ازدواج آسان در گفت و گوی جام جم آنلاین با یک زوج خاص

آغاز زندگی مشترک با 124 هزار صلوات و 1001 زیارت عاشورا

« یک جلد کلام الله مجید ، یک سکه طلای بهار آزادی به نیت الله جل جلاله ، 14 شاخه گل نرگس به نیت 14 معصوم، یکصد و بیست و چهار هزار صلوات به نیت 124 هزار پیامبر و 1001 زیارت عاشورا به نیت اسماءالهی.»
کد خبر: ۱۰۶۵۲۱۳
آغاز زندگی مشترک با 124 هزار صلوات و 1001 زیارت عاشورا

به گزارش جام​جم آنلاین ، محمدهادی حسینی فر و حکیمه زارعی زوج جوانی هستند که هشت ماه پیش با همین مهریه در دفتر شماره 240 شهرستان آباده طشک استان فارس، عقد ازدواج بسته​اند؛ مهریه​ای که در روزگار ما نادر و مثال​زدنی و تحسین برانگیز است.
به مناسبت روز ازدواج و سالگرد پیوند مبارک و آسمانی امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) با این زوج جوان به گفتگو نشستیم و از راز و رمزهای زندگی مشترکی پرسیدیم که خیلی ساده شروع شده است.



اهل کجا هستید؟

حسینی فر: ما هردو اهل روستای جهان آباد هستیم. خانواده هایمان هم تقریبا از نظر اجتماعی و اعتقادی همسطح هستند. پدر من جانباز شیمیایی بودند.

زارعی: پدر من هم وقتی من چهارساله بودم بینایی اش را از دست داد و از آن زمان مادرم سرپرست خانواده ما شد و با وجود سختی​های زیاد ، من و بقیه خواهر و برادرهایم را سروسامان داد.

چطور با همدیگر آشنا شدید؟

حسینی فر: در یک دوره​ای ما با هم همکار شدیم. همسرم آن موقع مدیر کانون فرهنگی مسجد سید الشهدای روستا بود. من هم در همین کانون فعالیت فرهنگی داشتم. همین جا با هم آشنا شدیم.

زارعی: البته خانواده​هایمان هم از هم شناخت داشتند چون اهل یک روستا بودیم.

چه ویژگی یا خصوصیتی در همسرتان دیدید که به این نتیجه رسیدید او می‌تواند شریک مناسبی برای زندگی باشد؟

حسینی فر: من چون خودم یک جوان مذهبی هستم خیلی برایم مهم بود که همسرم هم مذهبی باشد ؛ یعنی در درجه اول ایمان و اعتقاداتش برایم مهم بود.یکی از ملاک های مهم دیگرم همین بحث ساده زیستی و دوری از تجملات بود. با توجه به شناختی از خانواده همسرم داشتم، می​دانستم که همیشه سبک زندگی​شان بر مبنای ساده زیستی بنا گذاشته شده است.

زارعی: برای من هم ایمان و اخلاق ایشان خیلی مهم بود. این مقید بودن یکی از ملاک​های من بود. همین طور خانواده همسرم و خودش از نظر اجتماعی هم خیلی مورد اعتماد مردم بودند.

برای ازدواج با همدیگر شرط و شروطی هم گذاشتید؟

زارعی : نه شرط خاصی نداشتیم، فقط از همان اول که بحث مهریه مطرح شد من گفتم که به مهریه زیاد اعتقادی ندارم. گفتم همیشه معیارم برای ازدواج، مهریه کم بوده. وقتی هم که با همسرم آشنا شدم و ایشان را شناختم و دیدم جوان قابل اعتمادی است، گفتم اصلا مهریه نمی​خواهم. درنهایت هم با توافق همدیگر به این مهریه​ای که در عقدنامه نوشتند رسیدیم. برای من ، حرف خود همسرم تضمین بود و نمی​توانستم پول و سکه را تضمین قرار بدهم.

حسینی فر: که البته ایشان همان ابتدای زندگی مشترکمان همان​ها را هم بخشیدند.

خانم زارعی چطور به این نتیجه رسیدید که فقط یک سکه بهار آزادی مهریه شما باشد؟

شاید یک جورهایی می​خواستیم سنت شکنی کنیم. الان متاسفانه مهریه​های سنگین دیگر فقط مختص شهرهای بزرگ نیست. این رسم غلط حتی به شهرستان​ها هم کشیده شده. در روستای ما هم مدتی است که مهریه سنگین باب شده مثلا 1370 سکه به نیت سال تولد عروس، یا 313 سکه و 20 میلیون تومان پول نقد. یعنی این رسم مهریه بالا و حتی جهیزیه آنچنانی به روستاها هم نفوذکرده درحالیکه در روستاهای ما همیشه ساده زیستی موج می​زد. ما تصمیم گرفتیم هیچکدام از این رسم​ها را نداشته باشیم. مراسم خواستگاری و عقد و ازدواجمان هم خیلی خیلی ساده برگزار شد. با ساده ترین و ابتدایی​ترین وسیله ها هم زندگی​مان را شروع کردیم. وسیله ها را قسطی خریدیم و هنوز قسط شان تمام نشده .

حسینی فر: من و همسرم با توجه به اعتمادی که بهم داشتیم این تصمیم را گرفتیم. همانطور که همسرم گفت ، دیدیم که در روستا مهریه مسیر غلطی را در پیش گرفته و همه از روی چشم و هم چشمی با مهریه بالا عروسی می​کنند.به خاطر همین با خودمان گفتیم که مهریه​ای را انتخاب کنیم که کم باشد و بقیه ببینند که برای خوشبختی و دوام زندگی مهریه ملاک نیست.

واقعا به این معتقدید که مهریه ضامن خوشبختی نیست؟

حسینی فر: صددرصد. ما خیلی دلمان می​خواست که این موضوع فرهنگ سازی بشود. به خاطر همین مهریه یک سکه ای را انتخاب کردیم.

زارعی: البته خیلی ها هستند که مهریه را ضمانت می دانند می​گویند هرچقدر مهریه بیشتر باشد داماد کمتر به فکر طلاق می​افتد. اما من اینطور فکر نمی​کنم. مهریه ضامن خوشبختی نیست، مهریه حتی ارزش هم نیست. ارزش افراد به اخلاق شان است، به ایمان شان است. وقتی دونفر در زندگی شان ناسازگار باشند، با کلان ترین مهریه​ها هم نمی​توانند کنار هم زندگی کنند.

خانواده ها با این تصمیم شما موافق بودند؟

حسینی فر: بله ..شاید باور نکنید اما روند ازدواج ما اینقدر آسان بود که الان خودمان هم که نگاه می​کنیم، می بینم که همه چیز چقدر سریع جور شد و اتفاق افتاد ...خانواده هایمان خیلی چیزها را به خودمان سپردند و در حقیقت به ما اعتماد کردند.

چه تاریخی عقد کردید؟

زارعی: سیزدهم آذر 95 که مصادف بود با روز ازدواج حضرت محمد(ص) و حضرت خدیجه(س).اتفاقا مراسم عقد ما هم خیلی ساده بود. ما این مراسم را مهمان بچه​های بسیج بودیم .آنها خودشان برای ما مراسم گرفتند، ما را دعوت کردند.

حسینی فر: پانزدهم بهمن هم که مصادف بود با سالروز ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار، ما ازدواج کردیم که باز هم مراسم عروسی ما برخلاف خیلی از عروسی ها ساده برگزار شد. ما مراسم را در سوله دو منظوره​ای که در روستایمان وجود دارد گرفتیم. این سوله هم سالن ورزشی است هم برای مراسم های مذهبی استفاده می شود. مراسم ما درحقیقت مراسم مولودی خوانی بود. در کارت دعوت عروسی مان هم مهمان ها را به نماز جماعت و مراسم مولودی دعوت کردیم.

الان چکار می​کنید؟

زارعی : الان یک خانه اجاره ای داریم در آباده طشک. همسرم بعد از ازدوجمان در یک مغازه فروش فالوده و بستنی در همان روستای جهان آباد مشغول به کار شده. هر روز این فاصله 20 کیلومتری را می رود و می​آید. من هم با شورای حل اختلاف آباده طشک همکاری دارم.

هیچوقت از تصمیمی که گرفتید پشیمان نشدید؟

حسینی فر: نه اصلا. چون بازخورد کارمان را دیدیم. خیلی​ها ما را تشویق کردند، گفتند چه کار خوبی انجام دادید. خیلی ها گفتند اصلا محال است مگر می شود اینقدر ساده یک زندگی را شروع کرد؟! اما ما نشان دادیم که می شود.

خودتان را یک زوج موفق می دانید؟

زارعی: بله ، ما با هم خیلی خوبیم. به هم احترام می گذاریم و اعتماد داریم. من هرلحظه به خاطر وجود ایشان خدارا شکر می کنم.

حسینی فر: راز زندگی ما همین اعتماد و احترام متقابل است. خوشبختی در همین احساس رضایتی است که ما از زندگی مان داریم.

مینا مولایی – خبرنگار جام​جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها