زوج صنعتگر سیستان و بلوچستانی در گفت‌وگو با جام‌جم از سختی‌ها و شیرینی‌های کار هنری‌شان می‌گویند

اشرافی دوزهای بی ادعا

هنرمندند؛ هر دو نفرشان، هم قادر نوروزی، مرد خانه و هم نازبانو کلکلی بانوی خانه. هردوشان از آن هنرمندهای واقعی؛ همان‌ها که کارشان تک است و هنرِ دست‌شان از مرزهای کشورمان هم فراتر رفته و حالا یک نشان از صنایع دستی ایران در کشورهای خیلی دور دنیاست. هردو نفر اهل روستای قاسم‌آبادند؛ قاسم آبادِ بمپور؛ بمپور سیستان و بلوچستان. هردو نفر مربی صنایع دستی و چرخ زندگی‌شان مدت‌هاست با هنری که از کودکی یاد گرفته‌اند می‌چرخد؛ هنری که نسل به نسل و سینه به سینه در این خطه از خاک کشورمان از بزرگ به کوچک منتقل می‌شود. ما آنها را در یازدهمین نمایشگاه گردشگری و صنایع دستی اصفهان دیدیم؛ مثل همه سال‌های زندگی مشترک‌شان، یک غرفه مشترک هم داشتند و داخل غرفه پر بود از سوزن‌دوزی‌های نازبانو کلکلی و حصیربافی‌های قادر نوروزی. همان‌جا داخل غرفه، در آمد و شد بازدیدکننده‌ها که گاه محو ظرافتِ سوزن‌دوزی‌های نازبانو می‌شدند و گاه محو زیبایی حصیربافی‌های قادرخان. تک‌تک پای صحبت‌هایشان نشستیم و از تجربیات‌شان شنیدیم؛ تجربه‌هایی که گره خورده به سال‌ها کار هنری .
کد خبر: ۱۲۱۵۹۸۵

آقای نوروزی حصیربافی کار سختی است؟
فوت و فنش را که یاد بگیری خیلی سخت نیست، اما بافتن حصیر چون به صورت کاملا دستی است و ظرافت‌های خاص خودش را هم دارد، علاقه می‌خواهد. اتفاقا به خاطر همین ویژگی‌هایش آموزشش هم کار راحتی نیست.
ماده اولیه کار شما همان برگ‌های درخت نخل است؟
نخل‌ها انواع مختلفی دارند و کاربردشان هم فرق دارد. ما برای بافت حصیر از برگ نخل داز استفاده می‌کنیم که در اصل همان خرمای وحشی است و هسته ‌های شبیه عناب دارد که در زندان‌ها، زندانی‌ها با آن تسبیح‌های گران‌قیمت می‌سازند. ما برای حصیربافی از همین داز استفاده می‌کنیم؛ البته پیدا کردنش کار راحتی نیست، چندسالی هم است که به خاطر خشکسالی فراهم کردن مواد اولیه برای ما حصیرباف‌ها سخت شده و مجبوریم برای جمع‌آوری شاخه‌های داز به کوهستان‌های منطقه لاشار برویم.
به‌جز این برگ‌ها چه ابزاری لازم دارید؟
حصیربافی خیلی کم خرج است، فقط یک سوزن می‌خواهد و یک چاقو و ابزار دیگری لازم ندارد.
شما از کی حصیربافی می‌کنید؟
خیلی سال است. این هنر بومی منطقه ماست از نیاکان ما به ما ارث رسیده. اجداد ما این هنر را بلد بودند. من هم بالای 35 سال است که حصیربافی می‌کنم و مربی آموزش حصیربافی هم هستم؛ هم در ایرانشهر هم در بمپور.
یعنی تنها منبع درآمدتان همین حصیربافی است؟
الان تنها منبع درآمدم همین است؛ زیاد نیست اما همین که بدهکار مردم نباشم کافی است.
از بچه‌هایتان کسی حرفه شما را ادامه داده؟
نه کسی دنبال این کار نمی‌رود چون کاری است که پشتوانه ندارد، الان من با این سن و سال بیمه نیستم، دو روز دیگر از کار افتاده هم بشوم دیگر کسی نیست از من حمایت کند این موضوعات جوان‌ها را دلسرد می‌کند و کسی دنبال این کار نمی‌رود، فکر کنم حصیربافی با مرگ من و هم نسلان من از بین برود.
چرا بیمه نیستید؟ دنبالش نرفتید؟
رفتم اما گفتند سنت زیاد است، بیمه شامل حالت نمی‌شود، البته فقط من این مشکل را ندارم، در کل منطقه سیستان و بلوچستان از بین حصیرباف‌ها خیلی‌ها بیمه نیستند، چون جوان‌ها که سن شان به بیمه شدن می‌خورد سراغ این کار نمی‌آیند، همسن و سال‌های من هم که دیگر سنشان از سقف بیمه شدن گذشته.
محصولاتی که می‌بافید بیشتر کجاها خریدار دارد؟
داخل منطقه خودمان که خیلی از حصیربافی استقبال نمی‌کنند، بیشتر مشتری‌های ما گردشگرها هستند چه ایرانی چه خارجی. از بین گرد شگران خارجی هم بیشتر چینی‌ها و روس‌ها به کار ما علاقه نشان می‌دهند. به‌جز این هم اگر نمایشگاه صنایع دستی ای باشد و ما بتوانیم شرکت کنیم، کارمان فروش می‌رود.
برای شرکت در نمایشگاه‌های صنایع دستی مشکل ندارید؟
چرا خیلی‌هایشان رایگان نیستند، اگر به ما غرفه رایگان ندهند که اصلا نمی‌توانیم اجاره کنیم. اجاره‌های دوسه میلیونی از توان من و همسرم خارج است، با این‌که همسرم برای خودش یک کارآفرین شناخته شده است، اما خیلی وقت‌ها حمایتی از کار ما نمی‌شود.

همسرتان می‌گوید شما کارآفرین هستید، چطور به اینجا رسیدید؟
من از سال 90 شرکت صنعتگران سوزن دوز بلوچ روستای قاسم‌آباد را راه انداختم، الان که هشت سال گذشته 30 نفر در این کارگاه بیمه هستند و 150 نفر که اغلب از خانواده‌های بی سرپرست یا بدسرپرست هستند هم آموزش می‌بینند و فعالیت دارند، دقیق‌تر اگر بگویم 50 نفر تمام وقت هستند و بقیه هم نیمه وقت که بیشترشان هم دختران دانش‌آموز دبیرستانی یا دانشگاهی هستند و افتخار من این است که باعث شدم خیلی‌ها با یادگرفتن این هنر در این سال‌ها مستقل بشوند، کارت مهارت معتبر بگیرند و روی پای خودشان بایستند و وام اشتغال‌زایی بگیرند و درآمدی داشته باشند.
خودتان هم بیمه هستید؟
بله، برخلاف همسرم من از سال 68 به صورت حرفه‌ای به عنوان مربی در میراث فرهنگی مشغول شدم. کم‌کم در تولید محصولاتم هم پیشرفت کردم و حتی یک بار وقتی برای نشان دادن کارهایم به تهران آمده بودم، رئیس سازمان میراث فرهنگی به من گفت تو که این‌قدر حرفه‌ای هستی، چرا یک تعاونی نمی‌زنی؟! همین حرفش هم باعث شد من به فکر تاسیس تعاونی بیفتم. البته همیشه می‌خواستم به زنان منطقه خودم کمک کنم. همین انگیزه باعث شد به خیلی‌ها اشرافی دوزی را یاد بدهم، به‌خصوص خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد . من خودم نخ و سوزن را برای شاگردانم تهیه می‌کنم و بعد هم برای این‌که به آنها انگیزه بدهم، می‌گویم شما کار را آماده کنید، من خودم آن را از شما می‌خرم. همین کار را هم می‌کنم و محصولات‌شان را به شهرها و استان‌های دیگر کشورمان می‌فرستم.
هنر شما همین سوزن‌دوزی است؟
یک نوعی از سوزن دوزی شاهانه است که به آن اشرافی دوزی یا اشرافی دوچ می‌گویند و سخت‌تر از سوزن‌دوزی‌های معمولی است، چون بدون طرح و نقشه و چپه کار می‌شود، یعنی ما پشت کار را مبنا قرار می‌دهیم و فقط بعضی وقت‌ها پارچه را برمی گردانیم و روی کار را می‌بینیم.
با اشرافی‌دوزی بیشتر چه محصولاتی تولید می‌کنید؟
کارهای ما بیشتر رومیزی، نوار مانتو، کراوات و کوسن می‌شود. کارهای کارگاه ما دو نشان مرغوبیت کالا را در سال‌های 94 و 96 گرفته و کیفیت واقعا خوبی دارد؛ به خاطر همین همه محصولاتمان با ضمانت پنج سال پس از فروش عرضه می‌شود.
شما اشرافی‌دوزی را چطور یاد گرفتید؟
من عروس خانواده استاد مهتاب نوروزی مشهورترین سوزن‌دوز سیستان و بلوچستان هستم؛ استاد مهتاب لباس‌های درباری می‌دوخته و الان هم بعضی از آثارش در کاخ سعدآباد نگهداری می‌شود، من هم کنار دست مهتاب نوروزی نشستم و این کار را از او یاد گرفتم. اما در کل سوزن‌دوزی هنری است که در منطقه ما همه از بچگی بلدند. دخترها از همان بچگی مثلا از چهار سالگی کنار دست مادر می‌نشینند و این هنر را یاد می‌گیرند.
بازار محصولات‌تان چطور است؟ فکر کنم نسبت به حصیربافی بازار بهتری دارد.
مردم این سال‌ها بیشتر با این هنر آشنا شده‌اند و خدا را شکر ارزشش را بهتر از قبل می‌فهمند. اما مشکل ما هنوز اینجاست که دلال‌ها بین ما تولیدکننده‌ها و خریدارها قرار می‌گیرند، مخصوصا وقتی که می‌خواهیم جنسی را به خریداران خارجی بفروشیم. اگر این واسطه‌ها حذف شوند و خود ما مستقیما وارد عمل شویم قطعا سود بیشتری عایدمان می‌شود.
همسرتان از رایگان نبودن غرفه‌های بعضی نمایشگاه‌های صنایع‌دستی گلایه داشت، شما به عنوان یک هنرمند صنایع‌دستی دیگر چه مشکلی در این زمینه می‌بینید؟
فکر می‌کنم اعزام هنرمندان باسابقه در یک رشته به نمایشگاه‌ها جز با همکاری اداره میراث فرهنگی امکان‌پذیر نمی‌شود و میراث فرهنگی در این زمینه می‌تواند نقش بزرگی داشته باشد؛ چون نمایشگاه‌های صنایع‌دستی واقعا یک فرصت خوب برای ما هنرمندان است تا محصولاتمان را معرفی و عرضه کنیم.
شما و آقای نوروزی در معرفی خودتان گفتید که اهل روستای قاسم‌آباد هستید، هنوز هم در روستا زندگی می‌کنید؟
بله. ما روستایی‌ها باید در روستا بمانیم و برای آبادی روستای خودمان تلاش کنیم؛ چون اگر مثلا یک نفر شهری یا کسی که آشنایی‌ای با روستای ما ندارد، بخواهد در روستای ما یک کار مثبت انجام بدهد، چون هیچ درکی از مشکلات منطقه ما ندارد، احتمال موفقیتش کم است. من واقعا به این حرف اعتقاد دارم و حتی دخترانم با این‌که دانشگاه رفته‌اند دوباره برگشته‌اند به زادگاهشان تا همین‌جا
را آباد کنند.

مینا مولایی
ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها