خاطره بازی ...

«ای اشک‌ها بریزید»؛ همین عنوان شاعرانه کافی بود که دیوان حسان دست به دست بین بچه‌ مدرسه‌ای‌های دهه‌ 70 بچرخد تا در مراسم مذهبی مدرسه، هر بار به مناسبتی، یکی از اشعار او را حفظ و حاضر کنند و سر صف برای دیگران بخوانند.
کد خبر: ۱۱۰۰۰۷۳
خاطره بازی ...

چطور می‌شود یک شاعر آیینی با شعرهایی که گاهی سهل و ممتنع است، این طور بین اقشار مختلف رواج پیدا کند؟ یعنی در یک خانه هم پدربزرگ و مادربزرگ شعرهایش را بلند بلند بخوانند و احسنت و بارک اللهی حواله‌ هر بیتش کنند و هم بچه‌های کوچک‌تر برای مراسم صبحگاهی و ولادت‌ها و وفات‌ها سراغ دیوانش بروند؟ و مهم‌تر از همه این که، شعری مثل «آمدم ای شاه پناهم بده» ورد زبان همه شود آنقدر که بعضی‌ها آن را آهنگ پیشواز گوشی همراهشان کنند!

لابد یک دلیلش این است که حبیب چایچیان توانسته بود خودش را از ورطه‌ شعرهای مذهبی که خالی از اندیشه‌ دینی است، نجات دهد. مصداقش هم کتاب «زینب، بانوی قهرمان کربلا» است که دکتر بنت الشاطی آن را نوشته و ترجمه و نگارشش را او با همراهی مهدی آیت‌الله زاده‌ نائینی به ثمر رسانده یا حتی گردآوری کتاب «امام حسن مجتبی، پیشوای دوم.» هرچند شاید دلیل دیگرش را بشود در دیدارهایی که او با علامه امینی داشته، پیدا کرد. همان ملاقات‌هایی که حسان معمولا شعر جدیدی می‌خوانده و علامه آنقدر دقیق به شعرش گوش می‌دادند که اگر شعر جدید نبود، گوشزدی هم می‌کردند. و البته در کنار این دیدارها، نوشتن کتاب «فاطمه الزهرا ام ابیها» (به گفتار علامه‌امینی) را هم اضافه کنید.

اما ماجرای کتاب‌های او به همین جا ختم نمی‌شود. اولین مجموعه اشعار حسان با نام ‌«گل‌های پرپر» زمانی منتشر شد که حبیب به کربلا رفته و تصمیم گرفته بود دیگر شعرهای غیر مذهبی نسراید و همه‌ شعرهایش را منحصر کند به مدح اهل بیت. بعدها از او کتاب‌های دیگری هم منتشر شد؛ مثل «سایه‌های غم» (در سال 1344)، «خلوتگاه راز»، «ای اشک‌ها بریزید»، «زمزمه‌های قلب من» و... بالاخره یکی از این کتاب‌ها به دست اهلش می‌رسیده و احتمالا آنها هم از خواندن این دیوان‌های شعر مذهبی لذتی می‌بردند. الان بیش از هر چیز، جای خاطرات او بین تمام کتاب‌ها و مصاحبه‌های نه چندان بلندش خالی است. خودش یک بار در گفت‌وگویی تعریف کرده بود، روزی برای جوانی توضیح دادم چون معمولا در خاطرات من ائمه نقش مهمی دارند، ترجیح می‌دهم بعد از وفاتم چاپ شود و جوان به اشتباه گفته بود ان‌شاءالله بزودی چاپ شود! (مجله‌ رشد آموزش قرآن، زمستان 84، شماره‌ 11) چه خوب که آن دعای اشتباه مستجاب نشد. اما حالا که چرخ روزگار چرخیده و دیگر این شاعر آیینی بین ما نیست، باید منتظر ماند تا دید آن خاطرات خاص بالاخره چاپ می‌شود یا نه؟

حامد عسکری

شاعر ونویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها