در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شاید هم بختم بیشتر جور باشد و بعدش دکتر کاری نداشته باشد و بخواهد برود خانه. آن وقت میتوانستم تا پارکینگ دانشگاه که یک مسافت ده دقیقهای بود، توی ماشیناش بنشینم و ده دقیقه بیشتر به حرفهای چهار طبقه پیش ادامه دهیم.
دکتر سعید تهرانی نسب که حالا مدتهاست از او بیخبرم و امیدوار که این نوشته را جایی ببیند و لبخند بزند، از زمانی که دانش آموز بوده برای درمان مادرش که سرطان داشت با خانواده راهی انگلستان میشود و درمان مادر طول میکشد و خانواده همان جا میماند. بعد از مدتی مادر از دنیا میرود و خانواده دیگر به اصفهان برنمیگردد.
بیشتر بخوانید:
شاید بشود برداشت که وطن بدون مادر بی معنی است یا تعبیری در همین معانی. تا سالهای بزرگسالی که تهرانی نسب، که آن موقع دیگر دکتر و استاد فیزیک شده بود زندگیاش را بین ایران و انگلستان تقسیم میکند.
شگفت انگیز بود که استادی که تمام دوران تحصیلش از دبیرستان تا دکترای فیزیک، علم را از استادان غربی آموخته، یک آن میان فرمولها و مفاهیم فیزیک حدیثی از پیامبر اسلام نقل کند یا حکایتی فلسفی از مثنوی یادش بیاید که سر علم را به آن گره بزند.
توی صحبتهای چهار طبقه و دانشکده تا پارکینگ هم مدام کلامش را با احادیث پیامبر و حکایات مولوی میآمیخت.
چهرهاش وقتی که نام پیامبر اسلام را به زبان میآورد دیدنی بود. لبخندی ناگهانی روی لبش مینشست و حتی وسط کلاس درس، چند ثانیه چشمهایش را میبست و چیزی زیر لب میخواند و بعد به صحبت ادامه میداد.
اینها را گفتم که به بهانه میلاد مبارک پیامبر اسلام - که درود خدا بر او باد- از کتاب «محمد بر پایه کهنترین منابع» و نویسندهاش حرف بزنم.
وقتی این کتاب شاهکار را از زندگی پیامبر خدا میخوانیم به مفهوم غریبی میرسیم. آن هم این که کتابی که شاهکار است، از چند وجه پنهان خبر میدهد. یکی محتوای شگفت آور، که زندگی پیامبر خداست و والاترین نوع زندگی بشری در طول تاریخ.
دیگری روح بزرگ نویسنده که مرحوم «مارتین لینگز» است و دیگری زلالی مترجم که دکتر سعید تهرانی نسب است.
دکتر تهرانی نسب از دیدارش با مرحوم مارتین لینگز یک سال قبل از فوت او در سال 2005 میگفت. از این که بعد از مدتها تلاش توانسته بود به دیدنش برود و او هم گفته بود برای موفقیتتان در ترجمه کتاب دعا می کنم. از این که چه مرد بزرگی بود.
به این جای بحث که میرسید معمولا اشتیاق و هیجان و اشک دست به دست هم میدادند که کلامش را ببرند و حرفش نیمه تمام بماند.
مرحوم مارتین لینگز متولد 1909 منچستر بود که در خانوادهای مسیحی بزرگ شد اما در جوانی از مسیحیت دوری کرد و به دنبال چیزی گشت که درونش طلب میکرد.
با اسلام آشنا شد و مجذوب شخصیت و زندگی پیامبر آن شد تا جایی که وقتی سال 2006 از دنیا رفت، یکی از بزرگترین نویسندگان و اندیشمندان جهان اسلام بود و آثار متعددی از او به جا ماند، از جمله همین کتاب که به گواه مورخان و منتقدان شاهکار اوست.
وجه مشترکی که من در چهره تمام دوستداران پیامبر اسلام در سراسر دنیا دیدهام، مهربانی و زلالی است.
چه در چهره مترجم این کتاب، چه در چهرهای که او از نویسنده این کتاب تعریف میکرد و چه در چهره تمام مسلمانان شیفته پیامبر از نقاط مختلف دنیا که تا کنون دیدهام و به قدر سلامی همکلام شدهام.
اکنون که بعضی کشورهای اروپایی و آمریکایی علم اسلام هراسی بلند کردهاند و مسلمانان را به خشونت متهم میکنند، فقط چهره همان انسانهای شیفته پیامبر اسلام به ذهنم میآید.
دوست دارم به همه کسانی که میخواهند اسلام را بشناسند بگویم که به جای فیلمهای تبلیغاتی و چند گروه ساختگی، فقط کافی است به چهره کسانی که پیامبر اسلام را دوست دارند نگاه کنند. فرقی نمیکند با چه نژاد و رنگی و در کجای دنیا.
علیرضا رافتی - روزنامهنگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: