خانم کمالی! دعاگویتان بودم

شام غریبان سیدالشهداست، گوشه حرم حضرت زینب نشسته‌ام غرق در بهت و تماشایم، چراغ‌های آفتابی و مهتابی رنگ را خاموش کرده‌اند، چراغ ال ای‌دی‌های شلنگی قرمز که دور قاب و ستون‌های کاشی کاری‌های رواق و حیاط کار شده، روشن است.
کد خبر: ۱۲۲۸۰۵۸
خانم کمالی! دعاگویتان بودم

غم و غربت از در و دیوار شره می‌کند. عود عربی روشن کرده‌اند و آبدارخانه حرم قهوه عربیکا نذری می‌دهد .گله گله نظامی‌ها از فاطمیون و زینبیون و ایرانی‌ها و پاکستانی‌ها با لباس پیکسلی نشسته‌اند و سر پایین انداخته اند و دل سپرده اند به نوحه عربی محزونی که از باندهای حرم پخش می‌شود و فقط واحسینایش را می‌فهمم. از سنگینی فضا استخوان دردم . یک مودم همراه سوری در جیب دارم، آخرهای باتری‌اش است.

یک لحظه روشنش می‌کنم، ببینم دانیال و محمدرضا کجایند، آنها سیمکارت دارند، پیام می‌دهم که کجا نشسته‌ام و پیدایم کنند، نت که وصل می‌شود نوتیف‌ها هوریز می‌کنند. یک پیام یقه‌ام را می‌گیرد: هتاکی بازیگر سینما و تلویزیون به سیدالشهدا... یک عکس اسکرین شات گرفته شده از پیج اینستاگرامش است! می‌خوانم دوباره سه باره چند باره، می‌روم توی اینستاگرام سرچش می‌کنم، می‌یابمش کامنت‌ها اکثرا تقبیحش کرده‌اند و مذمتش. زل می‌زنم به گنبد زیر نورهای سرخ و غمبار. دندان کرم خورده‌ام را میمکم دندان قروچه می‌روم، عصبانی نیستم، یک چیز عادی است که هر سال محرم عده‌ای در فشانی کنند در باب این دستگاه با جبروت، چیز تازه‌ای نیست. این‌که خانم بازیگر به آقای مظلومان جهان بگوید دختری که مرتکب خودکشی شده از تو مظلوم‌تر است، بیشتر از سر جهل و کم خردی است تا عناد و حسین ستیزی. خیلی باید بیچاره باشی یکی را که خودکشی کرده از حسین شهید مظلوم‌تر بدانی. در مقاتل هست که پیکر نیمه جان حسین در گودال بود، 17 نفر تک تک رفتند که کار را یکسره کنند حسین علیه‌السلام باهاشان حرف زد و گفت تو یکی نه تو برگرد توکه پدرت پدرم را دوست داشت، تا این‌که نوبت به شمر رسید و...
می‌دانید خانم کمالی می‌شد یک یادداشت بنویسم با قلمی خشن‌تر و برنده‌تر و جسورتر ... ننوشتم و به آفریننده قلم سوگند در حرم حضرت زینب دعایتان کردم، شما و همه آنهایی که از سر جهل و نه عناد با این خاندان کنایه ورزی می‌کنند و مثلا خیلی روشنفکرند! عناددارها حسابشان با ابوفاضل است، نه که من از شما مومن ترم و امام حسینی‌تر که اگر این‌گونه بیندیشم خاک بر دهنم، دعاکردم حب حسین یک کاری با دلتان بکند که گنبدش را که ببینید اشک مهمان چشم‌هایتان شود. امیدوارم عشق حسین یک کاری با دلتان بکند که خواب و قرار از دلتان ربوده شود. خانم صبا کمالی من در دمشق شب شام غریبان در حرم حضرت زینب خیلی برایتان دعاکردم.

حامد عسکری - شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها