گفت‌وگو با اسماعیل آذری روحانی قصه‌گوی بچه‌ها در روزهای پس از سیل

سیل امید برای بچه‌ها

سیل تقریبا فروکش کرده و خرابه‌ها و مردم آسیب‌‌دیده مانده‌اند. مردمی که بیشتر آنها نه خانه‌ای دارند که سرپناهشان شود و نه اثاثیه‌ای که در خانه بچینند و با آنها زندگی کنند. بیشتر سیل‌زده‌ها در گلستان و پلدختر و برخی مناطق خوزستان به مناطق امن و کمپ‌های مختلف منتقل ‌شده‌اند تا خانه‌شان به سامان برسد و آنها بتوانند دوباره در چاردیواری خود زندگی را آغاز کنند.در چنین شرایطی آدم‌بزرگ‌ها با شناختی که از موقعیت جغرافیا و ذهنی خود پیدا می‌کنند، می‌توانند شرایط را تحلیل کرده، آن را بپذیرند و برای حلش، راه‌‌های مختلف را بررسی کنند.آدم‌بزرگ‌ها یک ترفند دیگر هم دارند؛ آنها درباره مشکل و مصیبت با هم حرف می‌زنند، گاهی بر سر مدیری، مسؤولی داد و بیداد کرده، غمشان را سبک می‌کنند.
کد خبر: ۱۲۰۱۲۲۸

اما بچه‌ها هیچ‌کدام از این کارها را نمی‌کنند. آنها مانند ناظری هوشمند همه چیز را می‌بینند، جزئیات را رصد کرده و همه را به ذهن می‌سپارند. داد و فریاد نمی‌کنند، نق نمی‌زنند و غرولند نمی‌کنند. گاهی فقط گریه می‌کنند که آن هم در شرایط فعلی به توصیه بزرگ‌تر‌ها ساکت می‌شوند، چون‌ آدم‌بزرگ‌ها در این شرایط حوصله نق و گریه بچه‌ها را ندارند! بعضی بچه‌ها اما دلشان پر از غم است؛ سیل همه اسباب‌بازی‌ها و کتاب‌‌ها و دفترهای آنها را برده و الان نه‌تنها دل بچه‌ها خالی است که دستشان هم خالی است و چشم دوخته‌اند به دست خالی پدر و مادرها تا شاید آنها بتوانند آنچه بچه‌ها از دست داده‌اند را دوباره برگردانند.
هنوز زمان زیادی از زلزله کرمانشاه نگذشته و ما ایرانی‌ها تجربه سوگواری ساکت بچه‌ها برای آنچه از دست داده‌ بودند را داریم. همه ما می‌دانیم بچه‌ها را باید در اولویت بگذاریم و هر آنچه از دستمان برمی‌آید را انجام دهیم تا بچه‌ها زودتر بتوانند ذهن و روان خود را بازیابی و زندگی عادی را شروع کنند. برای بچه‌ها همان اندازه که خوراک و آب مهم است، اسباب ‌بازی هم مهم است. آنها وسایل بازی و کتاب‌های خود را جزئی از وجود خود می‌دانند. بخشی که اگر نباشد یک جای کار می‌لنگد و ته دل آنها خالی می‌شود، حتی اگر این جای خالی به اندازه یک عروسک پارچه‌ای یا کامیون کوچک اسباب‌بازی باشد.
زلزله کرمانشاه مردم را نسبت به بچه‌ها هوشیار کرد و حالا خیلی‌ از مردم و نهاد‌ها و موسسات فرهنگی دست به کار شده‌اند تا برای بچه‌‌های سیل‌زده کاری کنند. برایشان کتاب بفرستند و اسباب‌بازی. فعالان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به مناطق سیل زده رفته‌اند تا به بچه‌ها کمک کنند تا روحیه آنها سامان یابد.
آینده روشن است
اسماعیل آذری که به روحانی قصه‌گوی بچه‌ها شهرت دارد هفته آینده راهی خوزستان می‌شود تا برای بچه‌ها کتاب ببرد و برای آنها قصه بگوید. این روحانی مقیم دامنه زاگرس که چند سالی است برای بچه‌های روستاهای کهگیلویه و بویراحمد کتاب می‌برد و برای آنها قصه می‌گوید تا از این طریق آگاهی آنها را افزایش دهد و شخصیت اجتماعی آنها را عمق ببخشد، معتقد است باید در شرایط فعلی «امید» را به بچه‌های سیل‌زده تزریق کرد و اجازه نداد ناامیدی در دل آنها جان بگیرد. روحیه بچه‌ها خیلی شکننده است و اگر به این شکنندگی توجه نشود، بچه‌ها آسیب می‌بینند. باید فعالان اجتماعی به مناطق سیل زده بروند و به بچه‌ها توجه کنند. بازی، قصه و رنگ می‌تواند نگاه بچه‌ها را از سمت سیل به سوی شادی ببرد. قصه‌‌هایی که روی امید و تلاش متمرکز است و بچه‌ها را امیدوار می‌کند. برای کودک نمی‌‌توان سخنرانی کرد و وعده داد که مثلا دولت یا امدادگران می‌آیند، خانه را دوباره می‌سازند. با کودک باید با زبان خودش صحبت کرد و قصه و قصه‌گویی زبان کودکانه است برای تزریق امید به بچه‌هایی که از شرایط ناامیدند.
بزرگ بچه‌های کوچک
با آذری درباره پسربچه پیراهن آبی خوزستانی که با دستان کوچکش خاک داخل گونی می‌ریزد، صحبت می‌کنم و از او می‌پرسم این روحیه ریشه در کجا دارد؟ می‌گوید: بچه‌‌های روستا و شهرستان‌ها، بچه‌هایی هستند که دوش به دوش پدر و مادر و برادر و خواهر خود کار می‌کنند.بچه‌های کوچک چوپانی می‌کنند، در مزرعه کار می‌کنند، درس هم می‌خوانند.این بچه‌ها وقتی سیل و زلزله هم رخ می‌دهد، دست به کار می‌شوند و کنار بزرگترها هر کاری از دستشان بربیاید انجام می‌دهند.آنها بر این باورند که نباید گوشه‌ای بنشینند و منتظر باشند تا دیگران برای کمک بیایند.به نظرم این روحیه خیلی خوب است و اگر در همه بچه‌‌ها تقویت شود باعث می‌شود کودکان در بزرگسالی آدم‌های با جرات و با اعتماد به نفس و مقتدری باشند. این روحیه باعث می‌شود بچه‌ها وقتی بزرگ شوند، شهر و روستای خود را بسازند و آباد کنند.
آن بچه‌ خوزستانی، آن‌قدر کارش بزرگ بود که حتی آدم‌‌بزرگ‌ها را هم متاثر کرد و آنها را به فکر انداخت که کاری بکنند. برای تقویت چنین روحیه‌‌ای فقط به مربیان کاربلد و عاشق نیازمندیم تا در همه شهرها و روستاها با استفاده از روش‌های مختلف، بچه‌ها را چنین با اعتماد به‌نفس و همیار و همدل تربیت کنند.
منتی بر سر کسی نیست
آذری بر این باور است که در شرایط بحرانی مانند سیل و زلزله همه باید به یاری آسیب‌دیدگان بروند و هر کسی به اندازه وسع خودش کمک کند. لازم نیست دیگران را زیر سوال ببریم که چرا ما داریم کمک می‌کنیم اما مثلا بازیگران یا ورزشکاران به میدان نیامده‌اند. هر کسی مسؤول خودش و کاری است که انجام می‌دهد نه منتی بر سر دیگران باید داشته باشد و نه به سیل‌زده‌ها. عکسی روز یکشنبه‌ در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که خیلی عکس خوبی بود.یک گروه برای کمک به سیل‌زده‌ها می‌رفتند. میان آنها زن بود، مرد بود، روحانی و ارتشی بود و امدادگر هلال‌احمر هم بود. همه بودند، متحد و در کنار هم برای کمک به هموطنانشان. به نظرم این اتحاد زیباترین اتفاق سیل اخیر بود با همه مصیبت‌هایی که داشت.

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها