در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در طریق شریعت نگفتهاند کتاب تقلید، گفتهاند مرجع تقلید. اگر کتاب تقلید بود که تاریخ انقضایش با فوت نویسندهاش یکی نمیشد.
جانم برایت بگوید ناصر قاجار در یکی از سفرهاش به فرنگ به سرش زد اختیار همه توتون و تنباکوی مملکت را بسپارد به اجنبی. یعنی با شکست کار کشاورز و تاجر و کاسب ایرانی به تار سبیل همایونی هم خم نیامد. خب در آن وضع اگر تو بودی لابد لای توضیح المسائلت دنبال استفتاء «اگر شاهمان اختیار زراعت و کسب و کارمان را به دست بیگانه سپرد چه کنیم؟» میگشتی و چون چیزی پیدا نمیکردی برمیگشتی سر سجاده و همینطور نوافل را به فرائض پیوند میزدی. نه عزیز من! کاتب به کتاب مقدم است. تقلید از مرجع است.
اگر مقلد شدی باید دستت به تنگ قلیان باشد که لب مرجع که به تحریم تر شد، بشکنی. که اگر دیدی جایی مرجعتبرای هدفش تبعید شد تو برای آن هدف کفن تن کنی. حتی اگر خونت مسیر ورامین به شاهعبدالعظیم را فرش کند. هدف و آرمان اصل شریعت است عزیز من. حالا میخواهی بنشین روی سجاده و رساله را تورق کن و دنبال استفتاء «اگر در جایی از کشورمان سیل آمد و عدهای خانه و اموالشان را از دست دادند چه کنیم؟»
بگرد! حتما شنیدهای که یک مرجع شیعه خانهاش را فروخته و عوایدش را وقف
خانه از دست دادههای حادثه سیل کرده است. خواستم در گوشی بگویم که دستت به تنگ قلیان باشد و نگاهت به کاتب، نه کتاب. راستی، شاید اهل دل مرجع تقلید را این طور معنی کنند.
آیت ا... جعفر سبحانی مرجعی که به همدلی با مردم خانهاش را هدیه داد.
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد