دستگیری پسر جوانی که دو کودک را پس از آزار و اذیت به قتل رسانده بود، خاطره یکی از کارآگاهان استان کرمان است. اطلاعاتی که کارآگاهان در تحقیقات از خانواده دومین قربانی به‌دست آوردند، تنها سرنخی بود که آنها را به متهم این جنایات رساند. مرد شیطان صفت پس از اعتراف به جنایت‌هایش با رای دادگاه در ملأ عام اعدام شد.
کد خبر: ۱۲۱۵۴۳۷

داخل اداره سرگرم پرونده‌های قدیمی‌بودم که تلفن به صدا درآمد. مرد میانسالی پشت خط بود، خودش را نگهبان پارکی در جنوب شهر کرمان معرفی کرد از کشف جسد پسر بچه‌ای در پارک خبر داد.
با حضور در پارک با جسد پسری مواجه شدیم که به نظر می‌رسید از زمان مرگش مدت زیادی نگذشته است. جسد متعلق به پسری 9 ساله بود. آثار کبودی دور گردنش این احتمال را برای ما مطرح می‌کرد که پسرک خفه شده است. طنابی هم که دور گردن پسرک بود، تاییدی بر احتمال ما بود. از سویی صحنه نشان می‌داد که پسرک بی‌نام و نشان قربانی جنایت سیاه نیز شده است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد و متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که کودک 9 ساله قبل از مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. خیلی زود خانواده پسر 9 ساله شناسایی شدند. مادر کودک به محض ناپدید شدن فرزندش به کلانتری رفته بود و ناپدید شدنش را گزارش کرده بود. از آنجایی که محل
ناپدید شدن پسر 9 ساله در همان نزدیکی کشف جسد بود و مشخصات جسد با پسرک شباهت زیادی داشت، از مادر او خواستیم جسد را شناسایی کند و او هویت پسرک را شناسایی کرد.
دومین جنایت
پسرک برای بازی از خانه خارج شده و بعد از آن کسی او را ندیده بود. این‌که او برای چه به تنهایی به پارک نزدیک خانه شان آمده بود و در فاصله خانه تا صحنه قتل چه اتفاقی افتاده بود را نمی‌شد حدس زد. در بازرسی اطراف جسد هیچ رد و سرنخی از متهم به دست نیامد و هویت عامل قتل نامشخص بود. بررسی‌ها ادامه داشت تا این‌که 20 روز بعد، خبر ناپدید شدن پسرنوجوان دیگری به ما اعلام شد. تحقیقات برای یافتن پسرک ادامه یافت و موفق شدیم جسد پسر ده ساله را در جنگل‌های اطراف پیدا کنیم. طناب دور گردن پسر ناپدید شده حکایت از خفگی با طناب داشت. از ظاهر جسد این نتیجه را گرفتیم که او نیز قربانی جنایت سیاه شده است.
2 پرونده بدون قاتل
حالا ما دو جسد داشتیم، دو پسر بچه با گروه سنی نزدیک به‌هم، محل قتل اول با محل قتل دوم فاصله زیادی نداشت و هر دو پسر بچه پس از آزار و اذیت با طنابی خفه شده بودند. تمام این موارد زنگ خطری را برای ما به صدا درآورد که قتل‌ها توسط یک نفر صورت گرفته و ما احتمالا با قاتل سریالی مواجه هستیم.
در ادامه تحقیقات سراغ خانواده دو قربانی رفتیم، بی شک آنها اطلاعاتی در دست داشتند که به ما در رازگشایی این جنایت کمک می‌کرد. در مورد دوستان و افرادی که پسر بچه‌ها با آنها در ارتباط بودند سوالاتی شد.
سرنخی از یک متهم
خانواده مقتول اولی به ما در حل رازگشایی این ماجرا کمکی نکردند، اما صحبت‌های خانواده قربانی دوم سرنخ خوبی به‌دست ما داد. مادر پسر 10 ساله گفت: راستش نمی‌دانم مهم باشد یا نه، اما پسری حدود 18 ساله در محل ما زندگی می‌کند که اسمش فرامرز است. فرامرز شاگرد تراشکاری است اما زیاد
اهل کار نیست. چند باری دیده بودم که با پسرم حرف می‌زد. پسرم هم همیشه با آب و تاب از او و کارهایی که انجام می‌داد صحبت می‌کرد، اما من نظر مثبتی به فرامرز نداشتم، برای همین پسرم را منع کرده بودم که با او نگردد اما پسرم دور از چشم ما با او رفت و آمد داشت.
دستگیری پسر شیطان صفت
با این احتمال که فرامرز در این جنایت سیاه نقش دارد، با هماهنگی بازپرس پرونده، او را دستگیر کردیم. پسر جوان منکر جنایت و نقشه سیاهش بود اما مدارکی که در پزشکی قانونی از متهم در دست بود، تاییدی بر این ماجرا بود. از طرفی محل زندگی تنها متهم این پرونده، درست سر راه خانه هر دو مقتول بود. مدارک ما درنهایت باعث شد او به جنایات اعتراف کند. پسر شیطان صفت گفت: با قربانیانم طرح دوستی می‌ریختم و بچه‌ها فارغ از نقشه شیطانی که در سر داشتم خیلی زود دل به دوستی من می‌سپردند.
مقتول اول را به بهانه نشان دادن استخر پارک با خودم به محل خلوت پارک کشانده و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم. او ادامه داد: قربانی دوم را هم به بهانه نشان دادن پرندگان جنگلی به محلی خلوت برده و او هم مانند اولین قربانی در دام نقشه من افتاد. ابتدا نمی‌خواستم قربانیانان را به قتل برسانم اما اگر این کار را نمی‌کردم بی‌شک هویت مرا لو می‌دادند و من خیلی زود دستگیر می‌شدم. به همین دلیل با طناب آنها را خفه کرده و اجسادشان را در محلی خلوت رها کردم.
مجازات در ملأ عام
اعترافات پسر جوان، باعث شد او با قرار بازداشت موقت روانه زندان شود. ابتدا این احتمال وجود داشت که متهم پرونده ما دست به جنایات دیگری هم زده باشد. به همین دلیل تحقیقاتمان را گسترش دادیم اما هیچ پسری در آن سن و سال و به آن شیوه به قتل نرسیده بود. بعد از تحقیقات مفصل و اطمینان از این‌که پسر جوان تنها نقشه دو جنایت سیاه را کشیده است به بازسازی صحنه جنایات پرداختیم. متهم حین بازسازی صحنه اعتراف کرد که خیلی زود دستگیر شده و اگر این مدت طولانی‌تر می‌شد، بی‌شک جنایات دیگری هم مرتکب خانواده هر دو مقتول خواهان مجازات شدند و از طرفی باتوجه به آزار و اذیت‌هایی که داشت به اعدام در ملأعام از سوی دادگاه محکوم شد. چند سال بعد متهمی‌که در پرونده خود دو جنایت سیاه داشت در ملأ عام اعدام شد و به این ترتیب قتل‌هایی که می‌رفت به سریالی تبدیل شود با دستگیری متهم در دومین جنایت متوقف و پرونده متهم این پرونده برای همیشه بسته شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها