در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خاطرهای که میخواهم برایتان تعریف کنم، یکی از تلخترین خاطراتی است که در پرونده کاری دارم. حادثه در خانه ای ویلایی رخ داده بود و قربانیان این جنایت مادر و کودک شیرخوارش بودند. با اعلام خبر این جنایت راهی محل شدیم، جسد خونین زن جوان و نوزادش در اتاقخواب دیده میشد. در بررسی صحنه مشخص شد نوزاد در حال شیرخوردن بود که توسط فرد یا افرادی ناشناس با ضربات چاقو جانش را از دست میدهد و طبق تحقیقات ما زن جوان لحظاتی قبل از مرگ کودکش تسلیم مرگ شده بود.
گزارش 2 جنایت
جنایت در نیمهشب رخ داده و صدای فریادهای زن جوان همسایهها را به خانه ویلایی کشانده بود. بسته بودن در خانه ویلایی باعث شده بود موضوع را به پلیس گزارش دهند و قبل از رسیدن ماموران عامل یا عاملان جنایت محل را ترک کرده بودند. بررسیها نشان میداد زن جوان به نام پردیس همراه نوزادش در خانه تنها بوده و همسرش به نام مراد برای انجام کاری به شهرستان رفته بود. در تحقیقات مشخص شد مراد در قتل زن و همسرش نقشی نداشته است.
اما از آنجا که میتوانست سرنخهایی از این قتلها در اختیار ما بگذارد به سراغ او رفتیم. مرد جوان که از این جنایت شوکه شده بود، در تحقیقات گفت: نمیدانم چه کسی همسر و فرزندم را کشته است. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که از خانه سرقت شده و طلاها و پولهایی که در خانه نگهداری میکردم، نیست.
سرنخی در صحنه جنایت
درحالی که تحقیقات برای رازگشایی از این پرونده آغاز شده بود، یکی از مأموران ته مانده سیگاری را که در راهروی منتهی به اتاق خواب پردیس یافته بود، به من نشان داد. بلافاصله فیلتر سیگار را برای تجزیه و آزمایش بزاق به آزمایشگاه جنایی ارسال کردم و به تحقیقات ادامه دادم.
در تحقیقات میدانی از محل جنایت و بررسی آثار انگشت روی دستگیره در اتاق ها، میز، صندلی و ... آثار انگشت متعلق به یک نفر به دست آمد و این مساله حکایت از آن داشت که قتلها و سرقت توسط یک نفر صورت گرفته است.
شناسایی یک مظنون
حدود 21روز از این ماجرای تلخ و مرموز میگذشت و تحقیقات و تجسسهای محسوس و نامحسوس مأموران دایره آگاهی و جنایی همچنان ادامه داشت. یک روز از طریق چند تماس تلفنی متوجه شدیم شخصی به نام سیاوش که از سارقان سابقهدار و حرفهای بود، خیلی ناگهانی و یکشبه وضعیت مالی خوبی به دست آورده است.
با مشخص شدن این موضوع، دستور دادم مخفیانه سیاوش را زیر نظر بگیرند. بررسیهای ماموران نشان میداد سیاوش مقدار زیادی طلا و جواهرات گرانقیمت را برای فروش به یکی از جواهرفروشیهای معتبر شهر برده و با فروش آنها پول زیادی به دست آورده است.
با شنیدن این خبر، احتمال دادم طلا و جواهراتی که سیاوش برای فروش به طلافروشی برده، همان طلا و جواهرات سرقتی از خانه مراد باشد. به همین دلیل از مراد خواستم برای شناسایی طلاها با ما همراه شود و به طلافروشی مورد نظر برویم. مراد با دیدن طلاها آنها را شناخت و گفت: این طلا و جواهرات متعلق به پردیس، همسرم است و من در این مورد اشتباه نمیکنم. شناسایی طلاها از سوی مراد، هویت قاتل را برای ما برملا کرد. به همین دلیل با کمک صاحب طلافروشی قرار صوری با سیاوش گذاشتیم و متهم جوان دستگیر شد.
نظریه آزمایشگاه جنایی
سیاوش، منکر جنایات بود و ادعا کرد طلاها را از شخصی خریده که نشانیای از او ندارد. با انکار متهم ما به مدارک بیشتری نیاز داشتیم. به سراغ سرنخ مان که ته سیگاری کشف شده در صحنه قتل بود رفتیم. آزمایشگاه جنایی اعلام کرد بزاق روی سیگار متعلق به سیاوش است.
دوباره به سراغ سیاوش رفتیم و او این بار به قتل اعتراف کرد و گفت: قصدم قتل نبود، آن هم قتل یک نوزاد و مادرش. به من گفته بودند مراد به سفر رفته و همسر و نوزادش تنها در خانه هستند. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه ناگهان بچه بیدار شد و گریه کرد. ترسیدم. پایم به ظرفی خورد و صدای شکستنش همه چیز را برملا کرد. او ادامه داد: پردیس چند بار پرسید کی آنجاست. ترسیده بود و فریاد میزد. باید او را ساکت میکردم. تیغ موکتبری را برداشتم و به طرفش رفتم. اگر زنده میماند همه چیز لو میرفت. به طرف زن جوان رفتم و به او ضربه زدم. نوزادش گریه میکرد، تحمل شنیدن صدای او را هم نداشتم.وقتی به خودم آمدم مادر و نوزاد را کشته بودم. بعد از قتل به قدری ناراحت بودم که شروع کردم به سیگار کشیدن.
با اعتراف متهم جوان، راز دو جنایت تلخ برملا شد و متهم در اختیار زندان قرار داده شد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم