قاضی اجازه جدایی نداد

اختلاف محسن و بهارک ختم به خیر شد

داستان زندگی بهارک و محسن درست بعد از اجاره یک خانه جدید، به ماجرای غم‌انگیزی تبدیل شد. این زوج که دو سال تمام عاشقانه در کنار هم زندگی کردند، هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که بعد از اسباب‌کشی به خانه جدیدشان، مسیر زندگی مشترکشان هم تغییر کند و با ورق تازه‌ای از زندگی روبه‌رو شوند.
کد خبر: ۹۸۴۵۵۴
اختلاف محسن و بهارک ختم به خیر شد

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از رکنا ،محسن که نمی‌دانست خانه جدیدشان را در همسایگی همسرسابقش اجاره کرده، پس از اسباب‌کشی با اختلافات جدی با همسرش مواجه شد.

بهارک تصور می‌کرد که محسن از روی عمد این خانه را اجاره کرده تا به همسر سابقش نزدیک شود. کار این زوج در نهایت به درخواست جدایی در دادگاه خانواده ختم شد.

بهارک وقتی در مقابل قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده تهران قرار می‌گیرد، می‌گوید: دو سال پیش با محسن ازدواج کردم. او آن زمان متاهل بود و بعد از آشنایی با من گفت که قصد جدایی از همسرش را دارد.

محسن پنج سال در کنار همسرش زندگی کرده بود، ولی ادعا می‌کرد که در این مدت با این‌که عاشق هم بودند، اما زندگی‌شان به میدان جنگ بیشتر شباهت داشته است. برای همین در حال جدایی هستند. آنها از هم جدا شدند و من و محسن خیلی زود مراسم عروسی‌مان را برگزار کردیم. با این‌که تا آن زمان هیچ‌وقت ازدواج نکرده بودم، به خاطر علاقه ام به محسن حاضر شدم با یک مرد مطلقه ازدواج کنم. ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم و در کنار هم خوشبخت بودیم.

محسن مرد خوبی بود و در زندگی با او هیچ اختلافی نداشتم. تا این‌که بعد از گذشت دو سال، به درخواست صاحب خانه مان، مجبور شدیم اسباب‌کشی کنیم. از همان روز اول محسن گفت که خودش به‌دنبال خانه می‌گردد و نیازی نیست من همراهش بروم. تا این‌که بعد از گذشت مدت زمان خیلی کمی خبر داد خانه مناسبی را پیدا کرده است. من هم رفتم و خانه را دیدم و پسندیدم. بعد از آن محسن خانه را اجاره کرد و ما اسباب‌کشی کردیم. در حالی‌که از پیدا کردن خانه جدید آن هم در این مدت زمان کم خوشحال بودم، یک روز که می‌خواستم برای خرید بروم ناگهان جلوی در آپارتمانمان همسر سابق محسن را دیدم. خیلی تعجب کردم و بعد از پرس‌و جو متوجه شدم که این زن درست در همسایگی دیوار به دیوار ما زندگی می‌کند.

خیلی شوکه شدم و با خودم گفتم که عمدی در کار بوده است. برای همین نتوانستم این کار محسن را بپذیرم. جالب اینجاست که وقتی از محسن خواستم خیلی زود از آن خانه اسباب‌کشی کنیم مخالفت کرد. این مخالفتش باعث شد که بیشتر شک کنم. برای همین دیگر نمی‌توانم با این شک در کنارش زندگی کنم.

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی می‌گوید: من در جریان نبودم که همسر سابقم هم در آنجا زندگی می‌کند. این موضوع تصادفی بود. خودم هم از شنیدن این موضوع بشدت شوکه شدم. اما همسرم این موضوع را باور نمی‌کند. حالا که او به من تا این حد بی‌اعتماد است، برای همین بهتر است که از هم جدا شویم. من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار این زن زندگی کنم.

در پایان قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی نمی‌داند و در نهایت این مرد را راضی می‌کند که از آن خانه اسباب کشی کنند. این مرد نیز با پذیرفتن این موضوع با همسرش آشتی می‌کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۴
Zahra
Netherlands
۰۱:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۱
۰
۰
حقت بود تو راهم طلاق بده اون وقت من حال میكردم،گفته بعد از اشنایی با من تصمیم به طلاق گرفت
m
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۱
۰
۰
ملاحظه كردید گفته بعد از اشناییمون محسن گفت قصد جداشدن از همسرشو داره یعنی خودش باعث جدایی این زن و شوهر شده خیر نبینه
سودابه
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۱
۰
۰
یكی نیست بگه آخه بدبختا شما كه طاقت دوری از هم و ندارید چرا اصلاً جدا میشید ، چرا زندگی یكی دیگه رو هم تباه می كنید ، من به عنوان یك شخص سوم اصلاً باورم نمیشه عمدی در كار نباشه .
مرد دوزنه
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۲
خیلی بدبینی همشیره !!!

نیازمندی ها