سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اولی در پرسپولیس بازی میکرد و دومی در استقلال. البته میگویند این دو ابتدا طرفدار رنگ پیراهن تیم رقیب بودند. مرتضی فنونیزاده درباره این که استقلالی بود و رفت پرسپولیس گفت: من پدرم پرسپولیسی بود. اکثر بازیهای امجدیه من را میبرد. قایمکی میرفتم زیر ساعت. پدرم میگفت این بچه کجا میرود؟ من به خاطر مرحوم پورحیدری، حجازی و چهرههایی چون جباری و... تاجی بودم. ولی بعد از این که در سال 64 به تیم پرسپولیس رفتم، دیگر قرمز شدم. البته من وقتی تیم نوجوانان بودم و از فرانسه برگشتیم، در استقلال که دست جکیچ بود تست دادم. راستش یک مقدار بعد مسافت از نازیآباد به نظامآباد باعث شد به استقلال نروم!
مهدی فنونیزاده هم درباره پرسپولیسی بودنش گفت: من علی پروین را دوست داشتم. ماه رمضان سال 70 یکی از دوستانش را به اسم حاج آقا نصیری فرستاد دم در خانه ما. شب احیا بود. آمد دم خانه ما گفت همین حالا برویم پیش علی آقا. گفتم بابا علی آقا خواب است. خلاصه من را با دمپایی برد خانه علی پروین. ایشان تا من را دید گفت بابا این بچه را چرا الان آوردی. همان موقع علی آقا گفت ببین من دنبال هیچکدام از بازیکنان پرسپولیس آدم نفرستادم، ولی دنبال تو فرستادم. میتوانی به خودت افتخار کنی. منتها من نتوانستم از استقلال رضایت بگیرم.
این دو درباره شاخصترین استقلالیها و پرسپولیسیهایی که پیراهن تیم رقیب را پوشیدند، توضیحاتی دادند. مهدی در این باره گفت: مجتبی محرمی استقلالی بود. اول تیم آلمان و بعد پل برایتنر و بعد استقلال. طرفدار اینها بود.
مرتضی فنونیزاده هم گفت: من استعدادیاب پرسپولیس بودم. دوره آقای رویانیان رفتم با یکی از بازیکنان صحبت کردم. او یکی از بازیکنان مطرح تیم ملی است که الان هم هست و لژیونر است و برای سپاهان بازی کرده. خود او به من گفت عاشق پرسپولیس بودم. در این لحظه مهدی فنونیزاده با خنده گفت: امید ابراهیمی را میگویی؟!
مرتضی درباره آبی یا قرمز بودن عابدزاده گفت: «به نظر من پرسپولیسی بود.» مهدی اما جواب داد: به نظرم طرفدار هیچکدام نبود، ولی برای هر تیمی بازی میکرد غیرت و تعصب داشت.
مهدی درباره خانواده فوتبالیاش گفت: ببین، خواهربزرگه من همین الان رم و اینتر را ارنج میکند. شب میبینی با همان ترکیب بازی میکنند. مرتضی ادامه داد: برادرم محسن بهتر از همه ما بود. او ما را کشید به سمت فوتبال. خدا رحمتش کند دو سال قبل از دنیا رفت.
مهدی درباره استقلالی بودن مادرش گفت: «از زبان خودش بشنوید. همین الان زنگ بزنید!» مرتضی در این لحظه با خنده گفت: مادرم چون استقلالی بود هوای مهدی را داشت. نیمرو، املت، عدسی و این طور چیزها را به من میداد گوشت و جوجه را میداد مهدی. همه گوشتها را از فریزر در میآورد میگفتم برای کیست میگفت برای مهدی است! سه چهارتا از بچههای استقلال هم در خانه ما زندگی میکردند. عابدزاده و مرفاوی و سرخاب همه خانه ما بودند.
مهدی هم در پایان یک خاطره بانمک از محرمی تعریف کرد: یک بار مجتبی محرمی یک هفته خانه ما اردو زده بود ما بازی را دو یک بردیم. وسط بازی مجتبی یک لگد به من زد. من شب که خانه رفتم مادرم گفت به مجتبی بگو دیگر این طرفها پیدایش نشود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد