
برای منی که تمام تعریفم از وسایل بازی مدرن سرسرهای زنگ زده و آفتاب خورده در پارک ٢٢بهمن بم بود که بعد از هربار سر خوردن کفلها را برشته میکرد، ورود به شهربازی تهران حکم رویا را داشت. وارد که شدیم مواجه شدم با دنیایی از رنگ و نور و حرکت و انرژی. مسخ شده بودم و مسحور. احساس پینوکیو را داشتم و هر از گاهی پشت گوشهایم را دست میمالیدم تا در ازای لذتی گذرا پرز بر آنها نروییده باشد و تغییر ابعاد نداده باشد.
چون برههای مسیح علیهالسلام رام و راهوار میچرخیدم و مدهوش بودم. جوانکی که تکه نیای را در قابلمهای که بهسرعت سانتریفیوژها میچرخید فرومیکرد و دقیقهای بعد حجم ابرگونه سفیدی گرد ی پدیدار میشد برایم حکم رسولی را داشت با معجزهای بزرگ، رسولی که معجزههای شگفت و شیرینش را میفروخت. تماشای این پیامبر «دمپایی لاانگشتیپوش» هضم اینکه موسای کلیما... با عصایش نیل را به دو نیم میکرد راحتتر میکرد. گوشه دیگری از این سرزمین اما مرغهای سرخ و برشته و روغن چکانی را دیدم که در کمدی با دربهای شیشهای بهسان رقاصههایی برهنه و اغواگر میچرخیدند و دلبری میکردند. تا پیش از این فکر میکردم مرغ درسته سرخ شده مال معاویهها و یزیدهای تلویزیون است که با عمامههایی پولکدار و انگشترهایی درشت باید مرغها را دو نیم کنند و رانش را به نیش بکشند و در حین خوردن دسیسهای بچینند و خنده شیطانی کنند و ریش و سبیلشان چرب شود برای منی که ترس واقعی دستشویی رفتن در نیمهشبهای رعبآور باغ خانه بیبی را تجربه کرده بودم خندهدار بود که عدهای بلیت میخرند و در صف میایستند تا وارد تونل وحشت بشوند و بترسند... مگر ترسی که بابتش پول بدهی و در صف بایستی ترس است؟ کیوسکهایی هم بودند که در نگاه اول قصد داشتند جایزهای نصیبت کنند اما قصدی جز خالی کردن جیب شهروندان نداشتند. بزرگتر که شدم فهمیدم دنیا یک شهربازی بزرگ است که تماشایش کیف دارد اما گرفتارش شدن جیب و کله و فکرت را خالی میکند. شهربازی دنیا جای قشنگی است اما مراقب باشیم. مرگ از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است.
حامد عسکری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
خانمگل جام ملتهای آسیا در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتوگوی جامجم با ناصر کنعانی سخنگوی وزارت خارجه دولت سیزدهم مطرح شد