گفت‌وگو با محمد میرکیانی، نویسنده

شبکه‌های اجتماعی به اعتیاد مدرن تبدیل شده‌اند

گفت‌وگو با ابوتراب خسروی، نویسنده

مدرک من کتاب‌هایم است

همین چند روز پیش بود که در مراسم اختتامیه جایزه جلال آل‌احمد به هفت نویسنده گواهینامه درجه یک هنری اعطا شد. در واقع این نخستین گواهینامه‌های هنری بود که در دوره مسئولیت صالحی‌امیری در جایگاه وزیر ارشاد به نویسندگان داده می‌شد.
کد خبر: ۹۸۴۲۰۳
مدرک من کتاب‌هایم است

یکی از این نویسندگان که موفق شد این گواهینامه را که معادل مدرک دکتراست دریافت کند، ابوتراب خسروی است البته او پیش از این برنده هفتمین دوره جایزه جلال برای رمان «ملکان عذاب» شده بود.

خسروی متولد 1335 فسا در استان فارس است. در سال‌های 1348 و 1349 در دبیرستانی در اصفهان درس خواند.

او که لیسانس آموزش ابتدایی دارد و سال‌ها در شیراز به کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش می‌داد، آثاری مانند «هاویه»، «دیوان سومنات»، «اسفار کاتبان»، «رود راوی»، «ویران»، «حاشیه‌ای بر مبانی داستان»، «ملکان عذاب» و «آواز پر جبرئیل» را در کارنامه دارد. با او درباره حس و حالش بعد از دریافت جایزه جلال صحبت کردیم که در زیر این گفت‌وگو را می‌خوانید.

آقای خسروی به شما تبریک می‌گوییم برای گواهینامه درجه یک هنری. بابت دریافت این نشان چه حسی دارد؟

حس خاصی ندارد. نشانی است که در واقع نوعی احترام محسوب می‌شود. وگرنه بار مادی ندارد. خواستند احترام بگذارند، وگرنه امتیازی ندارد.

این نشان معادل مدرک دکترا محسوب می‌شود.

چه فایده وقتی که دکترا تاثیری در زندگی مادی من ندارد؟ هیچ تاثیری ندارد. اما از نظر احترامی که به من گذاشتند، سپاسگزارم.

از این به بعد به شما می‌گویند آقای دکتر.

این مسخره‌ترین لفظی است که به منِ نوعی بگویند. مدرک من کتاب‌هایم است. البته اگر کتاب‌هایم ارزشی داشته باشد. ارزش هنرمند آثاری است که به وجود آورده است.

مدرک تحصیلی خودتان چه بوده است؟

فی‌الواقع معادل کارشناسی. من آموزش ضمن خدمت را در دوره کاری گذراندم. البته ده سال است که بازنشسته شده‌ام. در دوره‌هایی که دیدم، درکم معادل کارشناسی است. من ضمنِ خدمت آموزش پرورش، آموزش ابتدایی خواندم که معادل لیسانس است.

در شیراز به کودکان عقب‌مانده هم آموزش می‌دادید؟

کار من همین بود. اصلا من معلم کودکان استثنایی هستم. البته ادبیات هم به صورت حق‌التدریس آموزش می‌دادم.

معمولا می‌گویند رمان‌های شما سخت خوان است. خودتان قبول دارید؟

برای کسانی که کتابخوان نیستند، خواندن هر چیزی سخت است. یادم هست یکی از دوستانم آمده بود خانه من، کتابخانه و کتاب‌هایم را که دید به شوق آمد که برود کتاب بخواند. من یک کتاب به او دادم که برود و بخواند. بعد از چند روز زنگ زد و گفت من نمی‌دانم چرا تا کتاب دست می‌گیرم خوابم می‌برد. می‌گفت کتاب بیشتر برایش خواب‌آور است. در جامعه ما شرایط طوری نیست مخاطب و خواننده تربیت کند، وضعیت به جایی کشیده می‌شود که تیراژ به 200 نسخه و 300 نسخه کشیده می‌شود. این به شرایط اجتماعی ما برمی‌گردد. باید کاری کرد تا خواننده تربیت شود. اگر خواننده تربیت شود موضوع فرهنگ جاری و ساری می‌شود.

به طور کلی می‌گویند شیرازی‌ها به پیچیده صحبت کردن و پیچیده نوشتن علاقه دارند. نمونه‌اش هم حافظ.

به مهارت فرد برمی‌گردد. طرف باید خواننده کتاب باشد. معلوم است اگر طرف خواننده نباشد کتاب مرا که دست بگیرد، درک نمی‌کند. این برمی‌گردد به این که طرف اهل مطالعه نیست. کتاب من هم از نظر فرمی شاید کمی دقت بخواهد، طبعا اگر کسی ذهنیتی نداشته باشد و با کتاب مانوس نباشد، به نظرش نامانوس بیاید.

سجاد روشنی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها