پس از پیروزی انقلاب و از اوایل دهه 60، دو شبکه تلویزیونی وقت در دهه فجر مبادرت به پخش ویژه‌برنامه‌هایی به این مناسبت کردند که از میان آنها سریال‌ها بیش از بقیه مورد توجه عموم قرار گرفتند.
کد خبر: ۹۹۴۵۲۳

کارهایی با کیفیت‌های مختلف که در خط داستانی خود نقاط مشترکی داشتند. حال در آستانه سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب و در حالی که شبکه یک سیما به شکل روتین معمای شاه ساخته محمدرضا ورزی را روی آنتن دارد، نگاهی به برخی مجموعه‌های تلویزیونی به نمایش درآمده در این سال‌ها می‌اندازیم.

«دهه 60: از کمدی تا ملودرام»

«شاه دزد» به کارگردانی احمد نجیب‌زاده داستان زن و شوهر سودجو و فرصت‌طلبی است که با گول زدن عده‌ای از رجال رژیم سابق ثروتمند شده و قصد فرار از کشور دارند، اما سرانجام لو رفته و دستگیر می‌شوند. سروش خلیلی، مهین شهابی، نعمت گرجی و کیومرث ملک‌مطیعی از بازیگران آن هستند. شاه دزد با توجه به مضمون تا حدودی کمیکش بشدت مورد توجه مردم قرار گرفت و بازیگرانش هم به شهرت زیادی دست پیدا کردند. موفقیت این مجموعه، احمد نجیب‌زاده را به صرافت ساخت کاری دیگر با استفاده از همان بازیگران با نام اشک تمساح انداخت که یک سال بعد روی آنتن رفت. داستان این مجموعه داستان مردی به نام فضایلی است که با چند سخنرانی و مصاحبه مطبوعاتی خود را چهره‌ای انقلابی معرفی کرده و به عنوان سرپرست سازمانی دولتی منصوب می‌شود. در این میان مدیرکل حسابداری با نام شاهدوست از این انتصاب وحشت کرده و سعی در فرار از دست او دارد. اشک تمساح هم در مواجهه با مخاطبان نمره قبولی گرفته و مورد توجه قشرهای گوناگون جامعه قرار گرفت. «طبل توخالی» آخرین سریال از سه‌گانه احمد نجیب‌زاده در نیمه نخست دهه یاد شده است و داستان آن حول محور یکی از سلطنت‌طلبان پس از پیروزی انقلاب دور می‌زند که توطئه‌ای برای اخلال در دولت انقلابی ایران تدارک می‌بیند. برای همین هم یکی از بازیگران درجه چندم تئاترهای لاله‌زار را که شباهت زیادی به محمدرضا پهلوی داشته را گریم کرده و سعی در جا زدن وی به جای شاه فراری از کشور دارد. طبل تو خالی هم مانند اشک تمساح کیفیت چندان بالایی نداشته و تنها روی وجوه کمیک آن تمرکز بیشتری شده است.

در اواخر این دهه سریال دیگری هم روی آنتن شبکه یک سیما رفت که برخلاف نمونه‌های ذکر شده در بالا، درامی تلخ با محوریت انقلاب به حساب می‌آمد. رعنا ساخته داود میرباقری دومین مجموعه تلویزیونی این کارگردان مطرح اهل شاهرود است که چه در نخستین بار پخش خود و چه در بازپخش‌های نسبتا پرتعدادش در سال‌های بعد توجه بسیاری را به خود جلب کرد. میرباقری در رعنا سراغ روزهای ملتهب منتهی به پیروزی انقلاب رفته و قصه پرپیچ و خم خانواده‌ای را در بستر آن روایت کرده است. رعنا زن میانسال و در آستانه مرگی است که فکر می‌کند فرزندش گم شده و یک روز بازمی‌گردد، اما این در حالی است که او در یکی از درگیری‌ها تیر خورده و شهید شده است. رعنا مرکز ثقل فیلمنامه است که میرباقری بخوبی روی آن مانور داده و در دو بخش حال و گذشته به تصویرش کشیده است. رعنای جوانی که پس از ازدواج با معلمی انقلابی و ضد پهلوی (دانایی) زندگی آرامی را شروع کرده اما به مرور با چالش‌های عظیمی مواجه می‌شود. رابطه پر از احساس این زوج به گونه‌ای تصویر شده که مخاطب آن را پذیرفته و باورش می‌کند. در زمان حال میرباقری با یک چرخش ظریف، دختر جوان رعنا را محور قرار داده که از یک‌سو درگیر علاقه پسردایی ثروتمندش (پوریا) است و از سوی دیگر به همرزم انقلابی برادر شهیدش دل بسته است. شخصیت منصور هم یک ضد قهرمان جذاب و کار شده است که همیشه در تقابل با رعنا قرار داشته و میرباقری بخوبی روی گذشته این شخصیت مانور داده است. رعنا با توجه به ضبط آن در لوکیشن‌های اندک و فضاهای داخلی، به تله‌تئاتر نزدیک شده و بازی بازیگران برآمده از تئاتر همچون: رویا تیموریان، بهزاد فراهانی و پرویز پرستویی هم آن را تشدید کرده‌اند.

گروه کودک و نوجوان هم در این ایام بیکار نمانده و دست به تولیداتی با محوریت طیف وسیع مخاطبان خود زدند. برای مثال هم می‌توان به چاق و لاغر اشاره کرد که بیشتر برای سنین پایین‌تر جذاب بوده و روح فانتزی حاکم بر آن را می‌توان برگ برنده‌اش به حساب آورد. ایستگاه آخر از سریال‌های این گروه در دهه فجر بود که در آن جمعی از بازیگران شناخته‌شده سینما و تلویزیون همچون: سیامک اطلسی و فیروز بهجت محمدی به ایفای نقش پرداخته‌اند. داستان آن درباره قطاری است که قرار است به دست عوامل رژیم روی پل منفجر شده و تقصیر آن به گردن انقلابیون بیفتد؛ اما مردم جلوی اجرای این نقشه شوم را می‌گیرند که در آن راننده قطار نیز کشته می‌شود. در کنار داستان پرافت‌و‌خیز ایستگاه آخر باید به بازی درخشان بهجت محمدی اشاره کرد که لحظات خوبی را در این کار شکل داده است.

«از ارمغان تاریکی و منافقین تا ترور سرهنگ جهان‌بین»

ارمغان تاریکی به کارگردانی جلیل سامان که دهه فجر سال 1389 برای نخستین بار روی آنتن شبکه سوم سیما رفته و این روزها شاهد بازپخش آن از شبکه افق هستیم، بدون شک یکی از شاخص‌ترین مجموعه‌های انقلابی تلویزیون است. مجید دانشجوی رشته عکاسی است که شناختی هم از سیاست نداشته و تنها در دنیای عکس به سر می‌برد، به واسطه علاقه‌اش به مهری (هم‌دانشگاهی‌اش) وارد بازی خطرناک منافقین شده و ماجراهای تلخی را از سر می‌گذراند. در واقع مجید نماینده افرادی است که به شکل‌های مختلف در دام این گروهک گرفتار شده و تاوان سختی را هم پرداخته‌اند. لایه‌های مختلف طراحی شده برای این شخصیت بخوبی مخاطب را تحت‌تاثیر قرار داده و با فراز و نشیب‌هایش همراه می‌سازد. در طرف دیگر ماجرا شخصیت‌هایی قرار دارند که منفی بوده و در برابر مجید به عنوان قهرمان داستان قدعلم می‌کنند. مهری نمونه کامل یک دانشجوی سیاست‌زده چپی است که در تزهای سیاسی این گروهک غوطه‌ور شده و کاملا فردیت خود را از دست داده است. سامان در ارمغان تاریکی شخصیت‌های درخشانی را در دو قطب خیر و شر خلق کرده که از تقابل با آنها درام شکل گرفته و قوام پیدا می‌کند. بی‌آن‌که اغراق چندانی صورت گیرد. همچنین نباید از بازی‌های یکدست بازیگران آن شامل: آرش مجیدی، لیلا زارع، سودابه بیضایی و امیر آقایی هم به سادگی عبور کرد که نقشی کلیدی در جان بخشیدن به شخصیت‌ها داشته‌اند. شب می‌گذرد ساخته راما قویدل هم که بارها از شبکه‌های مختلف در این ایام پخش شده از دیگر نمونه‌های شاخص در این رابطه است که قصه جذاب و پرشخصیتی دارد. قویدل در نگارش فیلمنامه این مجموعه از تعدادی داستانک بهره گرفته که به وسیله چند شخصیت به یکدیگر گره خورده و داستان را با ریتمی قابل قبول پیش می‌برند. از پدر و پسر پزشک انقلابی گرفته تا جوانی به نام فرید که به دنبال یافتن آدرسی از پدرش به رئیس اداره ساواک شهر کوچکشان رسیده و سرخورده و پریشان به زندگی گذشته‌اش باز می‌گردد. در این بین آرایشگر قدیمی شهر هم پس از سال‌ها تبعید به قصد انتقام از قاضی شهر که دخترش را از او جدا کرده، وارد میدان شده و قصه شب می‌گذرد را به سمت خود می‌کشاند. مجید جوانمرد و محمد علی باشه آهنگر هم در مجموعه تا صبح قصه‌ای مبتنی بر چند خانواده انقلابی را روایت کرده که هر یک در مسیر انقلاب با ماجراهایی مواجه می‌شوند. برای مثال می‌توان به زنی مبارز اشاره کرد که همسرش در زندان شهید شده و خود نیز پس از سال‌ها آزاد می‌شود، در حالی که جز یک مادر بیمار دیگر اثری از خانواده‌اش نیست. تلخی حاکم بر داستان به گونه‌ای است که به عمق جان مخاطبان نشسته و جایی گوشه ذهنشان جا خوش می‌کند. در کنار آن می‌توان به مجموعه تلویزیونی چه کسی به سرهنگ شلیک کرد ساخته جواد اردکانی اشاره کرد که به داستان سرهنگ جهان‌بین می‌پردازد که مامور رسیدگی به تخلفات مالی مدیران رژیم پهلوی شده و در یک سوءقصد به قتل می‌رسد. در این میان تنها دخترش به دنبال کشف راز قتل پدر می‌رود و همراه با دوست انقلابی‌اش قدم در راهی سخت و خطرناک می‌گذارد.

«ششمین نفر، خیانت و زنی به نام حانیه»

ششمین نفر هم یکی از مجموعه‌های انقلابی سال‌های اخیر است که از قصه‌ای جذاب و کارگردانی پخته‌ای برخوردار است. سرهنگی از اداره شهربانی به شکل مشکوکی به قتل می‌رسد و حال سرگرد ادیب آسایش (پسرش) که در شهربانی مشغول به کار است به دنبال سرنخ‌هایی برای کشف معمای قتل پدرش است که در این بین درگیر ماجراهای مربوط به خانواده نامزدش می‌شود. تم اصلی فیلمنامه ششمین نفر که براساس خیانت شکل گرفته، مهم‌ترین عامل موفقیت آن است که بخوبی در طول کار گسترش یافته و موتور حرکت داستان به حساب می‌آید. نویسندگان فیلمنامه روی این تم بخوبی مانور داده و تعلیق حاصل از آن را به مخاطبانشان هدیه داده‌اند که ظاهرا به مذاق آنها خوش نشسته است.

حانیه ساخته سید جلال دهقانی اشکذری داستان ستوان سعید اسحاقی است که برای خدمت به یزد منتقل شده و پس از آشنایی با سرهنگ و دخترش برای تدریس زبان انگلیسی وارد خانه آنها می‌شود. این در حالی است که پس از سکونت در خانه سید جعفر (بازاری انقلابی) به حانیه علاقه‌مند می‌شود. قصه‌ای آشنا و در عین حال جذاب که قابلیت ارتباط با مخاطب را داشته، اما به اصطلاح دیر راه افتاده و چرخ‌های آن به کندی حرکت می‌کند. در قسمت‌های نخست، معرفی شخصیت‌های اصلی همچون: سرهنگ، سید جعفر، سعید، حانیه، آفاق و ... مفصل برگزار شده و کار را از ریتم انداخته که آثارش را در قسمت‌های بعدی نیز کاملا مشاهده می‌کنیم. در حقیقت اشکذری که تجربه کارگردانی در سینما را هم دارد، به 3‌1 قسمتی بودن این مجموعه توجه چندانی نشان نداده و کلیت کار از این ناحیه آسیب دیده است. انقلاب زیبا ساخته بهرنگ توفیقی یکی دیگر از آثار موفق مرتبط با انقلاب است که داستان آن در دو زمان گذشته و حال روایت شده و ساختاری تو درتو و پیچیده دارد. بخش مهمی از موفقیت انقلاب زیبا نزد مخاطبان هم به این امر بازمی‌گردد که بازی‌های خوب بازیگرانش همچون:آتیلا پسیانی و آزاده صمدی آن را تکمیل کرده است.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها