گفت‌وگوی جام جم با دکتر مسعود صابری، جراح مغز و اعصابی که چهره شب یلدای فضای مجازی کشورمان شد

یلدای شاد کودکان بیمار

آخرین شب پاییز امسال، وسط دورهمی‌های یلدایی، درست وقتی فضای مجازی پر شده بود از عکس هندوانه و انار و فال حافظ و بگو و بخند خانواده‌هایی که بلندترین شب سال بهانه دور هم جمع شدن‌شان شده بود، انتشار یک فیلم ساده، حال دل خیلی‌ها را خوب کرد، آن‌قدر خوب که چند بار بنشینند و از ابتدا تا انتهای این فیلم کوتاه یک دقیقه‌ای را ببینند و با حال خوب آدم‌های توی فیلم همراه شوند؛ آدم‌هایی که دور تخت چند کودک بیمار جمع شده‌اند، شادی می‌کنند و به یلدای طولانی آنها در بیمارستان طعم متفاوت‌تری داده‌اند؛ طعم خنده و دلخوشی. انتشار این فیلم که از ساعات پایانی یلدا تا همین حالا، بارها و بارها در همین دنیای مجازی منتشر شده و باعث شده دل خیلی‌ها در دنیای واقعی یک جور خوبی تکان بخورد و خیلی‌ها را یاد حال و هوای بچه‌های بستری در بیمارستان بیندازد، آن‌قدر که شال و کلاه کنند و به بهانه عیادت به نزدیک‌ترین بیمارستان محل زندگی‌شان سر بزنند، بهانه‌ای شد تا پای صحبت‌های آقای دکتری بنشینیم که این بار به جای لباس پزشکی، با لباس قرمز یلدایی، بالای تخت بچه‌های بیمار حاضر شده و با صدای بلند با همراهی خود بچه‌ها آواز می‌خواند؛ دکتری که خیلی‌ها در دنیای واقعی، انار طلایی یلدای امسال را تقدیمش کردند؛ دکتر مسعود صابری، جراح مغز و اعصاب کشورمان.
کد خبر: ۱۱۸۲۳۹۹

آقای دکتر ماجرای این فیلم شب یلدایی که از شما و بچه‌های بیمار در بیمارستان منتشر شده، چیست؟
این حرکت یک تصمیم جمعی بود، می‌خواستیم فضای شادی برای بچه‌ها در بیمارستان بسازیم و البته چون تاکید هم بر این بود که در یک زمان مناسب در بیمارستان حضور داشته باشیم، شب یلدا را انتخاب کردیم؛ چون شبی است که براساس سنت و فرهنگ ما، خانواده‌ها باید کنار هم و مخصوصا کنار بزرگ‌ترهای فامیل باشند، در حالی که در بیمارستان، این بچه‌های بیمار از خانواده‌هایشان دورند، اینجا هم ما بنا را بر این گذاشتیم که همه عضو یک خانواده بزرگیم، همگی یک خانواده هستیم و همین انگیزه شد تا در بیمارستان حضور پیدا کنیم، با بچه‌ها بگوییم و بخندیم و شادی کنیم و فضای بیمارستان را به سمت این ببریم تا کمی بخندند و برای لحظاتی کوتاه هم که شده، درد و رنج بیماری را فراموش کنند.
کدام بیمارستان را برای این حرکت انتخاب کردید؟
از قبل با دکتر سید روح‌ا... میری، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران هماهنگ کرده بودیم که به مرکز تحقیقات سرطان انستیتو کنسر، در بیمارستان امام خمینی برویم. همزمان قرار بود که با بخش اطفال هم هماهنگ کنند و همین اتفاق هم افتاد. البته تصمیم خاصی در انتشار فیلم نداشتیم و این فیلم را مادر یکی از بچه‌ها در فضای مجازی منتشر کرد و بعد خودم هم بازنشرش کردم.

حال خیلی‌ها با دیدن این فیلم خوب شد، حال خودتان که آنجا در آن جمع حضور داشتید چطور بود؟
حال خودمان که عالی بود، همین که می‌دیدیم بچه‌ها شاد هستند و به هرحال دقایقی بیماری‌شان را فراموش کرده‌اند حال خوبی داشت. البته به جز بچه‌ها دیدن شادی مادرها هم خیلی خوب بود. می‌دانید که بزرگ‌ترین غم زندگی مادرها بیماری فرزندشان است و همین که می‌بینند یک نفر برای دو دقیقه هم که شده برای بچه‌هایشان وقت می‌گذارد و به روان آنها هم توجه دارد، خیلی باعث دلگرمی‌شان می‌شود.

شما جزو آن دسته از جراح‌هایی هستید که هم بیمار کودک دارید هم بزرگسال، اما به نظر می‌رسد بچه‌ها نقش پررنگ‌تری برای شما دارند چرا؟
بچه‌ها یکی از دغدغه‌های زندگی من هستند، همیشه خواسته‌ام به هر طریقی که می‌توانم برای آنها مخصوصا اگر بیمار باشند، کاری انجام بدهم. شب یلدا هم تصور کردم با حضور در بیمارستان و فراهم کردن یک جمع شاد، می‌توانم آنها را خوشحال کنم.

شما قبل از انتشار این فیلم هم برای مردم چهره آشنایی بودید، مردم شما را به عنوان متخصص جراح مغز و اعصابی که علاوه بر طبابت، در خوانندگی و اجرای تلویزیونی هم دستی دارد می‌شناسند؛ برای ما از دکتر صابری بیشتر بگویید؟
من سال 1349 به دنیا آمدم، خانه مادربزرگ مادری‌ام در محله‌ای به اسم شکوفه در جنوب شرقی تهران بود و من در این فضا بزرگ شدم؛ همانطور که می‌دانید این محله بافتی کاملا سنتی و مذهبی دارد. همه دوران کودکی‌ام در این محله گذشت و همه خاطرات خوب کودکی من هم در این خانه شکل گرفت. نکته مهمی که می‌توانم از آن دوران بگویم این بود که دوران تحصیلم را در دبیرستان علوی گذراندم. آن زمان اگر دو تا مدرسه معروف در تهران وجود داشت یکی همین علوی بود.
بله همانطور که می‌دانید علوی یک مدرسه خاص بود و کاملا تم مذهبی داشت. در روزهای اوج انقلاب هم به عنوان اقامتگاه حضرت امام‌خمینی‌(ره) تا قبل از رفتنشان به قم و جماران انتخاب شده بود و حضرت امام ملاقات‌های زیادی در همین محل با اقشار مختلف مردم داشتند.

آن موقع چند ساله بودید؟
حدودا هشت، نه ساله. انقلاب که شد من کلاس سوم دبستان بودم و مثل خیلی‌های دیگر با همین قصه‌های اول انقلاب بزرگ شدم. کلاس پنجم بودم که جنگ تحمیلی شروع شد. این روزها در زندگی من و هم‌نسلانم تنیده شده، نسل الان با این همه امکاناتی که در اختیارش است اصلا نمی‌تواند تصور کند یک روزی پنیر کوپنی بود. شیر ساعت 5 صبح می‌آمد و همه جلوی مغازه صف می‌بستند. ما نسلی بودیم که با سختی بزرگ شدیم و سختی آدم را آبدیده می‌کند. همان طور که وقتی می‌خواهند فولاد درست کنند، آهن را ذوب می‌کنند، گرم می‌کنند، دوباره در آب سرد می‌گذارند، دوباره گرم می‌کنند و این سرد و گرم شدن باعث استحکام می‌شود، نسل ما هم با سختی‌های آن سال‌ها، محکم شد؛ آبدیده شد.

از همان سال‌ها دوست داشتید پزشک شوید؟
اصلا به دنیا که آمدم به من می‌گفتند دکتر(می‌خندد) ... مادرم می‌گوید وقتی تو به دنیا آمدی، من دعا کردم تو برای مردم عزیز بشوی... من هم بعدها روی علاقه‌ای که به پزشکی داشتم به سمت این رشته گرایش پیدا‌کردم.

شما دانش‌آموز مدرسه علوی بودید، خیلی از فارغ‌التحصیلان این مدرسه الان جزو سیاستمداران مشهور کشورمان هستند، چطور شد که نرفتید سراغ سیاست؟
واقعیتش را بگویم من آدم خیلی ساده‌ای هستم. سیاستمدارها غالبا باید افرادی مطلع، آگاه و با کیاست باشند، همین دلیل ساده باعث شد دنبال سیاست نروم. ما یک استاد ادبیات داشتیم به اسم آقای احسانی، ایشان همیشه در پایان جلسات کتاب، با ما شعر کار می‌کرد، ضرب‌المثل کار می‌کرد، بیشتر شعرهایی که من الان هم هنوز حفظ هستم و به یاد دارم متعلق به همان زمان است، مثل اشعار مولانا، سعدی، حافظ و ... اگر خاطرتان باشد در برنامه تلویزیونی اکسیر پیش می‌آمد که من به مناسبت شعری بخوانم، حتی فرزاد حسنی که خودش در این زمینه ید طولایی دارد، تعجب می‌کرد. من همه اینها را از همان مدرسه دارم. یا مثلا ما یک‌سری کلاس‌های اخلاق داشتیم. معلم اخلاقی بود که می‌آمد خطبه‌های مختلف نهج‌البلاغه را به ما یاد می‌داد. من هنوز خیلی از خطبه‌های نهج‌البلاغه را از این کلاس به یاد دارم. یکی دیگر از حُسن‌های این مدرسه برای من آموزش قرآن بود. من در همین مدرسه چند جزء قرآن را حفظ کردم، قاری قرآن شدم، بعدها هم در مسابقات صوت و لحن و ... شرکت کردم.

شما یک صفحه پرمخاطب هم در فضای مجازی دارید. یعنی جزو معدود متخصصان علم پزشکی در کشورمان هستید که در فضای‌مجازی فعالید و تجربیات‌تان از عمل‌های جراحی مختلف را با مردم به اشتراک می‌گذارید. ایده این فعالیت در دنیای مجازی از کجا آمد؟
بحث فعال بودن در فضای مجازی حرکتی بود که از طرف یکی از دوستانم به اسم پژمان شروع شد. پژمان قبلا بیمار خودم بود که بعد از عمل جراحی و بهبود وی با هم دوست شدیم. او چون متخصص آی‌تی و شبکه هم هست به من پیشنهاد فعال بودن در فضای مجازی را داد و از همان ابتدا به فکرم رسید تصویرهایی که در این صفحه انعکاس می‌دهم تصویر جراحی‌ها باشد.
مردم ببینند پزشک‌های جراح واقعا چقدر کار سختی دارند. مردم این پزشک‌ها را تا دم در اتاق عمل همراهی می‌کنند، از بقیه ماجرا خبر ندارند. از پروسه سخت جراحی خبر ندارند. فقط این را می‌بینند که این پزشک برای مثلا برای هر جراحی‌اش سه میلیون تومان می‌گیرد! بعد می‌گویند که چقدر زیاد است.
دلیل بعدی حضور فعال قشر جوان در فضای مجازی است و من دوست دارم که از همین حضور آنها استفاده کنم. یعنی برای من، این بهترین فرصت است که نکاتی را که می‌خواهم آموزش بدهم، همین طور این فضا یک پل ارتباطی است با آدم‌هایی که ممکن است دسترسی به اطلاعات پزشکی نداشته باشند.

واکنش‌ها چطور بود؟ تعداد قابل توجه دنبال‌کننده‌هایی که دارید نشان می‌دهد که مردم کار شما را پسندیده‌اند.
واکنش‌ها عالی بود. مردم واقعا کامنت‌های مثبتی پای عکس‌ها می‌گذارند. شاید باور نکنید چقدر برای سلامت این بیماران دعا می‌کنند و این واقعا یک حرکت خوب است.
نکته اینجاست که من از خلال همین عکس‌هایی که به اشتراک می‌گذارم هم سعی می‌کنم مردم را با دنیای پزشکی آشنا کنم، هم به نوعی باز هم مباحث پزشکی را به آنها آموزش بدهم.

ماجرای دوربینی که در اتاق عمل حضور دارد

این عکس‌هایی که از اتاق عمل در صفحه اینستاگرام من می‌بینید، از طریق موبایل گرفته نشده. این‌طور نیست که من با خودم گوشی تلفن همراه داخل اتاق عمل برده باشم.
همه عکس‌ها توسط دوربین استریل خود اتاق عمل با کاور مخصوص و برای اهداف پزشکی و تحقیقات پزشکی گرفته می‌شود. من هم آنها را تنها در صورتی به اشتراک می‌گذارم که خود شخص یا خانواده‌اش رضایت داشته باشند. یعنی حتی ممکن است عکس از یک جمجمه باز باشد بدون این‌که صورت شخص معلوم باشد، اما طبق تعهدات پزشکی اگر خود شخص و خانواده‌اش راضی نباشند، این عکس را منتشر نمی‌کنم.

مینا مولایی
جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها