نمی‌دانم کی چه کار کرده و چه اتفاقی افتاده که امروز یکم نوامبر را گذاشته‌اند روز جهانی نویسنده.
کد خبر: ۱۲۳۵۵۲۳

حالا این‌که نویسنده کیست و دقیقا چه کار می‌کند هم نقلی است که من خیلی بلد نیستم بنشینم به فلسفیدن که نوشتن دقیقا یعنی چه ولی می‌توانم این ادعا را داشته باشم که به نظر من حقیر، خواندن در وهله اول و نوشتن در رتبه دوم لذتبخش‌ترین کارهایی است که یک انسان می‌تواند تجربه‌شان کند.
خب ممکن است بگویی این خیلی حرف کلی و در عین حال شخصی است، مثلا یک کفتر باز یا یک ماشین باز هم همین را بگویند و معتقد باشند بهترین لحظه عمر همان لحظه‌ای است که توی سعله کفتری چینه‌دان کفتر نر بغدادی‌ات را بین انگشت می‌گیری و می‌مالی تا دونی که خورده را تنک کنی و کفتر راحت بپرد یا یک ماشین باز بگوید بهترین لحظه عمر همان لحظه‌ای است که باکت را پر بنزین سوپر کرده‌ای و توی اتوبانی بدون دوربین سه به چهار بدی و از اوج گرفتن عقربه دور موتور دلت ضعف برود.
ولی قصه این است کفتربازها، ماشین بازها یا هرکسی هر علاقه‌ای دیگری در دنیا داشته باشد، ممکن است زیاد باشند، ولی واقعا خیلی‌ها نمی‌توانند لذتشان را بیان کنند. یعنی کفتربازها مثلا نمی‌توانند یک جوری مرگ پرپایشان را بیان کنند که تو به عمق ماجرا پی ببری و وقتی اشکش را می‌بینی، نگویی مردک دیوانه یک کفتر مردن که گریه ندارد. نویسنده‌ها کارشان همین است.
پیامبرانی کوچک با معجزه‌هایی معمولی که خیلی‌هاشان دندان‌های سالمی ندارند. جثه‌هاشان نحیف است و انگشت‌های دردناکی دارند. معمولا توی کتف و بازو و گردنشان یک درد محوی مستاجر است که حاصل زیاد نوشتن است. همیشه بدهکارند و عاشق تماشا کردن خودنویس فروشی‌ها و لوازم‌التحریرفروشی‌هایند. نویسنده‌ها همیشه دارند کار می‌کنند حتی وقتی توی تراس نشسته‌اند و دارند سیگار می‌کشند. دقایق قبل از خواب برای نویسنده‌ها لحظات عجیبی است. ارتش کلمات توی سرشان رژه می‌رود. ارتش سوژه‌ها، مضمون‌ها و تصویر‌ها. نویسنده‌هایی که زرنگ‌ترند کاغذ و قلمی کنار دستشان دارند و درشت‌ها و خوشتراش‌هاشان را سوا می‌کنند و یادداشت می‌کنند و شاید یک روزی یک جایی به کارشان می‌آید. به خاطر همین است که نویسنده‌‌ها عاشق شبند و توی این شب لاکردار است که خیلی اتفاقات عجیب و غریب می‌افتد.
نویسنده‌ها معمولا راننده‌های خوبی نمی‌شوند، چون رانندگی تمرکز صددرصد روی راه و مرکب می‌خواهد و خب این جماعت خیلی نمی‌توانند لگام به تخیلشان بزنند. اگر دوست نویسنده‌ای دارید و قرار است کنارش بنشینید و او راننده باشد خیلی نگذارید سکوت کند و به حرفش بگیرید که کلمات گاهی نجات‌دهنده جان شمایند. نویسنده‌ها مثل درخت و مثل هوا برای جوامع بشری مفیدند. محیط‌زیستی که نویسنده نداشته باشد قطعا یک چیزی کم دارد. نویسنده‌ بودن، انتخاب یک رنج شیرین برای زندگی است.

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها