درباره ابراهیم حاتمی ‌کیا و فیلم جدیدش که هنوز هیچکس نمی‌داند قرار است کدام وجه آقای کارگردان را به نمایش بگذارد

مرد غیرقابل پیش‌بینی

سینمای ایران از همان دهه 40 و با شروع نهضت نقدنویسی، برای خودش طبقه‌بندی جامعی را ترسیم کرد و در دل همین طبقه‌بندی، تعاریفی چون فیلمفارسی و موج نوی سینمای ایران شکل گرفت.
کد خبر: ۱۲۲۵۴۷۵

اگرچه بخشی از سینمای واپسین سال‌های دهه 40 تحت‌تاثیر همین نقدهای سینمایی شکل گرفته ولی می‌توان گفت که غالب سینمای ایران و به تبع آن نقدهای سینمایی، متاثر از تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بوده است. در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی، مبتنی بر همین تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه نوین ایرانی، وجوه دیگری از سینمای، ایران شکل گرفت و تعابیر جدیدی همچون سینمای دفاع مقدس و سینمای اجتماعی به دایره واژگان نقد‌نویسان سینمای ایران اضافه شد. معیار این طبقه‌بندی جدید در سینمای ایران وام گرفته از فیلم‌های ایده‌آلی بود که به مرور به آرشیو سینمای ایران اضافه شدند و این‌گونه بود که حد و مرز سینمای دفاع مقدس با عناصر و الگوهای سینمایی فیلمسازانی همچون حاتمی‌کیا و ملاقلی‌پور شکل گرفت و براساس قد و قواره این آثار بود که فیلم‌های دیگر این ژانر محک خوردند.
اگرچه این نظام‌بندی و تعیین حد و مرز گونه‌ها و تعاریف سینمایی مختص اهل رسانه و نقدنویسان است و کار دستگاه‌های تولید فیلم برای مخاطب انبوه را راحت می‌‎کرد، ولی مساله برای فیلمساز در دوره بعد از خلق این طبقه‌بندی ژانری شکل می‌گرفت. به تعبیری، دیگر مخاطب آنچه را فیلمساز می‌ساخت و می‌سازد نمی‌خواهد؛ بلکه بیشتر فیلمی را دوست دارد ببیند که به دنیایی که از فیلمساز ساخته، نزدیک است.
وقتی فیلمساز محدود به تعاریف و مفاهیمی می‌شود که خودش و ساخته‌هایش به آن سر و شکل دادند، آثارش نیز گرفتار تکرار می‌شوند، مگر این‌که جسارت و تیزهوشی به دادش برسد و بتواند چشمش را به گستره وسیع دیگری از ایده‌ها، اتفاقات و قصه آدم‌های جدید باز کند.
ابراهیم حاتمی‌کیا نمونه‌ای از همین فیلمسازان جسور سینمای بعد از انقلاب است.
فیلم‌های حاتمی‌کیا بخشی از قد و قواره سینمای بعد از انقلاب را شکل داده و با وجود این‌که هر کدام به‌شدت مستعد این بودند که کارگردانش را در چارچوب‌هایی باقی نگه دارد که معمولا نقدنویسان می‌تراشند اما حاتمی‌کیا جسورانه هر بار پوست انداخته و فیلم به فیلم از دنیای جدیدی از آدم‌ها در قالب یک قصه‌ نو حرف زده است.
سوال اینجاست که چه چیزی باعث می‌شود حاتمی‌کیا و فیلم‌هایش غیرقابل پیش‌بینی ‌شوند؟ او غیرقابل پیش‌بینی است و قهرمان‌هایی که می‌سازد حرف‌های تازه از دل دنیای جدیدی می‌زند. آیا می‌توان پیش‌بینی کرد او در فیلم جدیدش قرار است لباس اعتراض را بر تن کدام قهرمانش کند؟ البته که این غیرقابل پیش‌بینی بودن حاتمی‌کیا به معنای بدون موضع و ایده بودن او نیست. اتفاقا به خاطر «داشتن موضع» است که گاهی محل نقدهای محفلی قرار می‌گیرد. اصلا مگر می‌شود دنیایی که حاتمی‌کیا می‌سازد را بدون موضع آرمان‌خواهانه تعریف کرد به‌خصوص که گاهی از قامت یک دید‌بان نسبت به پدیده اجتماعی بیرون می‌آید و در حد جامعه‌شناس پشت دوربین ظاهر می‌شود و گاهی از پشت دوربین بیرون آمده و بخش‌های گمشده و فراموش‌شده‌ای از جامعه را دوباره به رخ مخاطبانش می‌کشد.
این روزها حاتمی‌کیا در اوقاتی از احوالات جامعه ایرانی، ساخت بیستمین اثر سینمایی خود را شروع کرده که بخش مهمی از مردم ایران نسبت به مسائلی چون نابرابری، آقازادگی، بهره‌کشی و چالش شکاف طبقاتی در جامعه خود سوال دارند. علاوه‌ بر این‌که او قرار است در مختصات امروز سینمای اجتماعی ایران، فیلم بسازد. سینمایی که سال‌هاست اولویت‌هایش جابه‌جا شده است. بی‌عدالتی اجتماعی ناشی از آسیب‌‌های دنیای سرمایه‌داری در حال خرد کردن قشرهای اجتماعی است و سال‌های سال سینمای ایران فارغ از آن چیزی که در حال اتفاق افتادن است، در حال تکرار خود است.
شاید بگویید حاتمی‌کیا در فیلم‌هایی مثل «ارتفاع پست» هم سراغ موضوع عدالت اجتماعی رفته بود یا شاید هم بگویید در سینمای ایران، فیلم مدعی عدالت کم نداریم. اما باید گفت فیلم جدید حاتمی‌کیا همچنان کنجکاوی‌برانگیز است، چون حاتمی‌کیا در عین حال که فیلم‌هایش گرفتار بن‌بست نیست و قهرمان دارد، اما غیرقابل پیش‌بینی است و طرفدارانش دوست دارند بار دیگر به جامعه ایران از دنیای فیلمسازی نگاه کنند که احتمالا قواره جدیدی از سینمای اجتماعی آرمانخواه را نشان خواهد داد.

معین احمدیان

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها