در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
استودیوی تلویزیون
در فیلم شاید وقتی دیگر، استفاده دراماتیک و متفاوتی از استودیوهای تلویزیونی میشود و تمرکز اصلی و اولیه قصه در این محیط است و مدبر، گوینده گفتار متن فیلمهای تلویزیونی، در نمایی از یک مستند ناگهان همسرش کیان را در ماشین مردی دیگر میبیند و دچار ظن میشود. درواقع هم شغل و شخصیت اصلی مرد و هم فضای شغلی او در این فیلم بهرام بیضایی، پیوندی تعیینکننده با اثر دارد.
سالن پذیرایی
سالن پذیرایی و تالار عزا و عروسی، یکی از مکانهای مستعد داستان است و هرکدام از آن آدمهایی که کارهای مختلف و ریز و درشت پذیرایی و خدماتی را آنجا انجام میدهند، ظرفیت قصهپردازی را دارند. فیلم بیست ساخته عبدالرضا کاهانی، استفاده تاثیرگذاری از این محیط شغلی میکند و سرنوشت همه شخصیتها از خود سلیمانی، صاحب سالن تا کارگران این مجموعه به خود قصه گره خورده است. فیلم دیگری هم باز این فضا و سالن پذیرایی را دستمایه قصه قرار میدهد. «نیمه شب اتفاق افتاد» ساخته تینا پاکروان است.
بنگاه معاملات ملکی
از آن حرفههای جذاب و پر از حرف و عمل که در فیلم و سریالهای زیادی سراغ آن رفتهاند، اما کمتر پیش آمده که در اثری روی آن تمرکز کنند و شخصیتهای اصلی یک قصه از اهالی بنگاه معاملات ملکی باشند و اتفاقات مهم و تعیینکننده داستان در آنجا بیفتد. اما در کمدی خاطرهانگیز مهریه بیبی، اصغرهاشمی سراغ این شغل پرماجرا رفته و علیرضا خمسه در آن نقش یک بنگاهی به نام اسدی را بازی میکند که با دلال دیگری همدست میشود تا زمین بیبی (پروین دخت یزدانیان) را مفت و ارزان از چنگش درآورد.
رستوران
رستوران، در فیلمهای بسیاری به عنوان مکان فیلمبرداری استفاده شده، اما کم پیش میآید که رستوران، نقش مهم و کاربردی در قصه داشته باشد. یکی از موارد استثنایی در این زمینه، ماهیها عاشق میشوند ساخته دکتر علی رفیعی است که با آن صحنهپردازیهای پر از رنگ و لعاب، تعریف تازه و زیباییشناسانهای از حرفه رستورانداری میدهد. ضمن اینکه آن عشق سالهای دور دو دلداده میانسال فیلم یعنی آتیه-که صاحب رستوران است-و عزیز هم از طریق همین غذا و آن سفرههای رنگارنگ و خوشمزه، دوباره زنده میشود .
ایستگاه راهآهن
سوزنبان راهآهن یا بهرهبردار ایستگاه، مأموری در راهآهن است که مسؤولیت تغییر مسیر سوزن ریل را بهعهده دارد.
حرفهای ظاهرا تکراری و ملالانگیز که احتمالا کمتر کارگردانی در سینما را مشتاق کند که برای یک روایت سینمایی سراغی از آن بگیرد، امـا سهـــراب شهیـــدثـــالث در فیلم طبیعت بیجان اتفاقا برای روایت یک زندگی مبتنی بر ملال و تکرار و کرختی گذران زندگی، قصه یک سوزنبان کهنسال را به تصویر میکشد که خبر بازنشستگی و جایگزینیاش با یک جوان را به او میدهند.
غسالخانه
دور از جان نازنین شما، غسالخانه، مردهشورخانه و قبرستان، مکانی مهم در شهر است و اتفاقا هم جزو آن جاهایی است که سروکار آدمی بالاخره و خواسته یا ناخواسته به آنجا میافتد. محسن امیریوسفی در خواب تلخ، سراغ این محل و آدمهای شاغل در آن میرود و اصلا شخصیت اصلی فیلم-اسفندیار-یک تنه پیشبرنده درام است و حوادث اصلی فیلم در محیط کاری و تحت فرمان و اراده او روایت میشود.
چاپخانه
در فیلم تحسینشده «نیاز» ساخته علیرضا داودنژاد، چاپخانه یک مکان تعیینکننده در قصه است و همه درگیریها و پیوندهای عاطفی دو نوجوان که شخصیتهای اصلی فیلم هستند در آنجا رخ میدهد. ضمن اینکه خود چاپخانه هم فضای جالب و کنجکاو برانگیزی برای مخاطب دارد.
علی رستگار
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: