها را نسبت به خود تغییر می دهد. آن خشونت گاه لجام گسیخته و داد و فریاد های عصبی، هر چند در جهت دغدغه های حرفه ای یک محیط بان متعصب شکل می گیرند، اما در واقع تماشاگر را با گره افکنی تکان دهنده ای (قتل پیمان)، آماده شرکت در سلسله ماجراهایی تازه می کنند.
این جهت دهی که در ادامه کاراکتر محیط بان را از فردی عصبی به فردی محتاج بخشش و گذشت و تماشاگر را ملزم به همراهی با او می کند، در بطن خود می کوشد معذوریتهای محیط بانی در ایران را به شیوه ای عریان نمایش دهد؛ تقابل با شکارچیان بدون مجوز و غیرقانونی، نگرش خانواده و جامعه به محیط بان بدون درک مقتضیات این شغل، پیوندهای زندگی فردی و اجتماعی و هزار و یک مسئله مبتلا به دیگر. مواردی که تاکنون در عرصه حوزه های نمایشی به آنها به طور جدی و عمیق پرداخته نشده و درام های تأثیرگذاری درباره شان طراحی نشده بود.
سنگ بزرگی که «افرا» برداشته و ظاهراً با مدارا و همدلی مدیران تلویزیون و مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و جامعه محیط بانی کشور بخوبی روی آنتن متبلور شده و این چنین نیز واکنش گسترده از سوی مخاطبان گرفته، نشان از آن دارد چقدر خلاً در این حوزه وجود داشته است.
عاشقان طبیعت گردی و سفر به محیط زیست بی شک از این پس با مشاهده سریال «افرا» و ارتباطی که با حوادث تلخ و شیرین آن برقرار کرده اند، در هر بار مراوده با طبیعت، نیک در خاطر خواهند داشت که برای حفاظت از این زیست بوم چقدر تلاش های نادیده صورت گرفته است.
مسعود فروزش سمبل محیط بانان تن به خطر داده و ریسک پذیری است که طبق قانون باید برای حفاظت از حیات وحش، اکوسیستم، جلوگیری از آلودگی های محیط زیستی، ممانعت از تجاوز به مناطق تحت کنترل سازمان و منابع طبیعی در حوزه استحفاظی شان در عین اختیاراتی که دارند، ناگزیرند ملال تبعات مسئولیت خود را یک تنه بچشند.
بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان در پرداخت پر استرس و هیجان انگیز سکانس قتل شکارچی یا تعقیب و گریزهای مسعود و همکارانش در پی شکارچیان، چنان کوبنده و هیجان انگیز عمل کرده که بیننده بتواند خود را در موقعیت، تصور کند.
همزاد پنداری برای درک وضع حاضر و بحران شکل گرفته، نقطه آغازی برای فهم شرایط بعدی است. اینکه چرا یک محیط بان درگیر چنان تشویش ذهنی و ناآرامی های درونی است. چرا حرص محیط زیست را می زند و به قول پدرش حاج محمود (مهدی سلطانی) مدام مواطب «جک و جانور» هاست!
«افرا» با مقدمه چینی هایی که لابد با برخی قضاوتهای ابتدایی شتابزده نیز مواجهه پیدا می کند، داستان را به سمتی امتداد می دهد که تمام معادلات و فرضیات تماشاگر در هم می ریزد.
جان تولاک در کتاب «درام تلویزیونی» به نقل از دیوید مورلی می نویسد: «هدف تحلیل مخاطب باید این باشد که نزاع متقابل میان دیدگاه های حاکم و فضاهای مقاوم در برابر آنها، از عناصر ساختاری تعیین کننده قدرت اصلی و قاطع پرده بردارد، چرا که در جریان نزاع مفاهیم و تأویل هاست که نظام معنایی شکل می گیرد و خلق می شود».
«افرا» دقیقاً در راه نیل به همین مقصود گام بر می دارد. تقابل ها و رویارویی ها در افرا در ظاهر به جهت تقویت درام و در واقع نوعی بسترسازی برای رسیدن به پیامهایی است که تماشاگر را از انفعال جدا کرده و وادار به موضع گیری می کند.
رابطه عاشقانه نافرجام دختر و پسر قصه، رفتار از روی تفرعن حاج محمود (مهدی سلطانی) با وحید (پژمان بازغی)، تنش های میان زوج اصلی روایت مسعود و مهتاب (مینا وحید) همه و همه چنان در داستان تنیده شده و به مرور تغییرات مشهودی می یابند تا مفاهیم محوری از ورای آنان انتقال یابند.
در این شرایط قضاوت های پیش رس و ناآگاهانه و تئوریزه کردن نقدهایی سطحی درباره روابط این کاراکترها، فقط می تواند ناشی از جهل نسبت به مقتضیات درام و اوصل شخصیت پردازی باشد و دیگر هیچ! این درام است که باید تقویت و مستحکم شود تا تماشاگر با اهرم آن دل به تماشا و پیگیری دهد و احتمالاً از آن متأثر شود. وگرنه درام بی خاصیت نه قلابی برای گرفتار کردن بیننده دارد و نه طبعاً تأثیرگذار خواهد بود.
با این وصف به نظر می رسد درام «افرا» توانسته پیش از رسیدن به نیمه پخش خوب با تماشاگر ارتباط بگیرد و در لفافه، پیامهایی در حفط روابط انسانی و نگهداری بهینه از محیط زیست را بدون شعارزدگی مطرح کند.
باران حیدری /منتقد فرهنگی و روزنامه نگار