ترامپ و کابوسی به نام ایران

انقلاب اسلامی ایران را می‌توان نقطه عطفی در تحولات سیاسی خاورمیانه و دگرگونی‌هایی دانست که مبتنی بر ژئوپلیتیک مقاومت بوده است.
کد خبر: ۱۱۱۰۲۱۳
ترامپ و کابوسی به نام ایران

انقلاب ایران به لحاظ تئوریک با انقلاب‌های سوسیالیستی و انقلاب‌های لیبرالی، تفاوت‌های الگویی و کارکردی مشهودی داشته است.

در راستای چنین ویژگی‌هایی بود که راهبرد «نه شرقی و نه غربی» را به عنوان محور اصلی «عدم تعهد رادیکال» در دستور کار قرار داد. طبیعی است که چنین انقلابی با انگاره‌های ذهنی، روایت‌های سیاسی و الگوهای کنش راهبردی قدرت‌های بزرگ بویژه ایالات متحده هماهنگی نداشته باشد.

جهان غرب از انقلاب ایران به عنوان نمادی از تهدید امنیتی نام برده است. ادبیات رهبران سیاسی ایران برای کشورهایی که خود را نیروی مسلط جهان می‌دانند، هیچ‌گونه مطلوبیتی نخواهد داشت. به همین دلیل است که جهان غرب از راهبرد براندازی براساس الگوهای متفاوتی در مقابله با انقلاب ایران بهره گرفته است.

هانتینگتون در کتاب «برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جدید جهانی» به این موضوع اشاره دارد که هویت‌گرایی بر اساس آموزه‌های انقلاب اسلامی ایران، محور اصلی مقاومت در برابر جهان غرب محسوب می‌شود.

هانتینگتون همچنین در این کتاب اشاره دارد که آمریکا در 28 مرداد 1332 با 40 هزار دلار و یک گردان نظامی ارتش، توانست بر دولت دکتر مصدق غلبه کند؛ درحالی‌که براندازی نظامی انقلاب ایران،‌ نیازمند 400 میلیارد دلار هزینه و 200 هزار نیروی نظامی خواهد بود.

براساس چنین رویکردی،‌ نظریه‌پردازان موضوعات راهبردی و امنیتی آمریکا به این موضوع اشاره دارند که مقابله با انقلاب ایران باید براساس سازوکارهایی مانند جنگ‌های نیابتی درجه اول در چارچوب حمله نظامی صدام حسین به ایران، جنگ‌های نیابتی درجه دوم همانند نقش‌یابی داعش در مقابله با ایران و جبهه مقاومت در عراق و سوریه، انقلاب‌های رنگی و دعوت به شورش انجام‌ پذیرد.

اکنون بخش قابل توجهی از زمامداران آمریکایی، موضوع شورش در ایران را بررسی کرده و در نهایت به این جمع‌بندی رسیده‌اند که تحقق چنین هدفی امکان‌پذیر نخواهد بود.اعتراض‌های آغازین شهروندان ایرانی را که واکنشی نسبت به گرانی، فساد اقتصادی، دولت رانتی و رویارویی نخبگان بدون توجه به مصلحت نظام سیاسی بوده ، سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، اسرائیل و عربستان به عنوان موقعیتی مطلوب برای شورش در ایران تشخیص دادند. سازماندهی شورش را می‌توان نمادی از «براندازی ناشیانه ترامپ» در مقابله با انقلاب اسلامی ایران دانست.

گروه‌های اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور نیز هیجان‌زده شده و تحت تاثیر «جو آشوب‌سازی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و عربستان» قرار گرفتند. در این فرآیند، فسیل‌های مجاهدین خلق با نمایش مضحک مریم رجوی نیز هیجان‌زده شدند.

واقعیت آن است که جامعه ایرانی نسبت به گرانی و فساد اقتصادی، اعتراض خود را خواهد کرد. ویژگی‌های دولت رانتی، زیرساخت‌های فرصت‌طلبی جهان غرب برای به‌کارگیری سازوکارهای براندازی سیاسی را به وجود آورده است.

طبیعی است که وعده‌های توخالی به شکل‌گیری «انتظارات فزاینده» منجر می‌شود. هر نیروی سیاسی داخلی که جامعه را با وعده‌های دروغین همراه سازد،‌ زیرساخت‌های لازم را برای تهدید امنیتی علیه جمهوری اسلامی به وجود می‌آورد.

چنین فرآیندی را می‌توان در دوران‌های مختلف تاریخی مشاهده کرد. در سال 1371 نیز مشابه چنین رویدادهایی در سطح کلان به وجود آمد.

طبعا ساختار سیاسی از قابلیت لازم برای کنترل چنین موج‌هایی برخوردار بوده و برخوردار خواهد بود. به همین دلیل است که پیام‌های توخالی نتانیاهو و دونالد ترامپ را مردم ایران باور نخواهند کرد.

مردم ایران سخنرانی 13 اکتبر 2017 دونالد ترامپ را همواره در ذهن‌ خواهند داشت. ترامپ برای خوش‌رقصی در برابر دلارهای نفتی عربستان، به مردم ایران توهین کرد و آنان را به عنوان «ملتی تروریست» نام برد.

همچنین در همان روز، ترامپ واژه «خلیج عربی» را به کار برد.هم‌اکنون برگ‌های سیا سی و امنیتی ترامپ، کارکرد خود را از دست داده است. ترامپ به نماینده خود در سازمان ملل، مأموریت داد تا موج جدیدی علیه ایران شکل دهد. نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، درخواست برگزاری جلسه اضطراری برای بررسی وضعیت ایران را کرد. چنین درخواستی با واکنش بسیاری از نمایندگی‌های کشورهای مختلف در شورای امنیت روبه‌رو شد.

رئیس ماهانه شورای امنیت به این موضوع اشاره کرد که تحولات ایران را هیچ‌ تأثیری در امنیت جهانی ندارد بنابراین از برگزاری چنین اجلاسی خودداری کرد. سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز پیشنهاد آمریکا را برای برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت و کمیته حقوق بشر، مضحک خواند.

با این همه نشست این شورا برگزار شد. چراکه شواهد موجود بیانگر آن است که ایران برای دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز کابوس آزاردهنده‌ای خواهد بود.

به هر میزان که ترامپ تلاش کند تا زمینه‌های لازم را برای براندازی سیاسی در ایران شکل دهد،‌ ساخت سیاسی ایران از استحکام بیشتری برخوردار خواهد شد. تنها نگرانی جامعه ایرانی از ترقه‌بازی سرویس‌های امنیتی جهان غرب، عربستان و اسرائیل در تهران، آن است که مسئولین حکومتی که زیرساخت‌های چنین نارضایتی را به وجود آورده‌اند، حقانیت و مطالبات جامعه ایرانی را برای مقابله با فساد و شکل‌گیری دولت پاک نادیده انگارند.

واقعیت آن است که دوران چنین اقداماتی در برابر جامعه و ساختار سیاسی ایران، به نمایش ناشیانه‌ای شباهت دارد که صرفا از سوی کسانی برنامه‌ریزی می‌شود که اولا با جامعه ایرانی خصومت داشته، ثانیا درصدد گسترش بحران به جامعه‌ای نسبتا با ثبات بوده و از همه مهم‌تر این‌که در توهم تحقق اهداف خود، هیچ‌گاه به واقعیت‌های اجتماعی جامعه ایرانی فکر نمی‌کنند.

بهتر است زمامداران آمریکایی، کتاب تاریخی «عقاب و شیر» نوشته «جیمز بیل» را مطالعه کنند تا به این موضوع واقف شوند که اگر آنان شناختی نسبت به جامعه ایرانی داشتند، هیچ‌گاه در برابر موج ایجادشده، مقاومت شکننده نمی‌کردند.

دکتر ابراهیم متقی - استاد دانشگاه تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها