یک پرونده واقعی یک هشدار

برچسب ها - یک پرونده واقعی یک هشدار

یک پرونده واقعی، یک هشدار
چند ماه قبل از ازدواج، با سعید دوست بودم، او حتی در دوره دوستی هم به من محبت نمی‌کرد و بلد نبود ابراز احساسات کند. دائم تهدیدم می‌کرد که اگر با او ازدواج نکنم خودکشی می‌کند. هم سن و سالانم ازدواج کرده بودند، من هم رویای شیرین پوشیدن لباس سفید عروسی و ازدواج را داشتم. خانواده‌ام را تحت فشار قرار دادم که اگرازدواج نکنم حتما بلایی سر خودم می‌آورم.
کد خبر: ۱۱۱۶۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۶

یک پرونده واقعی، یک هشدار
داشتم به زندگی خودم ادامه می‌دادم؛ هم درس می‌دادم و هم درس می‌خواندم. صبح تا بعدازظهر پای تخته سیاه مدرسه می‌ایستادم و روزگار شادی با بچه‌ها داشتم؛ نمی‌دانم چرا این بلا سرم آمد. آن روز داشتم راه خودم را در مسیر همیشگی می‌رفتم، اما عجله یک راننده و سبقت بی‌دلیل او زندگی مرا نابود کرد.
کد خبر: ۱۱۰۷۵۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۸

نیازمندی ها