جزئیات120 دقیقه دفاعیات نجفی در دومین دادگاه قتل میترا استاد

قتل عمد را قبول ندارم

با انکار اتهام قتل عمد، درخواست قصاص از سوی پسر میترا استاد و ادعای عجیب وکیل متهم درباره ابهامات صحنه قتل، مهم‌ترین اتفاقات دومین جلسه رسیدگی به پرونده محمدعلی نجفی بود که دیروز به مدت 210 دقیقه در شعبه 9 دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه شهردار پیشین تهران مدعی شد، قصد کشتن همسرش را نداشته و قتل به صورت غیر عمد بوده است. در این جلسه کارشناس اسلحه پلیس آگاهی نیز به ابهامات وکلای متهم درباره نحوه شلیک و تعداد محل اصابت گلوله در حمام پاسخ داد. این جلسه بدون حضور علیزاده‌طباطبایی، یکی از وکلای نجفی برگزار شد که به گفته رئیس دادگاه، متهم عصر سه‌شنبه او را عزل کرده بود.
کد خبر: ۱۲۱۸۴۶۳

به گزارش خبرنگار جام‌جم، در حالی که قرار بود ساعت 9 صبح جلسه دادگاه شروع شود، ساعت 9 و 35 دقیقه با حضور هیات قضایی و متهم در سالن اجتماعات دادگاه کیفری یک استان تهران، دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد آغاز شد.
قاضی محمدی‌کشکولی ابتدای جلسه محاکمه گفت: جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضاییه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری، علنی است. در این جلسه در صورت ضرورت فیلم آخرین خروج نجفی از محل قتل که توسط دوربین‌های مداربسته ساختمان ضبط شده است، پخش خواهد شد.
رئیس دادگاه سپس از وکلای اولیای دم خواست اگر مطلبی در جهت رسیدگی به پرونده دارند بیان کنند.
حاجی‌لویی‌احدی، یکی از وکلای اولیای دم، پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: در جلسه قبل مواردی در این پرونده به‌عنوان حواشی اتفاق افتاده بود که شما دستور دادید عنوان نشود، اما عنوان مهدورالدم بودن تیتر روزنامه‌ها شد و به آبروی اولیای‌دم خدشه وارد شد.
وی ادامه داد: من و همکارم بعد از مطالعه پرونده، دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را مطالعه کردیم که این دفاعیات متعارض بود و لاجرم در کیفرخواست خوانده شد. اعترافات متهم به این شرح بود که مرحومه ابتدا وارد زندگی‌ام شد و من اشتباه کردم با او ازدواج کردم، در صورتی که او در دفتر مهرشهر کرج چه هزینه‌ای کرد تا این ازدواج را به ثبت برساند.
حاجی‌لویی‌احدی در ادامه خطاب به محمدعلی نجفی گفت: شما حق طلاق داشتید و می‌توانستید او را طلاق بدهید. می‌گویید او را کشتم، اشتباه کردم. آقای نجفی، وزیر سابق آموزش و پرورش! شما نوک مداد را که نشکسته‌اید که می‌گویید اشتباه کردم. اینجا صحنه سیاست نیست که با هر اشتباهی راحت کنار بکشید. شما مرتکب قتل عمد شدید و باید پاسخگو باشید.
وکیل اولیای‌دم در ادامه بیان کرد: یک‌بار گفتند پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است و یک بار گفتند قصد داشته اطلاعات شخصی را در اختیار خبرنگار قرار دهد؛ اما آقای نجفی شما 40 سال در سیاست این مملکت دست داشتید و بهتر از همه می‌دانید کار نهاد امنیتی طبقه‌بندی اطلاعات و کار خبرنگار انتشار اطلاعات است، البته اولیای‌دم می‌دانند مقتول قصد داشته چه مسائلی را با خبرنگار مطرح کند. این حرف‌ها را وکیل معزول‌شان یاد دادند. یک جا گفتند مرحوم استاد را کشتند چون مهدورالدم بود و یک جای دیگر گفتند نیت کشتن نداشته است. از آقای گودرزی وکیل آقای نجفی می‌خواهم به متهم بگوید این دو دفاع قابل جمع نیست.
در این هنگام قاضی کشکولی خطاب به وکیل اولیای‌دم گفت: خطاب صحبت شما به دادگاه باشد.
پس از تذکر رئیس دادگاه، حاجی‌لویی‌احدی دوباره خطاب به نجفی گفت: از شما خواهش می‌کنم یک‌بار برای همیشه در محضر دادگاه به قتل عمدی اعتراف و عذرخواهی کنید.
این صحبت وکیل دوباره با تذکر قاضی کشکولی روبه‌رو شد.
وکیل ادامه داد: اولیای‌دم گله‌مندند که چرا در این مدت حتی یک‌بار به پسر او که مادر خود را عریان در حمام خون‌آلود دیده، سر نزدند.
وکیل اولیای‌دم در ادامه گفت: متهم ماشین لکسوس را فروخته تا به اولیای‌دم پولی نرسد و نتوانند این بچه را نزد روان‌شناسی ببرند.
پس از صحبت‌های حاجی‌لویی‌احدی، قاضی کشکولی اعلام کرد؛ متهم دیروز عصر علیزاده‌طباطبایی را عزل کرد و این وکیل امروز در جلسه دادگاه حضور ندارد.

او عاشقم بود ، من دوستش داشتم !

پس از شکایت پسر مقتول، نوبت به دفاعیات محمدعلی نجفی رسید. دفاعیاتش حدود دو ساعت به طول انجامید. در ابتدا قاضی‌کشکولی گفت: اتهام منتسب به شما اعم است از ۱. مباشرت در قتل عمدی مرحومه میترا استاد به‌واسطه شلیک گلوله از اسلحه نیمه کمری غیرمجاز ۲. حمل و نگهداری سلاح و مهمات مربوطه پس از انقضای مهلت حمل سلاح و ایراد جراحت عمدی، آیا اتهامات انتسابی را قبول دارید؟
در حالی که با توجه به صحبت‌های نجفی در دادسرا به نظر می‌رسید او اتهاماتش را قبول کند، با رد اتهام قتل عمدی گفت: مواردی از آنچه گفتید را قبول دارم؛ اما اتهام قتل عمد را نمی‌پذیرم. آنچه در کیفرخواست قرائت شد بخشی نادرست و بخشی غیردقیق بود. امروز از رئیس دادگاه تشکر می‌کنم که براساس قانون به وکیل اولیای‌دم تذکر داد، وکیل حق ندارد توهین کند یا از الفاظ ناجوانمردانه استفاده کند یا به دوران وزارت من در آموزش و پرورش طعنه بزند.
وی به کیفرخواست هم اشاره کرد و گفت: در صدر نامه شش صفحه‌ای نوشته بودم دوست ندارم مطالب آن عمومی شود اما در عجبم که چرا در دادگاه خوانده شد.
عقد دائم با عجله انجام شد
محمدعلی نجفی سپس به ازدواجش با میترا استاد اشاره کرد و گفت: هشتم تیرماه ۹۷ ما با هم ازدواج دائمی داشتیم و قبل از آن به مدت هفت ماه عقد موقت بودیم و رابطه داشتیم و در دوران عقد موقت به‌دلیل مشغله‌کاری که من داشتم فرصت گفت‌وگو نداشتیم و خیلی از مسائل اجمالی و عقد دائم با عجله اتفاق افتاد.
من به دو دلیل راضی به عقد دائم نبودم، اولا فرصت بیشتری برای شناخت هم داشته باشیم و دیگر این‌که از نظر مبانی اعتقادی و فرهنگی با هم فاصله داشتیم. همچنین من قرار عمل جراحی در تاریخ ۱۰ یا ۱۲ اردیبهشت داشتم و پزشک معالجم به من گفته بود تا یک ماه بعد از عمل نمی‌توانم فعالیت داشته باشم و باید تحت مراقبت قرار بگیرم، اما مرحومه این را نپذیرفت و عجله من به این دلیل بود. حدود شش ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات به جایی نمی‌رسد و پیشنهاد طلاق توافقی دادم اما مرحومه نپذیرفت و یکی از دلایل او عشقش به من بود. البته من هم او را دوست داشتم، اما فکر کردم با این حجم اختلافات ادامه بدهیم عشق ما به نفرت تبدیل می‌شود.
وکیل اولیای‌دم اشاره کردند که حق طلاق داشته‌ام و می‌توانستم طلاق دهم. اما باید در جواب به قول و قرارم در روز عقد اشاره کنم. مرحومه حق طلاق خواسته بود که من مخالفت کردم، اما به او قول دادم در صورت توافق دو طرفه، جدا خواهیم شد.اگر هم او قصد طلاق داشت من مخالفت نکنم. به خاطر این دو قول برای طلاق اقدام نکردم. این بحث‌ها ادامه داشت و من برای طلاق از ریش‌سفیدان هم کمک گرفتم تا این‌که یک ماه قبل از قتل،مرحومه به من گفت که حق نداری درباره طلاق با من یا اعضای خانواده‌ام صحبت کنی. یک هفته قبل از قتل به خانه جدید اسباب‌کشی کردیم. روز اسباب‌کشی دوباره سر موضوعی بحث کردیم، برادر و خواهرش نیز حضور داشتند. برای این‌که دعوا، کش پیدا نکند، من همراه خواهر و برادرش به خانه جدید رفتیم.
نجفی در تشریح دعوای آخر و قتل میترا استاد هم گفت: شب قبل از حادثه، برادرش شام خانه ما دعوت بود که متوجه سردی رابطه ما شد. بعد از رفتن برادرش، مرحومه دوباره دعوا را شروع کرد. گاهی دعوای ما به برخورد فیزیکی کشیده می‌شد. من برای این‌که دعوا تمام شود، به بهانه خواب به اتاق رفتم که مرحومه به آنجا آمد و تا ساعت 3 نگذاشت من بخوابم. صبح روز بعد ساعت 8 بیدار شدم و ساعت 8 و 30 دقیقه مهیار را بیدار کردم تا به جلسه امتحان برود. حدود ساعت ۹ مرحومه بیدار شد و دوباره دعوای دیشب را شروع کرد. ساعت 9 و 30 دقیقه به حمام رفت و گفت، بعد از حمام بیرون می‌روم، پرسیدم کجا می‌روی، گفت خودم می‌دانم. بیرون رفتن بدون اطلاع موضوعی بود که در مورد آن صحبت کردیم. از آن لحظه به بعد بسیار عصبانی شدم. همه ماجرا دو الی سه دقیقه طول کشید و از عصبانیت و خشم نفهمیدم چه شد. یک‌دقیقه بعد پشت سرش رفتم، از در حمام تا وان فاصله یک متر است. فکر می‌کردم داخل وان باشد. خواستم با او صحبت کنم تا موضوع طلاق را تمام کنیم. در کمد اتاق خواب نیمه باز بود، اسلحه آنجا قرار داشت. آن را با عصبانیت برداشتم و پشت سر او وارد شدم. نمی‌دانم چرا هنوز وارد وان نشده بود، وقتی وارد حمام شدم تقریبا سینه به سینه شدیم و بالش را کنار زدم که بگویم کار ما به جاهای باریک می‌کشد اگر به‌صورت مسالمت‌آمیز به پایان نرسانیم. با دیدن اسلحه هول شد و دو دستش را روی شانه‌های من گذاشت، به عقب رفتم دستم روی ماشه بود، یک گلوله شلیک شد. بالش به زمین افتاد. بعد از آن ابتکار عمل از دستم خارج شد. نوک اسلحه را بالا بردم تا به سمت او نباشد و به او آسیب نرسد. او دو دستی دست راستم را گرفت، گفتم ول کن و چهار تیر شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم تا این‌که آخرین تیر به او اصابت کرد. چند بار قصد کردم با همان اسلحه خودم را بکشم. کنار او در وان نشستم . بعد به راننده‌ام زنگ زدم.
دو کیف با اسناد خصوصی و موبایل و مدارک پزشکی و کپی قباله ازدواج در آن بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی برایم می‌افتد. به راننده‌ام گفتم اینها را به دخترم بده. به نظرم رسید از داستان زندگی مشترکم با مرحومه نامه‌ای بنویسم. در دفاعیاتم عنوان مهدورالدم را اصلا مطرح نکردم، در بازجویی هم نگفتم، حتی بازپرس بارها می‌خواست آن را در دهان من بگذارد، اما من نگفتم. آن نامه را نوشتم داخل کیف گذاشتم و به راننده دادم. بعد از آن به زیارت حضرت معصومه(س) در قم و قبور پدر و مادرم رفتم تا آنجا تصمیم بگیرم که چه اقدامی انجام بدهم. اسلحه را با خودم بردم. فکر می‌کردم شاید در محل مزار پدرم خودکشی کنم. بعد از زیارت به تهران آمدم و خودم را معرفی کردم. یکی دو ساعت قبل از پوشیدن لباس بازداشتی‌ها با ریاست آگاهی صحبت کردم که آن عکس منتشر شده بود.
تحویل اسلحه در زمان ترور های منافقین
نجفی درباره نگهداری اسلحه هم گفت: درباره اسلحه باید بگویم در سال ۶۰ که ترور خیابانی توسط گروه‌های منافقین و فرقان و... انجام می‌شد در زمان مرحوم شهید رجایی من وزیر فرهنگ و آموزش عالی شدم. آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیم گیری شد مسؤولانی که در معرض ترور هستند، سلاح داشته باشند و به من هم دادند. چند بار سر تیم حفاظتم مجوز اسلحه را تمدید کرد و فکر می کردم مجوز حمل اسلحه مثل گواهینامه 10 ساله است.اسلحه را در خانه مخفی کرده بودم. حتی مرحومه چند بار خواست کار با اسلحه را به او یاد بدهم که قبول نکردم. در کیفرخواست از خودکشی دونفره صحبت شده که این موضوع یک شوخی بود. من به مرحومه گفتم تو مرا بکش اگر دلت آمد خودت را هم بعدش بکش.
این متهم در ادامه ضمن قدردانی از ریاست دادگاه گفت: امیدوارم توضیحاتی که دادم در خصوص ابهاماتی که در این حادثه وجود داشته، بکاهد و من توضیح دادم که این ازدواج متاسفانه با دقت و حوصله کافی انجام نشده بود، البته.
متهم نجفی با بیان این‌که برگشت روزگار سهل است، یا رب نظر تو برنگردد، گفت: نمی‌خواهم تقصیر را گردن آن مرحومه بیندازم، چرا که من سنم بیشتر بود. امیدوارم خداوند از گناهان هر دوی ما درگذرد، چرا که این مصیبت‌ها در زندگی هر کس ممکن است پیش آید و توصیه من به خودم و خانواده آن مرحومه این است که "بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ"
نجفی همچنین درباره اعترافات اولیه خود نیز گفت: روز اول و دوم من خیلی به خود تسلط نداشتم و مرتب با خود کلنجار می‌رفتم که چه شده، همان روز که خود را به اداره آگاهی معرفی کردم از من خواستند با صداوسیما مصاحبه کنم که مخالف بودم. گفتند شایعه شده به خارج از کشور فرار کرده‌ام و من واقعا با آن نیت صحبت کردم. آنچه گفتم و می‌گویم برای تبرئه خودم نیست و البته گفته‌ام که دوست دارم قصاص شوم تا این احساس بد وجدانی و گناه در محضر خداوند بخشیده شود.
قاضی کشکولی در ادامه با اشاره به گزارش پلیس ۱۱۰ اظهار کرد: در تاریخ 16/10/97 براساس گزارش پلیس ۱۱۰ فردی با هویت محمدعلی نجفی مراجعه و اظهار داشته فردی به هویت میترا استاد که مدت یک‌سال است همسر بنده است به او اعتماد ندارم و از او شاکی هستم. مفاد این گزارش چیست؟
متهم نجفی در پاسخ گفت: طی درگیری‌های میان من و مرحومه دو بار اورژانس را خبر کردم چرا که در درگیری‌ها به صورت خیلی سطحی دست خود را با تیغ بریده بود و اورژانس آمد و در تلفن گفته بودند که خودزنی است که اورژانس در ادامه پلیس ۱۱۰ را خبر کرده بود.
در این بخش دادگاه، با دستور قاضی کشکولی فیلم نجفی در روز قتل در آسانسور پخش شد که متهم به قتل درباره آن گفت: من وارد پارکینگ شدم و چون از پارکینگ دری به خیابان ایران زمین داشت از در پارکینگ بیرون رفتم.
در این هنگام رئیس دادگاه دو دقیقه تنفس اعلام کرد.

ادعای عجیب وکیل نجفی

حمیدرضا گودرزی، وکیل نجفی دیروز در دفاع از موکلش گفت: همه چیز از زمانی شروع شد که زنی برای کاندیدای شورای شهر به موکلم مراجعه کرد و بعد از آن موکلم او را عقد کرد، اما اخلاق این خانم زندگی موکلم را در تنگنا قرار داده بود. خانم استاد گرفتار ذهنی متوهم بود و توهم از او دست بر نمی‌داشت.
وی افزود: از جمله نقایص این پرونده شماره و نام اسلحه است که در جاهایی متفاوت بیان شده است همچنین در صحنه جنایت پنج پوکه است، اما تیم بررسی صحنه جرم به جای 9 گلوله اشاره می کند. وی ادامه داد: احتمال دارد سلاح دیگری وجود داشته باشد ما می‌گوییم احتمال وجود یک ضارب دیگر است، چون محل ضرب ۹ گلوله هست. این نقایص اگر رفع شود مواردی هم روشن خواهد شد. در صحنه تعدادی دکمه از پیراهن مردانه کنده شده وجود دارد در حالی که موکل می‌گوید من تیشرت بدون دکمه بر تن داشتم. در این هنگام رئیس دادگاه ختم این جلسه را اعلام کرد و قرار شد سومین جلسه محاکمه روز دوشنبه 31 تیر برگزار شود.

قصاص خون مادرم را می‌خواهم


مهیار پسر 16 ساله مقتول که در جلسه قبل حضور نداشت، به درخواست دادگاه در این جلسه حاضر شد و قبل از این‌که در جایگاه حاضر شود، رئیس دادگاه خطاب به خبرنگاران گفت: با توجه به شرایط سنی مهیار، عکسی از وی نگیرید، چرا که برخلاف قانون و شأن خبرنگاری است.
سپس پسر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: مهیار صفری هستم متولد 11 شهریور سال 1382. سیکل دارم.
رئیس دادگاه: در ارتباط با قتل مادر خود اگر شکایتی دارید بیان کنید.
مهیار: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
رئیس دادگاه: مشاهدات خود را از صحنه قتل مادرتان بیان کنید.
مهیار: روز حادثه ساعت ۹ صبح برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شدم و ۱۲ برگشتم. دو غریبه در خانه بودند ابتدا فکر کردم اشتباه آمده‌ام، اما پلاک را دیدم و متوجه شدم درست آمده‌ام و به کمک آقای آقازاده وارد حمام شدیم و مادرم را داخل حمام دیدم .
رئیس دادگاه: چه ساعتی؟
مهیار حدود ساعت 12 و 10 دقیقه.
رئیس دادگاه: مادرتان و نجفی چند نوبت درگیری داشتند. از آن مطلع بودید؟
مهیار: این موضوع به حدود سه ماه پیش برمی‌گردد.
در ادامه پدر مهیار در جایگاه قرار گرفت و قاضی کشکولی خطاب به وی گفت: شما طبق قانون، ولی قهری هستید. در رابطه با خواست پسرتان توضیح دهید.
پدر مهیار هم از طرف پسرش گفت: درخواست من این است که عدالت برقرار شود. با توجه به این‌که پسرم درخواست قصاص را مطرح کرده است، از طرف وی چنین تقاضایی دارم.

میترا چطور کشته شد

پس از تنفس دادگاه، سرگرد عزتی‌راد، کارشناس بخش فیزیک جنایی و اسلحه در جایگاه قرار گرفت. همچنین از نجفی خواسته شد از میان سه سلاح روی میز، سلاح خودش را شناسایی کند که او با دیدن سلاح برتا، آن را برداشت.
در ادامه کارشناس اسلحه در تشریح بررسی اسلحه و مرمی‌های کشف شده در صحنه قتل گفت: سلاحی که برای ما آوردند سلاح برتا با پنج پوکه جنایی و یک گلوله جنایی که از بدن مقتوله خارج شده است، بود و آزمایش زمان تیراندازی مثبت بود و
پنج پوکه جنایی از داخل حمام کشف شد. از پنج گلوله سه گلوله به دیوار، چهارمی به داخل کمد در قسمت ورودی و پنجمی به مقتوله اصابت کرده است. یک گلوله تقریبا به کف دست خورده و به سینه اصابت کرده است. کارشناس اسلحه ادامه داد: گلوله‌های روی دیوار هر سه به هم نزدیک بود. آقای نجفی شما در تیراندازی تعادل نداشتید. او دست شما را گرفته بود، اما یک دست او و شما آزاد بود.
قاضی خطاب به نجفی گفت: شما گفتید موقع ورود به حمام از بالش استفاده کردید تا او اسلحه را نبیند با چه انگیزه‌ای از بالشت استفاده کردید؟
نجفی: فکر قبلی نداشتم همین‌طور بالش را برداشتم که در بدو ورود او با اسلحه روبه‌رو نشود، گلوله از بالش عبور کرد ،بعد بالش از دستم افتاد. فقط می‌خواستم بالش را جلوی اسلحه بگیرم.
قاضی کشکولی گفت: در موقع مشاهده جسد توسط دختر و راننده شما، حوله سفیدی روی او بوده است، توضیح بدهید؟
نجفی پاسخ داد: حوله را من انداختم .
رئیس دادگاه: چرا به حمام رفتید؟
نجفی: می‌خواستم او طلاق را قبول کند.
رئیس دادگاه: محل طلاق دفترخانه است نه وان حمام.پرونده بالینی بیمارستانی مبنی بر خودکشی شما وجود دارد، توضیح بدهید؟
نجفی: در آبان سال ۹۷ به‌دلیل اختلاف با مرحومه، با خودکشی خودم را تنبیه کردم و در صحبت با دوستانم و تحقیق در این باره متوجه مسائل شرعی آن شدم و به همین دلیل دوباره خودکشی نکردم.در یکی از هتل‌های تهران تعدادی قرص خوردم و می‌خواستم رگ دستم را بزنم، اما دیگر بی هوش شدم.
رئیس دادگاه: درباره بریدگی روی دست همسرتان توضیح دهید.
نجفی: همسر دومم در زندگی قبلی اش سه بار خودکشی کرده بود.

حاشیه‌های دادگاه

نجفی در جریان دفاعیات فقط یک بار از نام میترا استفاده کرد و هنگام اشاره به مقتول از کلمه مرحومه استفاده می‌کرد.
هنگامی که سلاح برای بررسی در اختیار نجفی قرار گرفت، قاضی به شوخی به او گفت: مراقب باش به سمت ما شلیک نکنی.
نماینده دادستان درپاسخ به ادعاهای وکیل متهم گفت: آنچه مهم است این‌که آقای نجفی خودشان با صداقت اتهام خود را قبول دارد. او می‌گوید یک سلاح بود و خودم در صحنه بودم، اما وکیل القائات دیگر می‌کند و سوار بر موج‌هایی می‌شود که برخی افراد در فضای مجازی راه انداخته‌اند که نکند فرد دیگری هم باشد.
وکیل متهم به گزارش پزشکی درباره ورود گلوله به بدن مقتول اشاره کرد که رئیس دادگاه در پایان گفت اگر نیاز باشد این پزشک را هم به دادگاه دعوت می‌کنیم.
نجفی در جلسه محاکمه مدعی شد : در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متاثر و افسرده می‌کرد.
متهم به قتل در دفاعیاتش از شهید چمران هم نام برد و گفت: من با اسلحه آشنایی داشتم. زمانی که با شهید چمران در ارتباط بودم و قصد رفتن به لبنان را داشتم در کلاس‌هایی در این خصوص شرکت می‌کردم.

محمد غمخوار

حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها