با حجت‌الاسلام محمد صدارت، روحانی فعال فضای مجازی که این روزها همراه نیروهای جهادی در خوزستان حضور دارد

اینجا بوی اربعین می‌دهد

دورهمی حجت‌الاسلام محمد صدارت و همراهانش از فضای مجازی شروع شده، از یک فراخوان اینترنتی و حالا چند روزی از حضور آنها در منطقه الوان خوزستان می‌گذرد. بهانه حضورشان سیل است؛ آنها با دست خالی سینه سپر کرده‌اند جلوی سیل، درست مثل خیلی‌های دیگر، مثل اهالی خوزستان، حالا حجت‌الاسلام محمد صدارت، امام جماعت مسجد امام‌حسن مجتبی (ع) در منطقه 17 تهران هم کنار آنهاست، 717 کیلومتر فاصله تهران تا شهر الوان خوزستان، برای او و همراهانش فاصله‌ای نبوده وقتی هدف، خدمت بوده و کمک و همراهی. بهانه‌ای که باعث می‌شود پای حرف‌های این روحانی جهادگر که از اولین روزهای وقوع سیل در خوزستان در این منطقه حضور دارد، بنشینیم و بین حرف هایش به «حال خوشی» برسیم که خودش می‌گوید آن را بین مردمی دیده که سرمایه‌های این کشورند؛ مردمی که نه جنگ حریفشان می‌شود، نه خشکسالی و نه سیل.
کد خبر: ۱۲۰۱۵۶۲

چند روز است که در خوزستان حضور دارید؟
از هجدهم فروردین که بحث سیل در این منطقه پیش آمد. البته من اخبار سیل را از روزهای قبل هم دنبال می‌کردم مخصوصا وقتی بحث سیل گلستان پیش آمد در روزهای ابتدای سال، خیلی دلم می‌خواست به کمک هموطنانم در شمال کشور هم بروم، اما چون طبق برنامه‌ریزی قبلی از هشتم اسفند تا دهم فروردین در بحث راهیان نور خادم الشهدا بودم و در معراج شهدای شهید محمودوند اهواز حضور داشتم، به واسطه تعهدی که داده بودم توفیق نشد که برای خدمت به گلستان بروم تا این‌که دهم فروردین به سمت تهران حرکت کردم و همان موقع صحبت از سیل در مناطق دیگر شد و بحث جدی ویرانی در پلدختر پیش آمد که دیگر صبر نکردم و به خاطر فعالیتم در فضای مجازی، تعداد زیادی از دوستان را بسیج کردم تا برای کمک به این منطقه برویم.
یعنی با یک گروه از فضای مجازی در این منطقه حضور پید ا کردید؟
بله و این کار مسبوق به سابقه هم هست، من کلا شیوه کاری‌ام ارتباط حقیقی بین فعالان فضای مجازی است، جبهه فعالان مجازی شهدا و راهیان نور را به همین واسطه داریم، از اسفند 96 یک هیاتی راه انداختیم که اسمش محبان حضرت زهرا(س) است، ولی با اسم هیات توییتری‌ها شناخته می‌شود و تمام اعضایش از فعالان توییتر هستند، یعنی دست‌اندرکارها، بانی‌ها، حتی مداح و سخنران و... همه فعالان فضای مجازی هستند و در توییتر صفحه شخصی دارند. معمولا من در موقعیت‌های بحرانی یا موقعیت‌های خاص که نیاز به کمک و همیاری هست، فراخوان می‌دهم و از همه می‌خواهم که در فضای حقیقی دور هم جمع شویم و کاری از پیش ببریم، مثلا بهمن پارسال اعضای همین گروه به بهانه انجام کار فرهنگی و آموزشی در نقاط حاشیه‌ای تهران دور هم جمع شدند و استقبال خوبی هم از این قضیه شد. اما وقتی بحث سیل پیش آمد، دیدم که جنس کار فرق دارد. به خاطر همین یک فراخوان زدم و گفتم که ما می‌خواهیم برای بیل زدن برویم. چه کسی داوطلب است؟ که حدود 80 نفر از شهرهای مختلف کشورمان داوطلب شدند. همه نیروهایی هم که اینجا حضور دارند، جوان هستند، بین بچه‌ها دانشجو داریم، روحانی داریم، برق‌کار و لوله‌کش داریم حتی کاسب داریم که مغازه‌اش را تعطیل کرده و آمده و خلاصه الان یک جمع از بچه‌های مجازی از مشهد، قزوین، همدان، کرج، قم، اراک، کرمان، اصفهان و تهران اینجا دور هم جمع شده‌اند.
گفتید که برای کمک به مردم پلدختر حرکت کردید الان چطور در خوزستان هستید؟
واقعیتش این است که به ما گفتند که در معمولان و پلدختر نیروهای جهادی بیشتر از بقیه جاها حضور دارند و بهتر است به یک منطقه دیگر برویم. آن موقع تازه بحث سیل خوزستان مطرح شده بود و نیاز به نیرو وجود داشت، به خاطر همین ما هم حرکت کردیم به سمت خوزستان.
چطور به الوان رسیدید؟
بحث سیل در خوزستان در سه بخش مطرح است، یکی خود اهواز که در محلاتش سیل آمده، یکی بحث سوسنگرد و عظیمیه است که رسانه‌ها بیشتر آنجا تمرکز دارند و افراد شاخص و شخصیت‌ها و مسؤولان هم بیشتر درگیر این منطقه هستند. به خاطر همین ما آمدیم سمت روستاهای شمال اهواز یعنی بین شوش و اهواز که کمتر مورد توجه هستند و حتی گروه‌های جهادی هم در این منطقه‌ها کمتر است. با بسیج استان البرز هماهنگ کردیم و در اردوگاهی که در اندیمشک داشت مستقر شدیم، اینجا خودشان موکب دارند، آشپزخانه دارند و ما هم شدیم نیروی این موکب، یعنی دم و دستگاه و مواد غذایی از آنهاست و کار پخت و پز و آماده سازی و ارسال و توزیع غذا با ما.
در روز چقدر غذا توزیع می‌کنید؟
ما هر روز 5000 پرس غذا می‌پزیم، 2500 پرس برای ظهر و 2500 پرس برای شب. تمرکزمان هم روی امدادرسانی به روستاهای منطقه عبدالخان است که حدود شش روستا را تحت پوشش گرفته‌ایم.
الان این روستاها چه وضعیتی دارند؟ تخلیه شده‌اند؟
بعضی‌ها تخلیه شده اند و اهالی شان در شهر الوان که مرکز منطقه عبدالخان است در کمپ‌ها زندگی می‌کنند، البته این طور نیست که روستا کامل تخلیه شده باشد، از هر خانه مردی به عنوان نگهبان مانده که از اموالشان حفاظت کند. ما هم روز اولی که به الوان رسیدیم سراغ همین مردهایی رفتیم که نگهبان خانه‌هایشان هستند. اینها در شرایط بدتری بودند، درآب محاصره شده بودند، امدادرسانی به اینها به سختی انجام می‌شد، از خانواده شان دور افتاده بودند. الان هم که چند روز از سیل گذشته جز با ماشین سنگین در این منطقه‌ها نمی‌شود حضور داشت. در بحث کمک‌رسانی و توزیع غذا هم به تجربیات قبلی‌مان رجوع کردیم، تجربه ما این بوده که معمولا افراد غیربومی وقتی به یک منطقه وارد می‌شوند جوری رفتار می‌کنند که بعضی وقت‌ها احترام مردم حفظ نمی‌شود یعنی یا آداب و رسوم و ارزش‌های این منطقه را رعایت نمی‌کنند یا این‌که چون اهالی محل را نمی‌شناسند در توزیع امکانات کمی بی‌عدالتی می‌شود و دست خیلی‌ها خالی می‌ماند. ما برای این‌که این مشکلات پیش نیاید با بسیجی‌های همین منطقه وارد عمل شدیم؛ با حوزه بسیج شهر الوان و پایگاه بسیج روستاها هماهنگ کردیم، بسیج هم یک نیروی مردمی است در همه روستاها و شهرهای ما حضور دارد و نیروهایش هم که مردم همانجا هستند، بومی هستند. ما با اینها صحبت کردیم که می‌خواهیم کار توزیع غذا را به عهده بگیریم اما مردم سیل زده شما را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم که مثلا چه کسی برای روستای شما هست و چه کسی نه! و خوشبختانه با همراهی آنها کار توزیع به خوبی پیش می‌رود.
چه خاطره خوبی از حضور چند روزه‌تان در خوزستان دارید؟
نکته بارزی که واقعا نه تنها به چشم من که به چشم همه آمده، بحث وحدت مردم اینجاست. ما هرشهری می‌رویم می‌بینیم که مردم با هم یکدست هستند و وحدت دارند، از زن و مرد تا پیر وجوان و بچه همه با هم هماهنگند و هوای همدیگر را دارند، مثلا در همین بحث نگهبان‌هایی که مانده‌اند، حتی بین خود همین‌ها هم همدلی دیده می‌شود، مثلا وقتی هرکدامشان به شهر می‌روند و به کمپ سر می‌زنند از حال خانواده بقیه هم برای آنها خبر می‌آورند. یک نکته دیگر، بحث روحیه عالی این مردم است، با این‌که آب تا خانه‌هایشان آمده، خیلی از وسایل برقی‌شان سوخته و حتی منزلشان قابل سکونت نیست، اما روحیه خوبی دارند و مقابل مشکلات پیش آمده عقب نمی‌نشینند، واقعا دیدن این رفتارها حال آدم را خوب می‌کند. اینها سرمایه‌های کشورمان هستند. بگذارید یک مثال دیگر هم برای شما از این اتفاق‌های حال خوب کن بزنم، چیزی که برای خود من هم جالب بوده، این فرهنگ مردم خود این منطقه است. اینجا با این‌که بعضی روستا‌ها درگیر سیل نشده، اما مردمش خودشان را از سیل زده‌ها جدا نمی‌دانند. در خانه‌هایشان را واقعا به روی آنها باز کرده‌اند و همین باعث شده خیلی از سیل‌زده‌ها به کمپ نروند. اصلا این میزبانی و پذیرایی جوری است که انگار اینجا خاک کربلاست و زمان هم اربعین است. یعنی این‌قدر مردم در مهمان نوازی کردن از هم سبقت می‌گیرند و واقعا برای من، دیدن این صحنه‌ها یادآور همان شور و همراهی زمان اربعین است.

پسر 9 ساله‌ای که سیل‌بند می‌ساخت

یکی از تصاویری که حجت‌الاسلام صدارت به تازگی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و واکنش‌های مثبت زیادی داشته، تصویری از یک پسربچه کم سن و سال است که برای ساخت سیل‌بند پیشقدم شده، تصویری که او در توضیح نوشته: «امیرحسین فقط 9 سال داشت، می‌گفتند نوه شهید فرجوانی است، پدربزرگش در همین خوزستان در برابر دشمن بعثی دفاع کرد و پس از مجاهدت برای حفظ تمامیت ارضی کشور به درجه رفیع شهادت رسیده و حالا این کودک 9 ساله در ادامه مسیر پدربزرگ برای حفظ شهر اهواز به همراه پدرش آمده بود سیل‌بند بزند، خودش به اندازه توان خودش خاک می‌ریخت توی گونی و برای سیل‌بند می‌برد.»

مینا مولایی

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها